پیشنهاد‌های محمود اقبالی (٣,٢٢٩)

بازدید
٩١٥
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصدق. [ م ِ دَ ] ( ع اِ ) دلاور راست حمله. ( منتهی الارب ) : شجاع ذومصدق ؛ دلیر بیباک و بی پروا. ( ناظم الاطباء ) . شجاع ذومصدق ، دلاور است. ( آنندرا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطریق. [ ب ِ ] ( معرب ، اِ ) بطریقوس. مجتهد ترسایان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) . زاهد ترسایان. ( شرفنامه منیری ) ( غیاث ) . رئیس مذهب نصاری. ( ناظم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلول. [ م َ ] ( ع ص ) خون رایگان رفته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . خون مهدور. ( از محیطالمحیط ) . منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلوح. [ م َ ] ( ع ص ) خالی شکم. ( ناظم الاطباء ) . منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلوب. [ م َ ] ( ع ص ) خواسته و جسته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . جسته و خواهش کرده. ( آنندراج ) . خواسته از حق و جز آن. ج ، مطالیب. ( از اقرب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلوب. [ م َ ] ( ع ص ) خواسته و جسته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . جسته و خواهش کرده. ( آنندراج ) . خواسته از حق و جز آن. ج ، مطالیب. ( از اقرب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلق. [ م ُ ل َ ] ( ع ص ) آن که آن را قید نباشد. ( غیاث ) ( آنندراج ) . غیرمقید. بی شرط و قید. مقابل مقید و مشروط. آزاد و رها. لابشرط. ( از یادداشتها ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حتماً ) حتماً. [ ح َ مَن ْ ] ( ع ق ) وجوباً. بناگزیر. حکماً. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختتام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بپایان بردن. آخر کردن ِ کاری. فرجامیدن. ختم کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( مؤید الفضلاء ) . مقابل افتتاح. || ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( تغذیة ) تغذیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) خورش دادن. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || پرورانیدن. ( ت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

واژه های فارسی مانند شُلوغ و آواز. بیایید این موارد را به طور علمی و با ارجاع به منابع معتبر بررسی کنیم: - - - ۱. گاثرَ ( gāθā ) در زبان اوستایی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی �راغ� و معنای آن در فارسی و زبان های باستانی مانند سُغدی از نظر ریشه شناسی و معناشناسی بسیار جالب است، و شما درست اشاره کرده اید که کاربرد آن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی �جُلگه / چُلگه� اشاره کرده اید و ریشه یابی قابل توجهی از منظر زبان شناسی تاریخی به ویژه با تکیه بر اوستایی ارائه کرده اید. اجازه دهید به صورت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان ببینند چه کسی رسوای عالم می شود در پاسخ سعید سرور هزاران حساب داری در آبادیس کارت جعل و منبع جعل هست خودت که ترک پندار ی روی زمین زمان ادعا دا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موضوع واژه �ننه� و ادعاهای مرتبط با آن درباره ریشه شناسی اش خیلی جالب و بحث برانگیزه، به ویژه وقتی پای زبان های مختلف، به ویژه ترکی و فارسی، به میان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بررسی دقیق تر منابع تاریخی، زبان شناختی و تطبیقی، این ادعا را از منظر علمی و زبان شناسی تاریخی بررسی می کنم تا مشخص شود ادعای �ترکی بودن واژهٔ مال و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در پاسخ به ادعاهایی مثل اینکه �شلوار واژه ای ترکی است� یا برعکس �واژه ای ایرانی/پهلوی است�، نیاز به بررسی علمی و تطبیقی در زمینه زبان شناسی تاریخی، م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ واژه ی �دوراغ� بسیار جالب و ارزشمند است، و می توان آن را از چند بُعد ریشه شناسی، جغرافیایی و زبان شناسی تاریخی بررسی کرد. من در ادامه تحلیل ج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. بررسی واژه �آختن� و معانی و ریشه شناسی آن، ۲. ارجاع به منابع معتبر زبان شناسی و ریشه شناسی، ۳. تحلیل فرهنگی و هویتی واژگان در بستری تاریخی–فلسفی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عود. [ ع َ ] ( ع مص ) برگردیدن و بازگشتن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . گردیدن و بازگشتن و یابازگشتن بسوی کسی پس از روی گردان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراجعت. [ م ُج َ / ج ِ ع َ ] ( از ع اِمص ) مراجعه. مراجعة. بازگشتن. ( از غیاث اللغات ) . بازآمدن : علاجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رجعت. [ رَ ع َ ] ( از ع ، اِمص ) رَجْعة. بازگشت. ( غیاث اللغات ) . بمعنی بازگشت به کسر�ر� آمده ، بفتح �ر� فصیح تر است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراجع. [ م َ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مرجع. ( منتهی الارب ) . رجوع به مَرجَع شود. مراجع. [ م ُ ج ِ ] ( ع ص ) زن که به موت شوی به خانه پدر و مادر خود بازگر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراجعه. [ م ُ ج ِ ع َ / ع ِ ] ( از ع اِمص ) بازآمدن. بازگشت. برگشتن. || رجوع کردن. دوباره رجوع کردن. بازدید. مطالعه : مراجعه به کتاب. - مراجعه دادن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکاک. [ ش َ ] ( ع اِ ) ناحیه و کرانه ای از زمین. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شکاک. [ش ِ ] ( ع اِ ) خانه ها که بر یک رسته باشد. ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عارض. [ رِ ] ( ع ص ) عرض دهنده لشکر. شمارکننده لشکر. بخشی فوج یا سالار فوج. ( غیاث اللغات ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . آنکه سا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زکام. [ زُ ] ( ع اِ ) بیماری سر و دماغ که بواسطه ورم تجاویف بینی عارض شود و به فارسی باد در تام و هنگ نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) . عارضه التهاب مخاط ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) با هم یکی شدن. یکی گشتن. || هم پشتی کردن. متفق شدن. || سازواری کردن. با یکدیگر موافقت کردن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقار. [ وَ ] ( ع مص ) وقارة. آهسته و بردبار گردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || به آرام شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ، تر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلاع. [ ق ِ ] ( ع اِ ) ج ِ قلعة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . رجوع به قلعة شود. || ج ِ قَلْع. ( ناظم الاطباء ) . || ج ِ قِلْع. ( منتهی الارب ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( طایة ) طایة. [ ی َ ] ( ع اِ ) بام. ( منتهی الارب ) . سطح. ( اقرب الموارد ) . || خشک کردنگاه خرما. ( منتهی الارب ) . آنجا که خرما گرد کنند. ( مهذب ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پاسخ به جدیری که یکی از حساب های فردی به اسم سعید سرور که حساب پایین قرار می دهم دوستان ببینند این جا ادعایی مطرح شده مبنی بر اینکه واژه ی فارسی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در این کتاب چنین واژه های رو نگفته ترکی هستند صفحه ۲۴۹ عکس پایین قرار می دهم قورباقغه: غوک. وزغ. ضفدع. از لغات دخیل ترکی در فارسی است. قورباغه. من ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بررسی واژه �جلبک� و اجزای آن: واژه �جلبک� مرکب است از دو بخش �جل� �بک�. ۱. ریشه �جل� ( Jal ) در فارسی باستان و پهلوی و حتی سانسکریت، �جال� به م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هویت. [ هَُ وی ی َ ] ( ع اِ ) هُویّة. رجوع به هُویّة شود. هویة. [ هََ وی ی َ ] ( ع ص ) چاه دورتک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) . ج ، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقامت. [ اِ م َ ] ( ع مص ) ضیافت شخصی که از جای واردشود و با لفظ فرستادن استعمال نمایند. ( آنندراج ) . - اقامت فرستادن : شب از مهتاب بالش باج میداد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفضلیات. [ م ُ ف َض ْ ض َ لی یا ] ( اِخ ) نام اشعار مختاره مفضل بن محمد الضبی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به مفضل بن محمدبن یعلی و معجم ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مفضل. [ م ِ ض َ ] ( ع ص ) مرد بسیارفضل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) : روز عید فطر بدان حضرت پیوست ، جوان فاضل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مفضلة ) مفضلة. [ م ِ ض َ ل َ ] ( ع اِ ) جامه بادروزه بی آستین که زنان به وقت خدمت و کار پوشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . مِفضَ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منکرات. [ م ُ ک َ ] ( ع ص ، اِ ) چیزهای نامطبوع و نامشروع و ناراست و ناحق. ( ناظم الاطباء ) . ج ِ مُنکَر: از ایذاء مردمان و دوستی دنیا و جادویی و دیگ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منکر. [ م ُ ک َ ] ( ع ص ) ناروا. ( دهار ) . بد و قبیح و ناشایسته و شگفت و امر قبیح که هر که بیند انکار کند و نامشروع به معنی ناشایسته شده. ( آنندراج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( الواقعة ) الواقعة. [ اَل ْ ق ِ ع َ ] ( اِخ ) نام سوره ای است از قرآن کریم ، در مکه نازل شده و 96 آیه دارد. و رجوع به واقعة شود. منبع. لغت نامه ده ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( بذلة ) بذلة. [ ب ِ ل َ ] ( ع اِ ) جامه بادروزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) . لباسی که هرروزه پوشند. ( از اقرب ال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آناناس ) آناناس. ( فرانسوی ، اِ ) نام درختی با میوه ای بهمان نام. گیاهی از دسته آناناسها نزدیک به تیر. نرگسیها از راست. تک لپه ییها . اصل این گیاه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ثلاثة ) ثلاثة. [ ث َ ث َ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) ( مذکر ) سه مرد. ( مجمل اللغة ) ثلاث. || ثلاثه متناسبه ؛ عددی را گویند که نسبت اولش به دومش مانند نسبت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اهرام. [ اِ ] ( ع مص ) پیر و کلان سال گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . سخت پیر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) . پیر کردن. || ضعی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبض. [ ق َ ] ( ع مص ) به پنجه گرفتن : قبضه قبضاً؛ به پنجه گرفت آن را. قبض علیه بیده ؛ بدست گرفت او را و بند کرد. ( منتهی الارب ) . || دست کشیدن و باز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطرح. [ م َ رَ ] ( ع اِ ) جای انداختن چیزی. ج ، مطارح. ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . جای و مقام و محل و جای نهادن چیزی وجای طرح. ( ناظم الا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجبور. [ م َ ] ( ع ص ) به زور بر کاری داشته شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . آن که به ستم و قهر وی رابر کاری دارند و آن که به کراهت کاری کند. ( ناظم الاطب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانم مسکنی عزیز سلام پیش از هر چیز، از صمیم قلب برای شما آرزوی سلامتی و بهبودی کامل دارم. کار ارزشمندتان در بستر بیماری – تلاشی برای معنا کردن واژگا ...