پیشنهاد‌های محمود اقبالی (٣,٢٢٩)

بازدید
٩٣٠
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادی. ( ع ص ) دیرینه. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ) . || ( اِ ) شیر بیشه. || عادیا اللوح ؛ هر دو طرف کرانه آن. || دزد. || ( ص ) س ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رحمت. [ رَ م َ ] ( ع اِمص ) رَحْمة. مهربانی. ( منتهی الارب ) . مهربانی و مرحمت و شفقت. ( ناظم الاطباء ) . مرحمت. شفقت. رأفت. ( یادداشت مؤلف ) . رحم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جفا. [ ج َ ] ( از ع ، مص ) جفاء : پدر مهر ببرید و بفکند خوار جفا کرد بر کودک شیرخوار. فردوسی. که هر کس که تخم جفا را بکشت نه خوش روز بیند نه خرم به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فهلوی. [ ف َ ل َ ] ( ص نسبی ) پهلوی. ( فرهنگ فارسی معین ) . رجوع به پهلوی و فارسی میانه شود. منبع. لغت نامه دهخدا فرهنگ عمید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

واژه ی �یورش� و اینکه آیا واژه ای فارسی است، در ادامه به صورت کامل، دقیق و با ارجاع به منابع معتبر توضیح می دهم. - - - ✅ واژه ی �یورش� فارسی اس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دربارهٔ ریشهٔ واژهٔ �چرخ� هست و اینکه آیا این واژه می تونه با واژهٔ ترکی چویرمک ( �evirmek ) ، چؤرماق/چورماخ ( ��vrəmək / �evrilmək ) یا چوراخ ارتباط ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ واژه ی چرخ و ارتباط احتمالی آن با واژه های ترکی مثل چویرمک، چورماق، چوراخ، نیاز داریم به بررسی ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) دقیق واژه ی �چرخ� در ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ ریشهٔ واژهٔ �چرخ� و ارتباط آن با واژه های ترکی مثل �چویرمک�، �چورماق�، �چوراخ� و حتی ترکیب هایی مثل �چشم چران�. در این پاسخ، ابتدا به بررسی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درباره واژه ی �چرخ� و ریشه ی آن از دید زبان شناسی تطبیقی ( به ویژه فارسی و ترکی ) ، اجازه بدهید گام به گام تحلیل کنیم و ببینیم آیا ریشه ی ترکی برای آ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ریشه شناسی واژه های فارسی و ترکی. اجازه بدهید موضوع را دقیق و مستند بررسی کنیم: - - - 🔍 بررسی ریشه واژه �چرخ� 1. �چرخ� در فارسی واژهٔ �چرخ� د ...

پیشنهاد
٠

دربارهٔ ریشه شناسی واژه ی �چرخ� هست و احتمال ارتباط آن با واژه های ترکی مثل چوییرمک ( �evirmek ) ، چورماق، یا چوراخ. در ادامه ابتدا به ریشه شناسی و ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ ریشه شناسی واژهٔ �چرخ� و ارتباط احتمالی آن با واژگان ترکی مانند �چویرمک� ( �evirmek ) ، �چورماق� ( �evrilmək ) یا �چوراخ�، اجازه بدهید به صور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمهٔ فارسی �چرخ� ( čarx ) از ریشه ای کهن در زبان های ایرانی و ترکی باستان می آید: - - - ⚙️ ریشه ایرانی 0 - 1– واژهٔ �چرخ� در فارسی میانه ( سیس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی �چرخ� در فارسی ریشه ای ایرانی و بسیار کهن دارد و ارتباطی با واژگان ترکی مثل �چویرمک� یا �چورماخ� ندارد. موارد زیر خلاصه ای از معتبرترین منابع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی آرتین یکی از نام های محبوب در ایران است و معمولاً به عنوان نام پسرانه استفاده می شود. این واژه دارای ریشه ای تاریخی و فرهنگی است و معانی مختلف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

فارسی چند واژه از هر زبان گرفته است؟ فرهاد قربان زاده از شمار وام واژه های رایج در فارسی به تفکیکِ هر زبان نوشته است. به گزارش ایسنا، این فرهنگ نویس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طن. [ طِن ن ] ( ع اِ ) خرمای تر سرخ نیک شیرین. ( منتهی الارب ) . رطب سرخ بسیار شیرین. ( منتخب اللغات ) ( فهرست مخزن الادویه ) . طن. [ طُن ن ] ( ع اِ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طواف. [ طَ ] ( ع مص ) طوف. طوفان. تطواف. ( منتهی الارب ) . گرد گشتن. گرد چیزی گشتن. ( منتخب اللغات ) . گرد برآمدن. ( تاج المصادر ) . گرد بر چیزی برآم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آیت ) آیت. [ ی َ ] ( ع اِ ) نشان. نشانه. علامت. اماره. آیة : ای بزمگه تو صورت فردوس وی رزمگه تو آیت محشر. مسعودسعد. || معجز. دشواری. معجزه. اعجاز ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاضع. [ ض ِ ] ( ع ص ) فروتن. ( آنندراج ) . فروتنی و تواضع کننده. ( غیاث اللغات ) . منقاد. ( مهذب الاسماء ) . خاشع. افتاده. ج ، خاضعون ، خاضعین : اعنا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حماسة ) حماسة. [ ح َ س َ ] ( ع اِمص ) دلاوری و دلیری. ( ناظم الاطباء ) . دلاوری. ( منتهی الارب ) . شجاعت. ( اقرب الموارد ) . - حماسه خوانی کردن ؛ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمل. [ ح َ ] ( ع مص ) باردار شدن زن. ( منتهی الارب ) . حامله شدن. ( اقرب الموارد ) . حامل و حامله ، نعت است از آن. ( منتهی الارب ) . || بار آوردن درخ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمد. [ ح َ ] ( ع اِمص ) ستایش و شکر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . نقیض ِ ذم و نکوهش. و حمد اعم است از شکر. سپاسداری. و به اصطلاح خاص بیان کبریا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( شعلة ) شعلة. [ ش ُ ل َ ] ( ع اِ ) شعله. سپیدی در دم اسب و پیشانی و پس سر آن. ( منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) . و رجوع به شَعَل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

موضوع. [ م َ ] ( ع مص ) وضع. موضع. نهادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . بنهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) . و رجوع به وضع و موضع شود. || سبک و تیزرو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاکمیت. [ ک ِ می ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) حاکمی. عمل حاکم. - حق حاکمیت ملی ؛ حقی که سازمان ملل برای هر ملتی شناخته و پذیرفته است ، و به موجب آن ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حسرت. [ح َ رَ ] ( ع اِ مص ) حسرة. دریغ. ( دهار ) . دریغ خوردن. ( دهار ) . دریغ خوردن. ندامت. پشیمانی. ( دهار ) ( ترجمان عادل ) . تحسر. دریغ سخت. آرما ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ابتلاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فروبردن با حلق و گلو. بلع. ( زوزنی ) . بگلو فروبردن. بلعیدن. فروبردن. فرودادن. تو دادن. قورت دادن ( در تداول عامه ) . م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

مدار. [ م َ ] ( ع اِ ) جای گشتن. ( دستورالاخوان ) . جای دور. جای گردش. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . موضع دوران. ( متن اللغة ) . جای گردگردی و دور زد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست گرامی ممنون بابت توضیح دقیق و محترمانه تون. موضوعی که مطرح کردید درباره تفاوت واژگانی مانند "r�zgar" و "esinti" در زبان ترکی استانبولی ست که به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بررسی هزارمین بار واژه گیاه دوست عزیز امین یا عبدالرضا یا بهنام رضایی یا درست تر سعید سرور اسم حساب های ایشان هستند دوستان آبادیس تاکی این حرف می زن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعوی. [ دَع ْ وا ] ( ع مص ) مصدر دُعاء است در تمام معانی. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . رجوع به دعاء ( در معنی مصدری ) شود. خواندن. خواستن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدعی. [ م ُ ] ( ع ص ) کسی که به پسری خود قبول کند. ( ناظم الاطباء ) . نعت فاعلی است از ادعاء. رجوع به ادعاء شود. مدعی. [ م ُدْ دَ عا ] ( ع ص ) دعوی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الحاق. [ اِ ] ( ع مص ) دررسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( آنندراج ) ( ترجمان علامه تهذیب عادل ) . رسیدن. ( منتهی الارب ) . پیوستن به آخ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ثالث. [ ل ِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از ثلث. || سوم. || سه کننده. || شخص خارجی : و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هر آینه از اشاعت مصون ماند. ( کلیل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتصال. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) پیوسته شدن. ( زوزنی ) . پیوستن. بچیزی پیوستن. پیوسته شدن کار. ( تاج المصادر ) . پیوستگی. رسیدن. اتحاد. التصاق. ملاصقت. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ائتلاف. [ اِءْ ت ِ ] ( ع مص ) رجوع به ایتلاف شود منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتحاد. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) یکی شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) . یگانگی داشتن. یگانگی کردن : گفت چون ندهی بدین سگ نان زاد گفت تا این حد ندارم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کثرت. [ ک َ رَ ] ( ع اِمص ) بسیاری. فراوانی. افزونی. زیادتی. ( ناظم الاطباء ) . مقابل قلت. ( یادداشت مؤلف ) : رتبت جاه و کثرت جودش در جهان نه امل گذ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرط. [ ف َ ] ( ع اِمص ) اسم است افراط را. ( منتهی الارب ) . اسم است افراط را: ایاک والفرط فی الامر؛ بپرهیز از تجاوز از حد در کار خود. ( از اقرب الموا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمعیت. [ ج َ عی ی َ ] ( ع مص ) انجمن شدن. گرد هم آمدن. || ( اِمص ) همگروهی. || ( اِ ) گروه. || مردم بسیار که در جایی گرد آیند. || سکنه یک ده ، شهر، ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کثرت. [ ک َ رَ ] ( ع اِمص ) بسیاری. فراوانی. افزونی. زیادتی. ( ناظم الاطباء ) . مقابل قلت. ( یادداشت مؤلف ) : رتبت جاه و کثرت جودش در جهان نه امل گذ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هلال. [ هَِ ] ( ع اِ ) ماه نو و ماه دوشبه تا شب سوم یا تا شب هفتم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . مهچه. ماهچه. ماه نو. ( یادداشتهای مؤلف ) : ضعی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محصور. [ م َ ] ( ع ص ) احاطه کرده شده. ( از منتهی الارب ) . محاصره کرده شده. دربندان شده. احاطه شده. ( ناظم الاطباء ) . به محاصره افتاده. حصاری کرده ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحدید. [ ت َ ] ( ع مص ) حد چیزی پدید کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ) . تحدید ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محدود. [ م َ ] ( ع ص ) از اطراف احاطه شده. پیدا کرده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . حد گذارده شده. اندازه کرده. متناهی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : و ع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حادثة ) حادثة. [ دِ ث َ ] ( ع اِ ) چیزی نو که نبود سابق. سختی نو که پدید آید. ( دستوراللغة ) . کارنو. احدوثة. سختی روزگار. ( مهذب الاسماء ) . نادبة ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انفجار. [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) سپید گردیدن آخر شب. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || روشن گردیدن بامداد. ( منتهی الارب ) ( نا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرکت. [ ش ِ ک َ ] ( ع مص ) شریک شدن. انباز گشتن. همدست شدن در کاری. ( فرهنگ فارسی معین ) . || ( اِمص ، اِ ) انبازی و شراکت. ( فرهنگ فارسی معین ) ( نا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلاصه. [ خ ِ / خ ُ ص َ ] ( ع اِ ) خلاصة. پاکیزه ترین و خالص ترین و بهترین اجزاء و مواد یک چیز. گزیده هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از ...