پیشنهاد‌های مظاهر بابائی سیاهکلرودی (١٨٤)

بازدید
٣٣٢
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جزر = low مد = high high and low جزر و مد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

کاملا شرمنده بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

از همان ابتدا ، از همان اول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مهم نیست، هر چی شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

عمیقا فکر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

چرخه زندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

یکجا، یکباره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در همین اثنا ( در این میان، در خلال بحث )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

تا همین اواخر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

دیگه حرفی برای گفتن ندارم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

رابطه خوبی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حقه بازی های کثیف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

پی در پی، پشت سر هم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

وفاداری، صداقت، وظیفه شناسی، ثبات قدم، روانشناسی: وفاداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مجاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

در محیط کشت باکتری to grow bacteria or cells for medical or scientific use

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

صلح و آرامش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

با لجاجت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

My then friend دوست آن موقع های من

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

نمیدونم و میخوام بدونه که آیا. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در مقابل He was standing before the court. او در مقابل دادگاه ایستاده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تا حدی از نظر دستوری قید هست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

امتناع کردن چیزی یا کاری را ول کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خاموش شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جیش دارم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جیش دارم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به معنی “حس قوی عاشقانه بین دو نفر” باشه. یعنی وقتی شما مثلا به زیدتون! میگین I don’t have any chemistry with you anymore یعنی “من دیگه هیچ حسی نسب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

برای یک مدت قابل توجهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به شدت ، خیلی زیاد، به طور بد، بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ناخوشایند، زشت، ضایع، معذب، خجالت زده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بر حسب اتفاق، تصادفا، اتفاقی ، تصادفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

داستان های اخلاقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با خود داشتن - به همراه داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

develop wing بال در آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ناهماهنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رزرو کردن میز پذیرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شکایت نامه ، شکواییه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نزدیک ترین همسایه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

هر جور شده، هر جور ممکنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

hatred is the opposite of love

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

رسیدن به - بالغ بر ( idiom )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پی در پی، پیوسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به عقب پرت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیزان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

باعث شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حواس پرتی - پریشان خاطری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

رخ دادن - روی دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

موجب بروز چیزی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مثل آب خوردن - سهل و آسان