پیشنهادهای مظاهر بابائی سیاهکلرودی (١٩٠)
با دقت به چیزی نگاه کردن یا خواندن، بررسی موشکافانه، مو رو از ماست کشیدن
چند معنی مختلف از come on: 1. Come on, we are going to be late. عجله کن ( بجنب ) ، داره دیرمان میشه. 2. Come on, try once more. آفرین ( بارک الل ...
ذهن خود را برگردانید ( به چیزی )
خشک شده ، سوخته
گردش علمی a short trip that a school organizes for schoolchildren, usually during the school day, to a place of interest such as museum or art galle ...
قیمت منصفانه
شخصی که شغلش درمان درختانی است که آسیب دیده یا بیماری دارند، به ویژه با قطع شاخه ها، برای حفظ آنها.
به طور اساسی
دستگاه یخ ساز
پولی که میهمان بابت تعمیرات وسایل هتل بدهکار است ( به دلیل انجام اعمال خشونت آمیز یا بی دقتی )
( also not by a long shot ) not nearly; not at all It's not over yet—not by a long chalk. اصلاً و ابداً
احیاناً
کشور های جهان سوم
to make a quick or sudden escape به سرعت در رفتن ، سریعا فرار کردن ، فلنگ را بستن ، زدن به چاک
to become completely known, felt, or understood به طور کامل شناخته، احساس یا درک شود.
تب استخوان شکن/ سوز
با یک دندگی
با انجام کارهای بیهوده وقت را به بطالت گذراندن و هدر دادن
نگاه کردن به ویترین مغازه ها بدون قصد خرید
احساس میکنم مورد سوء استفاده/ استثمار/ بهره برداری قرار گرفتم.
از روی عادت
همینی که هست
باز ماندن، زنده ماندن
یک روز به یاد ماندنی
پتوی اطفای حریق
سامانه پاششی اطفاء حریق
احساس گناه و تاسف از کار بدی که انجام داده اید، ندامت ، پشیمانی، عذاب وجدان داشتن = ( formal ) – feeling guilty and sorry for something bad that yo ...
پیش کسی که ز تو خیلی سر است این همه پررو نشوی بهتر است.
هر چی تو بگی
پیش از آنی که به بی عقلی خود پی ببرد مال و سرمایۀ بی عقل ز دستش بپرد.
تو اول بگو با کیان زیستی، پس آن گه بگویم که تو کیستی
عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل.
فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه.
بی پولی بد دردیه.
مسابقه یا رقابت شنا
کدام کلمه با بقیه ناهماهنگ است. ( از نظر معنایی یا گرامری )
دانشجوی مهمان
( informal ) something stupid or not true ( غیررسمی ) چیزی احمقانه یا نادرست
اهالی/ ساکنین / تبعه های
مرحله ای از یادگیری زبان که در آن کودک سخنان نامفهومی را می گوید. / سخنان نامفهوم
اهل همکاری
بینوا ، فقیر، تهیدست، بیچاره، ضعیف، مفلس
شغلی که خالی هست و شما میخواهید آن را تصاحب کنید.
حرفه ای
بسیار آسان، راحت مثل آب خوردن، بدون هیچ زحمتی
فکر کردن
اصلا مهم نیست. بیخیال
محکم در آغوش گرفتن
گل و بلبل
گوشت سنگینه؟ نمیشنوی؟
مور تپه
به حیات وحش برگرداندن
صرفا ، به تنهایی، منحصرا
نان بیات، نان مانده
که از آن، که از آنجا، که از آن طریق
girly - girlie
نا ملموس، نامرئی
burn your ˈbridges British English also burn your ˈboats to do something that makes it impossible to return to the previous situation later • ...
To make sb angry= باعث عصبانیت شدید کسی شدن So you did it just to burn me?
شایع شدن ( formal ) being talked about or felt by many people •There was news abroad that a change was coming.
کار نشد نداره
what is somebody playing at? used to ask in an angry way about what somebody is doing What do you think you are playing at? معلومه چه غلطی داری میکن ...
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
از نظر گرامری صفت هست. سزاوار سرزنش / مستحق سرزنش / لایق سرزنش
کپی برداری
به صورت غیر منتظره و بدون برنامه با کسی روبرو شدن to meet someone without planning to I first encountered him when studying at Cambridge
آباد کردن، پرجمعیت کردن، ساکن شدن to live in a place or fill it with people For example: The town was peopled largely by workers from the car factor ...
عشق مهمونی
[countable] a small area of hard skin on the foot, especially the toe, that is sometimes painful See your doctor if you have foot pain or corns. ...
به صرفه ، اقتصادی ، صرفه جویانه He�lives�frugally in a�small�room, �surviving�on�bread�and�cheese.
مندرس، کهنه، ژنده، نخ نما شده
آزمون مرحله ای
آزمون جامع
the way that a doctor talks to the people that he or she is treating
دژ قلعه، سنگر، پناهگاه
داستان ، طبقه ساختمان story American English a floor or level of a building SYN storey British English مثال: a 50 - story building a single - sto ...
فوق العاده خطرناک ، خطیر
اصطلاح �زیست توده یا بیومس� ( Biomass ) به موادی آلی اشاره دارد که انرژی را از طریق فرآیند فتوسنتز ذخیره می کنند.
صله رحم
یک معنی آن ( ( بجز ) ) است. She answered all the questions save one.
آلت قتاله
the action or fact of telling your bank not to pay an amount of money to someone جلوی پرداخت پول یا وجه را بستن برای مثال : I put a stop on that c ...
قالب کفش
ارتباط برقرار کردن
روی آوردن
در جملات شرطی می تواند جایگزین if شود As long as = If
تزریق یک مرحله ای ( مثلا واکسن کویید 19 یک بار تزریقی )
به زانو در آوردن
سخت
ننه من غریبم
زور بیخود زدن
زور الکی زدن
موافق بودن با چیزی
به لطف
بی وقفه
شیدایی، مسحور شدگی
بالا، چشمگیر
تحلیل رفتن
در شرایط بد
به پای کسی رسیدن
گریزان
پیدا کردن، یافتن
now
افراط گرایان
افراط گرا
مهار ، مهار کننده
جزر = low مد = high high and low جزر و مد
کاملا شرمنده بودن
از همان ابتدا ، از همان اول
مهم نیست، هر چی شد
عمیقا فکر کردن
چرخه زندگی
یکجا، یکباره
در همین اثنا ( در این میان، در خلال بحث )
تا همین اواخر
دیگه حرفی برای گفتن ندارم.
رابطه خوبی داشتن
حقه بازی های کثیف
پی در پی، پشت سر هم
وفاداری، صداقت، وظیفه شناسی، ثبات قدم، روانشناسی: وفاداری
مجاری
در محیط کشت باکتری to grow bacteria or cells for medical or scientific use
صلح و آرامش
با لجاجت
My then friend دوست آن موقع های من
نمیدونم و میخوام بدونه که آیا. . .
در مقابل He was standing before the court. او در مقابل دادگاه ایستاده بود.
تا حدی از نظر دستوری قید هست.
امتناع کردن چیزی یا کاری را ول کردن
خاموش شدن
جیش دارم
جیش دارم
به معنی “حس قوی عاشقانه بین دو نفر” باشه. یعنی وقتی شما مثلا به زیدتون! میگین I don’t have any chemistry with you anymore یعنی “من دیگه هیچ حسی نسب ...
برای یک مدت قابل توجهی
به شدت ، خیلی زیاد، به طور بد، بد
ناخوشایند، زشت، ضایع، معذب، خجالت زده
بر حسب اتفاق، تصادفا، اتفاقی ، تصادفی
داستان های اخلاقی
با خود داشتن - به همراه داشتن
develop wing بال در آوردن
ناهماهنگ
رزرو کردن میز پذیرایی
شکایت نامه ، شکواییه
نزدیک ترین همسایه
هر جور شده، هر جور ممکنه
hatred is the opposite of love
رسیدن به - بالغ بر ( idiom )
پی در پی، پیوسته
به عقب پرت کردن
از
خیزان
باعث شدن
حواس پرتی - پریشان خاطری
رخ دادن - روی دادن
موجب بروز چیزی شدن
مثل آب خوردن - سهل و آسان
دوباره سالم و سر پا بودن
ماهی ای که به عنوان طعمه برای برای شکار ماهی های بزرگ استفاده می شود.
یسره
عیناً
حالابهت نشون میدم
دیگه نبینم ازاین غلطهابکنی!
خوب بنال ببینم
گازشوبگیر - تندتر برو
بین خودمان باشد / بین من و تو پایه ی تخت بمونه/ به هیچکی نگو
جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته
روزنامه دیواری مدرسه
می تونم روت حساب کنم؟
لغو کردن ، کنسل کردن
ابدا ، به هیچ وجه ، به هیچ طریق ( وسیله )
اشتباها
زمینی
به محض اینکه نفسم سر جاش بیاد بهت می گم
شاهان کم التفات به حال گدا کنند
به طور مفصل صحبت کردن
dirty informal to behave in a very unfair and dishonest way, especially in a competition or game
to or in the centre or main business area of a town or city
به طرز وحشتناکی ترسیدن
مرکز صوتی و تصویری
بحث
to sign a document to prove that you have received something
قرار داد همکاری بستن
برطرف کردن
بی زحمت
لطفاً
متعصب
پنهان کردن چیزی از کسی
تبدیل شدن
مهمتر
تقویت کردن