پیشنهادهای ژ (٢٨١)
ما تو گویش یزدی به سفت و محکم میگیم شخ احتمالن با این واژه شغه و مصدر شغیدن در پیوند باشه
تو لهجه یزدی هم شخ داریم به معنی سفت و محکم
شغال
بودن/بُو Budan/bov کنون بن ستاک بود، باش نیست هرچند که معنا همان است. من می بودم ( گذشته ) من می بُوَم ( کنون ) مصدر شینی آن هم بُوِش است. Bovesh ...
در لری به معنی داد زدن از برای خبر کردن و آگاه کردنه تو فارسی کرنیدن بی کاربرد شده ولی واژه کرنا ( بر وزن جویا، کوشا، میرا و. . . ( کنون بن آ ) ) به ...
از مصدر کافتن به معنی فرورفتگی فکر کنم در کردی به معنی غار باشه که به عربی هم رفته شده کهف در انگلیسی هم cave است
زیرا مخفف از این ( اید در پارسی میانه ) رای است فردوسی هم چندجا ازیرا گفته
واژه بودا به ریخت بت به پارسی ره یافته به خاطر تندیس های بودا که به ویژه در افغانستان امروزی بسیار فراوان بودند. البته که نماد آنها بت بودای بامیان ...
به گفته دکتر کزازی یکی از ریشه شناسی هایی که می توان برای واژه بت آورد، این است که گویه ای از واژه بودا باشد ایرانیان از راه از زمان شاهنشاهی کوشانی ...
بخت از بختن ( بخش کردن ) به معنی قسمت یارو هم که دیگر همه میدونن کسی که قسمت و بخت و اقبال باهاش یاره نام پسرانه و همچنین گروه بزرگی از مردمان لر ( ل ...
ادب المرء خیر من ذهبه ( امام علی ( ع ) ) ادب ریشه سومری دارد و از آنجا به زبان های سامی از جمله عربی و زبان های ایرانی در آمده. در عربی از آن ادب و ...
من ترانویسی کارنامه اردشیر بابکان رو خوندم همشو نمیگم ۱۰۰درصد ولی بیش از ۵۰درصدش به آسانی برای یک پارسی گوی معمولی فهمیدنی است. البته نوشته هایی مان ...
جناب دژبان گرامی آقای رضایی سراسر به چرت بودن گفتارشان باور دارند شما چنان چه خوده شاهان ساسانی را زنده کنید و آنهارا به سخن گفتن وا دارید اگر ۸۰درصد ...
مَرزیدن=مالش دادن مُرزیدن=آمیزش جنسی
مستیدن نادرست است ما در پارسی میانه ستاک مستن رو داشتیم با کنون بن مد می مستم می مدم
در زبان عربی عراق به معنی گوشه و کناره است در پهلوی ساسانی اراک یا عراق به معنی سرزمین پست بوده برادرجان آخه ساکنین اونجا نخست سومری ها سپس سامیان ( ...
واختن با بن کنونی واج یا واژ یا واز مصدری یادگار پهلوی اشکانی است که این ستاک هنوز در زبان هایی همچون راژی و لری و. . . کاربرد دارد. به معنی گفت و گ ...
دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افرازش ...
دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افرازش ...
۶دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افراز ...
دگرگونی گذار فاز ترمودینامیکی مایه ها ( مواد ) در پارسی ذوب=گداختن/گدازش انجماد=افسردن/افسرش تبخیر=نژمیدن/نژمش میعان=ژالیدن/ژالش تصعید=افراختن/افرازش ...
آقا این دعوا ها واسه چیه تصادفی زده و یه واژه میان دو زبان مشترک شده سالار ترکی از سالماق میاد ظاهرن یعنی برانداختن ( براندازنده ) سالار فارسی از سا ...
استن مصدر اسنادی هستن به معنی وجود داشتن این دو مصدر صرف کامل در فارسی ندارند و اغلب به جای هم به کار می روند ( است به جای هست یا وارونش ) در حالی ک ...
هست یعنی وجود دارد است فعل اسنادی است این دو را اغلب به جای هم به کار می بریم که درست نیست!
جناب تورک اوغلان بنده خود آموز در حال آموختن ترکی استانبولی هستم و نامردی است اگر نگویم که به نظرم زبان شیرین و البته قاعده مندی است ( البته هنوز سوا ...
بسیار سپاس از شما ان شاءالله که همیشه در پناه خداوند شادکام باشید🥰😁
بزی زندگی کن همون بژی در زبان های کردی و لکی و. . .
همون گپ در لهجه یزدی و کرمانی و . . .
چنگ آل ( چنگال ) پوچ آل ( پوچال یا پوشال ) زاغ آل ( زغال ) گود آل ( گودال ) نه آل ( نهال، از نهادن میاد، مینهادم، مینهم ) دنب آل ( دنبال ) آل پ ...
اگر به کاربر عبدالرضا و آتوسا بختیاری بگیم دیکشنری رسمی و دولتی ترکیه این واژه رو فارسجا اعلام کرده چه حالی میشن به نظرتون؟ پارالاماق! خانم و آقای مح ...
زبان دانشمندان جهان از جمله دانشمندان ترکیه مانند پروفسور اورتایلی مو در آورد که بگویند سومری با ترکی بی پیوند است ولی در ایران. . .
هفته یک فرهنگ سامی و متناسب با گاه شماری ماهی ( قمری ) است. در ایران باستان به جای بختن روزها به بخت ها ۷تایی هرروز ماه نام ویژه خود را داشت مانند ا ...
حمد الله مستوفی نام این شهر را اشنویه آورده اگر هم اوچ ناوا باشه تلفظ ترکیه نه اینکه ریشه ترکی باشه چنان که شما ارس که یک واژه فارسی چند هزار ساله هس ...
یک دیدگاه از من نمیتونی بیاری که من گفته باشم ترکی ضعیفه ترکی بدرد نخوره ترکی گویشه یا حتی ترکی مغولیه برای کوبیدن زبان مادری هیچکس اینجا کار نکرده ...
من با تو هیچ بحثی ندارم بهنام رضایی یه حرف رو دو میلیون بارم بنویسم تو کسشعر خودتو تکرار میکنی تو بیست خط پیام دویست بار دروغ مینویسی هم تو هم کسانی ...
مشتی اوراق جمع مکسر ورقه یعنی ورقه ورقه کردن😑 به فارسی که رحم نمیکنی اقلن به عربی رحم کن!
لابد از نظر استاد عبدالرضا این دانشمند بریتانیایی نیز تبار دورگه قزاقی عثمانی داشته😁
اگر تو حاضر شدی کورد بودن صفویان و عرب بودن عثمانیان و ازبک بودن تیمور گورکن و پشتون بودن غزنویان و خوارزمی و آریایی بودن خوارزمشاهیان رو بپذیری منم ...
آقای تورک اوغلان من بیش از ۲۰۰دیدگاه در این سایت گذاشتم زبان مادریم فارسیه ولی یکجا نه عربی رو دست کم از فارسی گرفتم نه ترکی رو یک پیام از من نمی یا ...
کاربر ترک اوغلان نمیدانم باور میکنید یا نه ولی آزادی گفتار برای من سپندترین و مقدس ترین قانون هست و هرگز هیچ دیدگاهی رو درین سایت گزارش نکرده و نخواه ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...
حواس پنجگانه در پارسی سره ●احساس کردن ( در چم و معنای همگانی ) = چشیدن / چشش / چشایی امروز ما از چشیدن برای مزه مزه کردن بهره می بریم ولی چمار درست ...