دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٥٢٨,٣٩٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
٩
لایک
لایک
٥٠,٩٤٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١,١٨٧

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٥٤,٩١٨
رتبه
رتبه در بپرس
٢
لایک
لایک
٤,٦١٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢٠٢

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
دیدگاه
٠

🔹 **معادل فارسی** - کارمند اداری - نیروی کار دفتری - کارگر یقه سفید ( اصطلاحی استعاری ) - - - 🔹 **تعریف ها** 1. ** ( اصلی – جامعه شناسی ...

تاریخ
٢٢ ساعت پیش
دیدگاه
١

🔹 **معادل فارسی** - کنار گذاشتن / رها کردن - از شر چیزی خلاص شدن - پشت سر گذاشتن ( مشکل یا احساس ) - تکاندن و دور کردن - - - 🔹 **تعریف ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
دیدگاه
٠

بازاریابی آشناسازی یا افلیت مارکتینگ یک روش بازاریابی است که در آن کسب وکار به یک یا چند نفر که بازدیدکننده یا مشتریانی را به کسب وکار ارجاع داده اند ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
دیدگاه
٠

بوپیس - - - 🔹 **معادل فارسی** - خرید آنلاین، تحویل حضوری - سفارش اینترنتی با دریافت در فروشگاه - مدل �آنلاین بخر، حضوری بگیر� - - - � ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
دیدگاه
٠

1. ( اصلی – کسب وکار ) : شرکتی که محصولات یا خدمات را فقط از طریق اینترنت می فروشد. مثال: Amazon is the world’s largest e - tailer. آمازون بزرگ تر ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٤ روز پیش
متن
The reception was a subdued affair.
دیدگاه
١

پذیرایی مهمانی حالتی آرام و بی هیاهو داشت. / جمله نشان می دهد که مراسم پذیرایی بدون شور و هیجان زیاد، در فضایی آرام و فروتنانه برگزار شده است

تاریخ
٦ روز پیش
متن
Dixie wipes a raindrop from his brow.
دیدگاه
٢

دیکسی یک قطره باران را از پیشانی اش پاک می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His mouth felt like something rancid had curled up inside and he silently cursed the demon booze.
دیدگاه
٧

انگار یه چیز گندیده توی دهنش جا خوش کرده بود، و بی صدا شراب لعنتی رو فحش داد. / دهانش انگار لانه ی چیزی گندیده شده بود، و در سکوت، شرابِ اهریمنی را ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Balor let out a bellow of fear and, in the same moment, the Trees closed in.
دیدگاه
٦

بالور فریادی بلند و وحشتناک سر داد و درست در همان لحظه، درختان به سویش حمله ور شدند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He gave a sudden bellow of laughter.
دیدگاه
٨

او ناگهان با خنده ای بلند و با صدای رسا خندید.

جدیدترین پرسش‌ها

٥ رأی
تیک ٢ پاسخ
٣٢٨ بازدید
٦ رأی
١ پاسخ
٥٨٥ بازدید

تفاوت دو واژه formal  و official  همراه با ذکر مثال🙏🙏

١ سال پیش
٨ رأی
٤ پاسخ
٧٤٢ بازدید
٦ رأی
٤ پاسخ
٢٩٩ بازدید

دو واژه home و house بیشتر اوقات به معنی خانه، منزل و محل زندگی استفاده می شوند. اما دارای تفاوت های ظریفی هستند که دانستن آنها، خالی از لطف نیست🙏

١ سال پیش
٦ رأی
٥ پاسخ
١٦٠٨ بازدید

جدیدترین پاسخ‌ها

٢ رأی
٢ پاسخ
٣٨ بازدید

بشائیم بی تجشم دهای صاحب المصلحه شبهای مقمر مصدقت ملابست اعمال  

١ روز پیش
٢ رأی

🔹 بشائیم از ریشه‌ی «شئ» (چیز، موجود). معادل فارسی: اشیاء، چیزها، موجودات. کاربرد: در متون قدیم به معنای «اموال و اشیاء». 🔹 بی تجشم «تجشم» = زحمت، رنج. معادل فارسی: بی‌زحمت، بدون رن ...

١٤ ساعت پیش
٣ رأی
٢ پاسخ
٢٣ بازدید

رایحت غره شهر سلخ شهر رقیمه جات کراچتن قلمی کردن افعال ذمیه من تبعه

١٧ ساعت پیش
٤ رأی

🔹 رایحت از ریشه‌ی «ریح» (عربی) = بوی خوش. معادل فارسی: عطر، بوی خوش، نسیم خوش. کاربرد: بیشتر در متون ادبی و قدیمی. 🔹 غره شهر «غره» = آغاز، اول. معادل فارسی: روز اول ماه. مثال: «غره‌ی ...

١٤ ساعت پیش
٣ رأی
٤ پاسخ
٥٨ بازدید

زیر چاقی شکم باب زنی اورته بزستان ظلمگی نقیر و قطمیر

٥ روز پیش
٤ رأی

🔹 زیر چاقی اصطلاح عامیانه برای کسی که چاق نیست ولی زیر پوست و گوشتش لایه‌ی پنهان چربی دارد . گاهی به معنای «ظاهر لاغر ولی با ذخیره‌ی چربی» یا «چاقی پنهان» استفاده می‌شود. 🔹 شکم باب زنی ...

٥ روز پیش
٢ رأی
٤ پاسخ
٨٠ بازدید

خرده پژوه اسقام داخلی سبحه شماران بسوغان گرفتن اسبان سهم امیز

١ هفته پیش
٣ رأی

معادل ترکیبات موردنظر به شرح زیر است: خرده پژوه : پژوهشگر کوچک یا کسی که کار پژوهشی خرد و جزئی انجام می‌دهد. اسقام داخلی: احتمالاً به معنی درد یا شکستگی داخلی یا آسیب درونی است (با توجه به ترکیب ...

١ هفته پیش
٤ رأی
٤ پاسخ
٧٨ بازدید

مغز کوبی برآهخت زیبق تافته دراها اعدای

١ هفته پیش
٣ رأی

🔹 مغز کوبی معنی: کوبیدن یا خرد کردن مغز (مثلاً مغز بادام، گردو، یا هر دانه‌ای). معادل ساده: «مغز خردشده»، «مغز کوبیده»، «پودر مغز». 🔹 برآهخت فعل کهن: برکشید، بالا برد، افراشت. معادل ساده ...

١ هفته پیش