پیشنهاد‌های صمد توحیدی (١,٣٢٥)

بازدید
٤٤٣
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اِعداد:" آمادگی ". در رسانه ها و دِگره ( غیره ) .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشراف:" نگرش ".

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" پیرویت ":تابعیت.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آیا فرزانگان الهی باور و فرزانگان مادی باور همانندیهایی باهم دارند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوژه:" ساخته "#اوبژه:" آخته ".

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" سوسهء پایه ای ":سوژهء اصلی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" سوسه ":سوژه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" رگ و ریشه. آب و خاک . ته وتو. تنه و شاخه. سر و ته. سر و بن. شاخه و ریشه. تَنه و بُنه. زیر و رو ":اصل و فرع.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آنچه پایه اش فارسی است و مایه اش فارسی است لفظ ( لَزم ) و وزنش هم فارسی است. داناک دهخدا آورده است که زبان فارسی در آغاز دارای پایانش و گردانش بوده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" در زمان کُهن کُهَنا ( کهنها ) گفته اند " :از زمان قدیم قُدما گفته اند. بسا که کاهنها به چم ِ کُهنها باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"دریاب. دریابش. دریابانیدن":تفهیم. تفهیم:" آموزش. آموختن. "

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" پنداشت خوانی. پنداشت یابی. پنداشت خوان. پنداشت دان دریافت خوانی. دریافت خوان. دریافتش. پنداشتش. دریافت. پنداشت ":تفهیم. تفهیم کنید:" بگویید. یاد آ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" گوش خوانی. دهان خوانی ":تلقین.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دِچ به لری و لکی یعنی ( یا نه ) پر؛ سیل دچ بیه:استخر پر شده است. دِچادِچ به چم پُرِ پُر.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نزدیِکش. میانِش. دورِش.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پایینِش. بالایِش. فرودِش. فرازش. چپِش. راستِش. اوجِش. تهِش. این ورِش. آن ورِش. درازش. پهنِش. ژرفِش. رویِش.

پیشنهاد
٠

راستش دو رویان در پایینِش دوزخِ از آتشند. و یاوری ایشان را نمی یابی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خدای خوبیها خوبیها را از آن شما نماید. ایدون باد . چنین باد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خدا نیکت بده. خدا نیکتان بدهد. خدا از شما در گذرد. خدا ازت بگذرد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خدا برای شما بهترینها را داشته باشد. خدا برایتان بسازد. خداهمهء نیکیها را پاداشتان نماید. خدای خوبمان پاداش خوبتان دهد. آفریدگار کارتان را درست ک ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاداش نیک شما را از خدا خواهان و خواستار میباشم.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خداوند بزرگ برای شما پاداش فرا ذهن وفرا زبان بنهاد و بدهاد. خدا به شما پاداش نیک بدهد و بنهد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

دیپلماسی:" کاریابشی ". دیپلمات:" کاریابش ".

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روزگاری بود که نویسندگان و خامه به دستان زبان فارسی زبان از پایانش و گردانش زبان فارسی می زدند . نگو واژگان فراوان در ترجمهء دانشهای نوین و همتاهای و ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از بهر شما سخت و بر ما ساده است. هر نقشهء شعری که مرا افتاده است. هرگاه قلم گیرم وچامی گویم. گویی که زدیرها مرا آماده است. شهرام ص.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رستاخیزِ فناوریِ در دست ۵۰ سال پیش. همراه. خودپرداز و . . . . . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ دانست: تاریخ دانستها:دانش. فرزانش. آیین. راز=دانشها. فرزانشها. آیینها. رازوریها. علم و دانش یکی از رشته های دانستها به شمار میرود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" گل نمودن و گل کردن ":تاریخ شدن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جغرافی:" جای گردیدن و پی زدن پس فارسی است ".

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ و جغرافی مانند زمان و مکان هستند.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" سراینده و شاعر چند زبانی و یا چند زبانه ":ذولسانین.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خور زی: خورشیدزی. هورزی:خورشید زی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سحاب:" سیاهی و آب. واسه آب ". فارسی است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" کوی ناب ":ناحیهء مقدسه. گر چه ناحیه نیه است مانند قلمرو.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اینکه در زبان لری و لکی به کسی ( قدو ) گفته شود شاید به چم قطع دوغ باشد چون در کهن همهء مردم دوغ داشته اند و اگر تژگاهی و تژگاهایی دوغ را ازدست داده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دانست ( دانش ) پنهان. دانست نهان. دانست ناآشکار. دانست نانموده. دانست ناشناخته. دانست ناشناس. دانست نایافته. دانست نایافت . دانست نادریافته. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که شراب ما لُران دوغ بود. جامی بزنی تا دلت افروغ بود. با سفره ویا بی سفره ای می باشد. در کولکه ای و یا به کولوغ بود. شهرام . ص

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنگر تو به هر ترانه یک آیین است. از فرزانش و دانش و راز ودین است. خیام سراید رودکی یا بوالخیر. دهری بسراید یا که یزدان بین است. ص شهرام.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گویند که هر که هست همین است که هست. پرهیز ز آب شب مانده و همیشه است. ترسنده و بی باک کنون یکسانند. تا کیست گرفتار و که باشد تا رست. شهرام. ص

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دانسته فرای دیده و بشنیده است. زیرا که خرد فرای گوش و دیده است. اندر دل تو دماغ تو افزون است. آرای کدام یکش بپسندیده است. ص شهرام ( صمد شهرام ) .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از ششصد وسی و سه کاشی ای دیدند. کز بهر ترانهء خیام بگزیدند. ( کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش ) . بگزیده و بنوشته و بپسندیدند. شهرام ص.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کم بود خودت رانگری کم باشی. گرسور بهشت باد به ماتم باشی. وآنگه که پوشش فرا گیرت باد. بی باک ز آتش و آب زمزم باشی. صمد شهرام ( ص . شهرام )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرزانش هستی بنگر نیک بود. دانش که دانیدهء جبریک بود. یزدان که ویرایش و پیرایش راست. نیکو بنگر کو همه را تیک بود. ص. شهرام ( صمد شهرام )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بنگر که به کار زندگی درکاری. وآنگه به کنار زندگی بیکاری. در پرسش زندگی و در پاسخ آن. اندیشه و آرمان چه می پنداری. شهرام. ص

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"دشت. داشت. داشته. پهنه. گستره. گسترش. پهنش. باز . بازه. بازش. بیابان ( بی آب. پیداکن ) . بیابانه. چشم انداز. تخت. تختی. تخته. ماهور. کف. کفی. هامون. ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قلب در زبان مردم گاهی به معنای دیر دریافت است نمونه را می گویند نام قلبی دارد ویا نام کیک کالا قلب است. گاهی هم به معنی آلشتی و عوضی بودن است میگویند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اُمَت:از یک مادر . مادراشان یکی است. شاید از باب آسانش و تسهیل باشد. زیرا نمی توان اَبَت را آسان گفت و یا اُبُوَت گفت پس به آسانی اُمَت گفته می شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تاپیک تاز. تازتاکتیک. تاکتیزتاخت. تاخت تاکتیک:تازیان.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تاریخ به جغرافی خود می گذرد. شهرام. ص مصرع سوم.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اما و اگر را نتوان کرد سرود. بر هر چه سراینده چه گویید درود. تاریخ به جغرافی خود می گذرد. بسرای و ِببُرّ و خود بینداز به رود. شهرام ص. شهرام. ...