پیشنهادهای صمد توحیدی (١,٣٢٥)
دستورهای خردی. دستورهای اندیشی:الاحکام العقلیه.
دستورهای هستی:احکام الوجود.
الاجناس العالیه: جنسهای برین. المتفاوته بنفس ذواتهاالبسیطه: ناهمسان به خودِ سرشتِ ساده اش.
الاجسام العالیه:جنسهای فرایین.
الاجسام:تنها.
الاجزاء المقداریه:پاره های اندازه ای.
الاجزاء المرکب الحقیقی:پاره های درهم راستی.
الاجزاء العینیه:پاره های خودشی. پاره های خودی.
الاجزاء العقلیه:پاره های خردی. پاره های اندیشی.
الاجزاء الخارجیه:" پاره های بیرونی . "
" فرق:باز. بازش. بازشی ". تفاوت:" دور. دورش. دورشی. ".
تفاوت:دوری. دورش. ناهمسان. ناهمسانی. ناهمانند. ناهمانندی. جدا. جدایی. جدایگی. جدامند. جدامندی. جداوار. جدا واری. جداوارگی. جدایند. جدایندگی. جدایندگی ...
" افتامدِ افسونی ":ریالسم جادویی.
" ناارگانیک ":ناسامانشی.
" سامانشی ":organic.
" پاره های مرزی ":الاجزاء الحدیه.
" همایهء رویاروها ":اجتماع المتقابلین.
همایه. زمایه:اجتماع. دیواره:خانواده. تکایه:فرد.
اثر الجاعل: " جای گذارنده ".
الاتصاف:ویژش.
اتحاد المدرک و المدرک:یکش دریافته و دریابنده ( دریافتور و دریافتگر ) .
" یکش ماده و صورت": اتحاد الماده والصوره:unity of matter and forme.
اتحاد الزمانunity of time. یِکِش زمان. شرط الزمان: مرج زمان.
الاتحاد بحسب الوجود:unity withregard to ( external ) existence. یکه بر پایهء هستی .
الابداعی:originated. ( with no preceding elemet ) ( کون الفلک ابداعیا:" بودن چرخ آغازند. آغازش ) "
" پیما. پیمایش ":مسافت. " پیماها. پیمایشها ":مسافتها. " پیمایی. پیمایشی ":مسافتی.
الآنیات:momentary things کالوصولات الی حدود المسافات. آنکها و اینکها. مانند راههای به مرزهای پیما یشها ( پیماها ) .
الآناتmoments. ; units of time. اوعیه الآنات۷/۱۱۳؛اطراف الآنات. ۷/۱۱۳:آنکهاو اینکها. ژرف های آنَکها و اینکها. گِرد آنَکها و اینکها. ژرف:ظرف.
الآن:moment; unit of time: اینک. آنک. هو الحدالمشترک فی جزئی الزمان۸/۱۸۰* آن مرز میان در جزهای زمان است. هو حد الزمان کالوصولات و المماسات:۵/۱۸۶* آ ...
" بازش دانستهای فراکالبد ":بحث علم ماوراء الطبیعه.
حکمت اولی:" فرزانش والا. فرزانش برین. فرزانش فرا. فرزانش فرازین. فرزانش والایی. فرزانش والایین. فرزانش فرازا. فرزانش فرازنده ".
بنیاد ساختار فراکالبد فرزانش. ساخت بنیاد فراکالبد فرزانش. ساختار بنیادین فرزانش ساخت سبزواری. بنیاد ساختی ( ذهنی ) فرزانش کالبدی و فرا کالبدی و ان ...
مِه آلود :" کَرِّ پی آلود ".
راه حل:" راه گُشا. راه گُش. ره گُشا. ره گُش ". نوشته بودیم که حل فارسی است در شهراوردی پهلوانان که آهن را کج و به زبان فارسی کهن و لری کج را حل میگوی ...
قندایی:حلوایی. آورده ایم که حلوا فارسی است زیرا با حول وبا حول باش و زود باش درست میشود.
سوداو اندیشه؛ گاهی انسان سودا می کند گمان برده است که می اندیشد. من سودا می کنم پس هستم#من می اندیشم پس هستم. سود برای فردا هم دیبچهء اندیشه برای آ ...
اخراج:" دست یافت. دست یابی. دست یاب. دست یابش. دست آورد. دستاورد. دستاور. "
هنجارورانه. هنجار وارانه. هنجارمندانه. هنجارینه. هنجارانه. هنجارش. هنجار. هنجاری.
" دست به کار فرا هنجار ":اقدامات فو ق العاده. دست به کاری فرا هنجار زد. . . . دست به کارهای فرا هنجار زد . . . . دیس به کا هایی فرا هنجار زدند. . ...
" فرایاد ":فوق الذکر.
" دانست دیرین و شَهرِش نوین ":علم القدیم و مدنیه الحدیث.
متخصص فارسی است زیرا اصل وپایهء آن خص است که به زبانش لری و فارسی کهن است و وزن که داناک دهخدا آورده است که از پیش درزبان فارسی بوده و بزرگان ادب خوا ...
" کارورزشناسی ":کاردیولوژی.
" ویژانمَند قلب ":متخصص قلب.
" فراویژنی ":فوق تخصصی.
" فرا ویژن ":فوق تخصص.
من غیر عمد ترونها:از ناستونهایی که دیده ایدشان. ؛ که شاید ستون هایی باشند که تا کنون ندیده ایم. ویا سپس می بینیم. و یا ستونهایی که دیگرانی ببینند که ...
ویژگی انسان گوناگونی های بسیار فراوان ژنی. اندیشه ای. آرمانی. سرمایه شناسی. سیاست شناسی. فرهنگ شناسی. خانوادگی. تاریخی. جغرافیایی. هوشی. پسندی. گزینش ...
" پیشوا و الگو ":امام و مقتدا.
" پیشوا و پیشوا زاده ":امام و امام زاده