پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٣)

بازدید
١٣,٥٨٥
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوره خانه ؛ محلی است در حمامها که در آنجا مردمان نوره بکار برند. واجبی خانه. رجوع به نوره خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشورتخانه ؛ جایی که در آنجا رایزنی کنند. محل برای مشورت در امری. رجوع به مشورتخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معلم خانه ؛ جای درس و تحصیل و مدرسه. ( ناظم الاطباء ) . - || دار المعلمین ؛ دانشسرای. جایی که معلم تربیت میکنند. مدرسه عالی در تهران از مستحدثات نا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردارخانه ؛ زندان. ( ناظم الاطباء ) . - || در بازی نرد آن خانه که مهره در وی ششدر و یاهفت در افتد و نتواند بیرون آید. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به مر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرده شوی خانه ؛ غسالخانه. جایی که در آن مرده را میشویند. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به مرده شوی خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لولی خانه ؛ فاحشه خانه. جنده خانه. رجوع به لولی خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارکخانه ؛ خانه مبارک و میمون. خانه بامیمنت : گر بخانه در ز راه در شوید این مبارکخانه را، در حیدر است. ناصرخسرو.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لولهنگ خانه ؛ آفتابه خانه. رجوع به لولهین خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لولهین خانه ؛ آفتابه خانه. جایی که آفتابه ها را در آنجا می گذارند. رجوع به لولهین خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرمخانه ؛ آنجایی از حمام که زیر آن خالی است و در آن آتش می افروزند. حجره ای مر دواسازان را که داروها را در آن می خشکانند. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوره پزخانه ؛ جایی که بدانجا آجر پزند. جایی که در آن جا خشت را پخته آجر کنند. جایی که در آنجا آهک و گچ درست کنند. رجوع به کوره پزخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالسکه خانه ؛ جایی که در آن جا کالسکه گذارند. محل گذاردن کالسکه در منزلها. رجوع به کالسکه خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرسی خانه ؛ اطاقی از منزل که در آنجا کرسی مینهند. رجوع به کرسی خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- کاغذخانه ؛ کارخانه کاغذسازی. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به کاغذخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارخانه ؛ دکان و حانوت. - || پیشه گاه و جایی که در آن پیشه و صنعتی را به انجام می رسانند. ( ناظم الاطباء ) . - || دستگاه کیمیاگری و دواسازی. ( نا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاروانخانه ؛ کاروانسرا. بناهای عمومی که درآن کاروانیان منزل کنند. رجوع به کاروانسرا شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قونسولخانه ؛ منزل قونسول. قونسولگری. رجوع به �قونسول � و �قونسولخانه � و �قونسولگری � شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قهوه خانه ؛ جایی که در آن جا مردمان فراهم می آیند و با نوشیدن چای و قهوه و غذاهای ساده وقت می گذرانند. رستوران ساده. کافه. جایی که در آن چای و قهوه م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قورخانه ؛ جبه خانه. اسلحه خانه. رجوع به قورخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصابخانه ؛جایی که در آنجا گوسفندان را ذبح میکنند. ( ناظم الاطباء ) . جایی که در آنجا گوسفندان ذبح شده را میفروشند. رجوع به قصابخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قراولخانه ؛ جایی که در آن جا قراولان منزل دارند. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به قراولخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرائتخانه ؛ جایی که در آنجا مردمان بقرائت وقت میگذارنند. اطاق مطالعه. رجوع به قرائتخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- عمل خانه ؛ جای عمل. رجوع به عمل شود: عمل خانه دل بفرمان تست زبان خود عمل دار دیوان تست. نظامی.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصارخانه ؛ جایی که در آنجاعصاری کنند. جایی که در آنجا شیره انگور یا روغن نباتی میگیرند. رجوع به عصارخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریب خانه ؛ جایی که در آنجا غرباء بسر میبرند. خانه غریبان. رجوع به غریب شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عشرتخانه ؛ جای عیش و عشرت. عشرتگاه. ( ناظم الاطباء ) : نوای نشاط و خرمی به عشرتخانه ناهید رسانید. ( حبیب السیر ج 3 ص 155 ) . رجوع به عشرتخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزب خانه ؛ محلی که در آنجا زن و مرد به فراش هم میروند. - || فاحشه خانه ؛ جنده خانه. رجوع به عزب خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

عروس خانه ؛ جایی که محل عروسی است. خانه ای که در آن عروسی برپاست. رجوع به عروسی شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزاخانه ؛ ماتم خانه. محلی که در آنجا عزا برپا میکنند. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به عزاخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طهارت خانه ؛ مبال. کنار آب. جای ضرور. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به طهارت خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبادتخانه ؛ مکان عبادت. مکان پرستش. ( ناظم الاطباء ) . جایی که در آن عبادت کنند. معبد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عدالتخانه ؛ جای عدل و داد. - || دادگستری ؛ عدلیه. محلی که مردمان در آنجا شکایت خود میبرند و رفع نزاع می خواهند. رجوع به عدالتخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طباخ خانه ؛ جایی که در آنجا طباخت و آشپزی کنند. مطبخ. آشپزخانه. رجوع به طباخ خانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضرابخانه ؛ محلی که در آنجا پول سکه میزنند. درمسرا. درمکده. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به ضرابخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صابون پزخانه ؛ محلی است که در آنجا صابون میپزند. - || نام محلتی است در جنوب تهران. رجوع به صابون پزخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیرکخانه ؛ میخانه. ( ناظم الاطباء ) . نام محلی که در آن مشروبات الکلی درست کنند. رجوع به شیرکخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شترخانه ؛ جایی که در آن شتران را نگاهداری کنند. محلی چون طویله که در آن شتران را محافظت نمایند : ز سیم و زر و قندز و لعل و در شتر با شترخانه ها گشت پ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبخانه ؛ شبستان. ( ناظم الاطباء ) . - || حرمسرای شاهان. ( ناظم الاطباء ) . - || خانه ای که شبها درویشان در آن بسر برند. ( ناظم الاطباء ) . - || ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلطنت خانه ؛ سرای سلطنت. بارگاه شاهی. درگاه پادشاهی : تو آن در مکنون یکدانه ای که پیرایه سلطنت خانه ای. سعدی ( بوستان ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیاه خانه ؛ خیمه صحرانشینان. ( ناظم الاطباء ) . - || زندان. محبس. ( ناظم الاطباء ) . - || خانه بی میمنت ؛ بی یمن. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به سیاه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سیه خانه ؛ سیاه چادر. چادر مردم صحرانشین. ( ناظم الاطباء ) . - || محبس. زندان. ( ناظم الاطباء ) . - || خانه بدیمن. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به سیا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سلاخ خانه ؛ محلی که گوسفندان را میکشند و پوست آنها را از لاشه جدا میکنند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سفره خانه ؛ محلی است از منزلها که در آنجا غذا صرف میشود. اطاق غذاخوری. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سقاخانه ؛ جایگاهی است که مردمان در آن آب ذخیره میکنندتا تشنگان با نوشیدن آب از آن رفع عطش کنند. این مکان چون در نزد مردم مقدس است آنها غالباً با روشن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سربازخانه ؛ سرای سپاهیان. ( ناظم الاطباء ) . محلی که سربازان در آنجا زیست و تمرین و مشق عملیات سربازی میکنند. جایی که سربازان را برای روز جنگ آماده م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنبورکخانه ؛ نوعی از توپهای کوچک که آن را بر شتر حمل میکنند با شتر حامل آن. رجوع به زنبورک شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زورخانه ؛محلی است که در آنجا ورزشهای خاص میکنند. رجوع به زورخانه شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

رصدخانه ؛ رصدگاه. جایی که در آنجا رصد بندند. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهدارخانه ؛ جایگاه محافظین راهها در طول راه. محل قراسورانها. محل مستحفظین جاده ها.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رخت شوی خانه ؛ جایی که در آن جا جامه ها را میشویند. گازرگاه. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به رخت شوی خانه شود.