تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

تجربه ی بد در گذشته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بحث و مشاجره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مشکل ناگهانی یا پیش بینی نشده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

پیشرفت کردن در علمی یا موضوعی You’d better brush up on your general knowledge before putting yourself down for the college quiz.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پنهان شدن. به سختی پیدا کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

زرنگ. سریع فکر وعمل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

شرایط سخت

پیشنهاد
١٣

غافل گیری , مچ کسی را گرفتن The President’s announcement seemed to catch Democrats flat - footed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

1. بلعیدن 2. آب دهان را از ترس قورت دادن 3. باور داستانی /پذیرفتن 4. فرونشاندن احساس مثل خشم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

هیجان و سبک قوی و جالب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دروغی را کاملا باور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

ناراحت کردن یا عصبانی کردن کسی Having his integrity questioned set Jim off like nothing I've seen before.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

هر کسی شیوه ی خودش را دارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

داستان یا مقاله ای که از شخصی یا محصولی تعریف می کند.

پیشنهاد
١٦

برایم فرقی نداره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مشغول. کلی کار داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اثر مهم یا الهام بخش کسی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

راضی بودن از دارایی. قناعت کردن If you quit your job, you'll have to make do with fewer material possessions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

خالی کردن خستگی و عصبانیت سر کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بروز ندادن احساسات I prefer just to keep it in

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

همه چیز خوب پیش می ره. بهتر شدن شرایط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کنترل کردن خشم. احساس. جلوی خود را گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پیشرفت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

نتیجه any change is bound to have legal ramifications

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

رفتن بیرون برای انجام کارهای موردنیاز مثل بنزین زدن. به پست رفتن. از خشک شویی لباس خود را گرفتن. خرید کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

احساس رضایت به خاطر انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

خطرناک. دشوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آتش زا The explosion seems to have been caused by an incendiary device

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دشمنی sixteen miserable months of rancorous disputes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اسباب. جز. دستگاه all the appurtenances of luxurious travel

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بی خانمان. فقیر derelicts who could fit all their possessions in a paper bag

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

روشن. شفاف a diaphanous dress of pale gold

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

لغو کردن an order to arrest the strike leaders had been countermanded

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بی رحم. خشن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بهبودی بعد از بیماری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

افزودن جزئیات یا تغییرات برای تمام کردن کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خیلی خسته بسیار کهنه و فرسوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

گول زدن. چیزی را به کسی گفتن که می خواهد آن طور باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نتیجه ی نهایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از دست دادن اعتماد به نفس. با شرایط کنار نیامدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

چیز تنفر آور, آزار دهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بیمار روانی Whoever sent those letters has a twisted mind

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

استراحت کردن. نشستن. خستگی در کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بحث و گفتگو پیرامون ایده ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اضافه کردن دارو یا الکل به نوشیدنی. مسموم کردن با نوشیدنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

خوردن

پیشنهاد
١٠

افشای راز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

خبر دست اول و داغ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به تدریج چیزی را دوست داشتن. مورد علاقه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

لباس جلف و جیغ