knackered

جمله های نمونه

1. I was absolutely knackered at the end of the match.
[ترجمه مهربانو] من در پایان مسابقه کاملا خسته بودم.
|
[ترجمه گوگل]من در پایان مسابقه کاملاً بداخلاق بودم
[ترجمه ترگمان]من کاملا از پایان مسابقه خسته شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I knackered my ankle playing football.
[ترجمه گوگل]وقتی فوتبال بازی می کردم مچ پایم را به هم زدم
[ترجمه ترگمان] من قوزک پام رو می ریزم فوتبال بازی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm completely knackered I ran all the way!
[ترجمه گوگل]من کاملاً گیج هستم تمام راه را دویدم!
[ترجمه ترگمان]من کاملا خسته ام که تمام راه رو دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was knackered after the game.
[ترجمه گوگل]من بعد از بازی بداخلاق شدم
[ترجمه ترگمان] بعد از بازی خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm too knackered to go out this evening.
[ترجمه گوگل]من خیلی مشتاقم که امروز عصر بیرون بروم
[ترجمه ترگمان]برای بیرون رفتن از این شب خیلی خسته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the climb we were absolutely knackered, if you'll pardon the expression.
[ترجمه گوگل]بعد از صعود ما کاملاً گیج شدیم، اگر این بیان را ببخشید
[ترجمه ترگمان]بعد از بالا آمدن از بالا، واقعا خسته ام، اگر حالت چهره را ببخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My tape player's knackered.
[ترجمه گوگل]پخش نوار من ضایع است
[ترجمه ترگمان]لاستیک هایش خسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Too knackered to enjoy it, I crawled into my car and smashed it sedately into a concrete pillar.
[ترجمه گوگل]خیلی زرنگ تر از آن که از آن لذت ببرم، به داخل ماشینم خزیدم و آن را با آرامش به یک ستون سیمانی کوبیدم
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته ام که از آن لذت ببرم، به داخل ماشین خزیدم و آن را مثل یک ستون محکم کوبیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Having worked round the clock, I'm completely knackered.
[ترجمه گوگل]من که شبانه روز کار کردم، کاملاً گیج هستم
[ترجمه ترگمان]وقتی سر ساعت کار می کنم، خسته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My needle was totally knackered.
[ترجمه گوگل]سوزن من کاملاً شکسته شده بود
[ترجمه ترگمان] سوزن من خیلی خسته شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I dozed fitfully until morning, when I awake feeling knackered; my spouse looked worried and ashen in sympathy.
[ترجمه گوگل]تا صبح به شدت چرت می‌زدم، زمانی که از خواب بیدار می‌شدم همسرم نگران و خاکستری به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]صبح گاهی چرت می زدم، وقتی که احساس خستگی می کنم، همسرم نگران و رنگ پریده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When you're training a team sometimes it's good to push them until they're knackered.
[ترجمه گوگل]وقتی در حال تمرین یک تیم هستید، گاهی اوقات خوب است که آنها را تا زمانی که شکست بخورند فشار دهید
[ترجمه ترگمان]وقتی که شما یک تیم را آموزش می دهید، گاهی اوقات خوب است که آن ها را هل بدهید تا خسته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As soon as I realised they thought I was knackered from the same route they had just walked, I was speechless with indignation.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه متوجه شدم آنها فکر می کنند من از همان مسیری که آنها قدم گذاشته بودند، منقلب شده ام، از عصبانیت لال شدم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه فهمیدم آن ها فکر می کنند که من از همان مسیری که تازه قدم گذاشته بودند خسته ام، از فرط خشم زبانشان بند آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've been up since four o'clock this morning - I'm absolutely knackered!
[ترجمه گوگل]من از ساعت چهار صبح امروز بیدار هستم - من کاملاً ناامید هستم!
[ترجمه ترگمان]از ساعت چهار صبح بیدار بودم - خیلی خسته ام!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• exhausted, tired out (slang)
if you are knackered, you are very tired; an informal word.

پیشنهاد کاربران

اش و لاش
Very tired and exhausted
داغون، خسته و بی رمق
Tired because of lots of sex!
خیلی خسته
بسیار کهنه و فرسوده
از کار افتاده، قدیمی

بپرس