تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کسی که کارهای غیرقانونی محل کارش را به مقامات اطلاع می دهد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گول زدن ویا کارهای بد کردن برای برآوردن خواسته ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بحث در مورد مسائل کوچک و بی اهمیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

تلاش فراوان برای به دست آوردن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خسیس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی کلاس. لباس نامناسب she could achieve the kind of casual chic that made every other woman around her look dowdy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

طرفدار جنگ با کشورهای دیگر. جنگ خواه "a nation controlled by a bloodthirsty warmongering madman

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به دو قسمت تقسیم کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

احتمال داشتن. درست بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اطاعت کردن. اجرای دستور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

آزار دیده

پیشنهاد
١٣

مقایسه ی چیزی با چیزی دیگر تا به نظری دقیق برسی You can put your worries into perspective when you realise how many people in the world are so much w ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فرد دردسرساز I’d avoid her if I were you. She’s bad news.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اثر روانگردان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تازه اولشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بهترین محل دید دیدگاه و نظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

خانواده ای که فرزندانشان از همسر سابق باشند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مهمانی بازنشستگی یا تغییر شغل. یا منزل مبارکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

سرزنش شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

انتقاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

احساساتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سرسخت the overall robustness of national and international financial systems

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

توجه بسیار به جزئیات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

از دست دادن پول

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بسمه دیگه خسته شدم به اندازه ی کافی کشیدم

پیشنهاد
١٩

لذت بردن. عاشق چیزی شدن. آرزوی داشتن چیزی بزرگ یا بیشتر طولانی I can't get enough of this place

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

استعداد. کار خلاقانه و جالب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مجبور کردن به انجام چیزی He knew that he should apologize, but he couldn't bring himself to do it

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

طبق برنامه پیش نرفتن My carefully laid plans had already gone awry.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تولید بیش از حد نیاز We churn toys out by the thousand.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

برآورده کردن انتظارات the food more than lived up to Luke's predictions متعهد شدن the president lived up to his promise to set America swiftly on a n ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با اشتیاق توجه کردن the paper jumped on the inconsistencies of his stories انتقاد شدید we had sergeants and inspectors jumping on us for the least li ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بهم ریخته. پخش شده strewn flower petals

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مجازات نشدن. یا مجازات کم You don't get off thay easy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Stuff we all get تمام چیزی هایی که داریم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نیرومند. گیرا. موثر his style is journalistic, with short punchy sentences

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

پول از حساب بیرون کشیدن. طول کشیدن غیرعادی چیزی. با جزئیات کامل اطلاع دادن. خودمانی صحبت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

سر راه کسی سبز شدن. یهویی به دست آوردن بدون تلاش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اخبار عاشق خشونت است برای بالا بردن بینندگانش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سرپیچی از قوانین. خر خود را راندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عصبانی شدن یهویی. جوش آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

فهمیدم. گرفتمش. گولت زدم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

نمی دونم. باهات شوخی کردم. باشه. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تمایل نداشتن برای اطلاع دادن Tania was always coy about her age

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ترتیب دادن دزدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ژاکت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

بهتر از دیگران بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وارد ماجرای خطرناک. وارد پرمشغله ترین و فعال ترین شرایط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

یخ شکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دزدی تو روز روشن