پیشنهادهای کامبیزدارابی (١,٥٠٣)
گورج =gorj درزبان لکی این کلمه به معنای //آماده ، سرحال ، قبراق، تندرست، سالم ، //است ودراحوال پرسی ها ازاین کلمه استفاده می کنند . گورجین =سرحالی ،
منیژه =Manizhمنیج، یا منیژ=من هم Zhah=آرزو آرزومند من ، درآرزوی من ،
هوتن =نیک نهاد ، خوب اندیش ، نیکخواه , نیک دل ، خیرخواه هو=نیک تن =نهاد، درون من ، میانه ی دل
مرفه =دارای رفاه ، بهره مند ، دارا، توانگر، دارای مکنت مالی ، پولدار، مرفه :دارای رفاه ، رفاه دار
سهل =این کلمه از زبان عربی وارد زبان فارسی شده است وهم معنای آن درزبان فارسی :ساده ، آسان ، است
رمق =توان، نا درزبان کردی ولکی :توین ، توینش، درزبان دری
تعمیم =عمومیت بخشیدن ، درزبان فارسی دری geshtish ودرزبان کردی ولکی کلمه ی �گشت �به کسر گ به معنای همه ، همگی ، جملگی
Sherik= جیغ کشیدن ، داد زدن ازدل ، فریادکشیدن ودرزبان لری ، زلیکه ، زریکه ، قیژه ، شریغه
قصر =کاخ ، کوشک ایوان ، ای دیده عبر کن هان ، ایوان مداین را آیینه ی عبرت کن قصر کلمه ایست عربی که هم معنی وهمتای آن درزبان پارسی ، ایوان ، کاخ ، ک ...
وژدان= درزبان لکی به معنای //وجدان //است .
شهرام = رام شه ( شاه ) رام=فرشته ی سعادت وخوشبختی ، ونیکبختی ، دردین مقدس زرتشتیان . شه یا شاه هم در اینجاصفت است برای رام و برای بزرگی واحترام به ...
شمیران =این کلمه تغییر یافته ی کلمه = چم میران است. چم =چشمه و میران =امیران ، پادشاهان ، بزرگان چشمه ای که مخصوص امیران و بزرگان بوده . مکانی که ...
خرمانجا =خرمن جا جایی که خرمن را درآن جا جمع آوری می کنند ، ودرآنجا خرمن را می کوبیدند و جمع آوری می کردند . این کلمه یک کلمه ی لکی است . وهنوزهم ک ...
پلامار =پلامان =پل امان دراصل این کلمه پلامان بوده است که از دوبخش : پل =پر امان =امان ، پناه ، کسی یا جایی که به آن پناه می برند این کلمه درزبان لک ...
بی سراووان =بی سرای بان این کلمه درزبان های لکی وکردی به معنای //مرد بی همسر ، مردی که زن ندارد ، یازنش فوت کرده ویا طلاق گرفته واکنون در تنهایی زندگ ...
خیاوان = درزبان لکی وکردی به معنای //خیابان //است .
بیاوان =بی آو وان درزبان لکی وکردی به مغنای //بیابان //وجایی که بی آب وعلف است . //می باشد . بی =بدون آو=آب وان =پسوند مکان ، این پسوند اززمان په ...
مانگه شاو= درربان لکی و کردی به معنای //شب مهتاب //است
ناخوش /نه خوش =na khowash درزبان لکی وکردی به معنای //بدحال ، مریض ، ناسالم ، بیمار //است وبه این معنی به کارمی رود.
فرسنگ = این کلمه درزبان لکی به ششکل //فرسخ //هم تلفظ می شود .
آسن =. Asen - آهن =iron آسنین =Asenen=آهنین ، آنچه که ازآهن ساخته شده است وجنس آهنی دارد . این کلمه با کلمه ی ؛ اسن =Asan=بدبو ، گندیده ، ممعنای م ...
تیتالی درزبان لکی مترادف است با هنک . تیتالی =هنک =شوخی =مضحکه
هنک =Henak درزبان لکی این واژه به معنای //شوخی ، شوخی کردن //است . وضرب االمثل :هنک ماوه گنک =شوخی به دعوا کشیده میشه . آخرشوخی های بد دعوا و دشمنی ...
لوزه خنه =Leo za khanah درزبان لکی این واژه به معنای //لبخند//می باشد . این واژه یک واژه ی مرکب است که از واژه ه های ؛ لو=لب زه =زده خنه =خنده که ...
بوره =فعل امر به معنای //بیا //است . بوره ( بیا ) - متۻاد است با نوره ( نیا )
بوره= درزبان لکی ولری به معنای //بیا//است. وهنوزهم مورد استفاده است .
بنه= درزبان لکی به معنای //بگذار ، قراربده ، // است .
به نام پروردگار دانا: درودبر ادب دوستان گرامی ؛ درجواب کاربر bahman Rezaee بایدخدمت این دوست عزیزم عرض کنم که اولا معلومات ادبی خودتان را بالا ببرید ...
رویه =Rochyah به ضم ر در زبان لکی به معنای //یخ زده ، ازسرما سفت شده ، سرما باعث جمع شدن وسفت شدن چیزی شده ، //است.
مور=moor در زبان لکی و کردی و فارسی ودیگرزبان های ایرانی به معنای //مورچه ، نمل ، نمله //است . علاوه برمعنای فوق ، درزبان لکی به معنای دیگری هم به ک ...
پنمیه = penamiah در زبان لکی به معنای //ورم کرده ، پف کرده ، بالا آمده ، متورم شده //است .
تیزتِلَکه= این واژه درزبان لکی به معنای //خنده وشوخی ومسخره بازی //است . کل چی گردینسه تیزتلکه=همه چی روبه مسخره و شوخی گرفتی .
تیزه جاڔّ=این واژه درزبان لکی به معنای //کسی که موردتمسخر دیگران باشد، کسی که مسخره شده ، دیگران به اومی خندند. //است.
هیزگر= این کلمه درزبان لکی فعل امراست به معنای //بلندشو، برخیز//. هیزگرم=بلندشوم هیزگری=بلندشوی هیزگره=بلندشود
مَرج داو = درزبان لکی به معنای // شرط بندی کردن ، شرط بستن سریک مساله با کسی // است . مَرج = شرط
شمشمه کوره = درزبان لکی وکردی به معنای //خفاش //است . واین اسم هم دراصل شاید ( شپ شپه کوره یا شام شبه کوره ) بوده است شپ شپه =صدای بال زدن خفاش است ...
شمامه = درزبان کردی ولکی به معنای //دستمبو//است . شمامه بسیار خوشبو است .
ژیر= درزبان لکی وکردی به معنای //پایین ، زیر، //است.
شیویایه = درزبان لکی وکردی به معنای /؛ به هم ریخته ، قاطی پاطی شده ، به هم خورده ، هیچ جیزی سرجای خودش، نیست //است . شیوانن =به هم ریختن ، برهم زدن ...
خَم= درزبان لکی علاوه بر معنای //کج، خمیده و. . . //به معنای #غم #هم به کارمی رود . خَم=غم خَم وخصَّه=غم وغصَّه
خصَّه=به ضم خ درزبان لکی همان //غصّه //است . که درزبان فارسی به کارمی رود . درزبان لکی به جای حرف غ از خ استفاده می کنند . خَم و خصَّه=غم و غصّه
پَرّو=paroo درزبان لکی به معنای //پارچه ، تکه ی پارچه ، //است . البته بیشتر برای پارچه های تیکه ای که کهنه ومندرس هستند ، به کارمی رود .
پوینه =درزبان لکی به دومعنا می آید : ۱ - گیاه پونه ۲ - به معنای =دوختن ، دوخت کردن بادست ، دست دوز کردن ، رفوکردن ، وصله کردن ، //است . نزدیکترین م ...
قَپ=مترادف است با //گَزَه، گازگرفتن //
گِزدادن=گِزدایِن درزبان لکی به معنای //تحریک کزدن ، انگیزه دادن یه کسی برای انجام کاری ، شوک واردکرن به کسی که برای شروع کاری ، هل دادن ، //است . گِ ...
گنوڗ=gonoozh درزبان لکی به معنای //جوالدوز، سوزن بزرگ //است . مترادف است با //دِلیوان:Delywan//
پَشام= درزبان لکی وکردی به معنای //ورم ، آماس ، بادکردن //است .
خِرّ آوردن= درزبان لکی به معنای //چرخیدن، دورزدن، //است. خِرّ=چرخ، دور
پلاش پلاش= درزبان لکی به معنای //تکه تکه، ذرّه، ذرّه//است.
وریز= درزبان لکی به معنای //برخیز، بلندشو، //است.