پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
تبیین ( کردن ) ، حکایت داشتن از
همه جانبه
برقراری پیوند، اتصال، پیوندزنی، پیونددهی، پیوند متصل کننده، اتصال دهنده
پندار
arrive on the stage =پا به صحنه گذاشتن
گزینش شده، انتخاب شده
کندوکاو کردن، کاویدن، وارسیدن
بررسی شده، رسیدگی شده، حل وفصل شده، رتق وفتق شده
پیشروی کردن، سرپا شدن
کاملا شکوفا، کاملا شکفته
ده ها
کلمبیایی
ثمر دادن، بار دادن
مستمر، دائم، دائمی، مدام، مستدام، پایا، پایدار
به همراه، همراه با
می شد There is another unusual example that could be explored=نمونه غیرعادی دیگری هست که می شد بررسی شود
1 برخوردار از، بهره مند از، صاحب workers with skills = کارکنان برخوردار از/صاحب مهارت 2 پسوند - دار، - به دست riders with spears : سوارکاران نیزه دار ...
پیشوند پُر intensely interacting =پرتعامل
در جریان، جاری
اثباتی/گواهی بر . . . بودن
بدرودگویه ها، کلام پایانی، سخنان وداع
کنترلگر، ناظر، تنظیم کننده، تنظیم گر
تحصیل، دستیابی، فراهم سازی
با فاصله ی، در فواصلِ
وصل کردن، متصل کردن
همپا بودن، افزودن، اضافه کردن
نقطه احتراق
تصادفا
بر حسب اتفاق، اتفاقا، از قضا، به طور تصادفی
جدایی، گسستگی، فصل، انفصال، گسست
حمایتگر موید It is supportive of this view = این موید این دیدگاه است
کاملا توسعه یافته، تماما شکل گرفته، کاملا بالیده/پرورده
بالغ، کامل، کاملا رشدکرده، دارای رشد کامل
شناساندن
مشخصا
فرسایش یافته، فرسوده
آمدن در پیِ، پشت سر کسی آمدن، تعقیب کردن
متمایل بودن
اصناف
ساختمان عمومی
از نظر دور شدن
عشایری
If you say that a place is a good hunting ground for something, you mean that people who have a particular interest are likely to find something that ...
منطقه/محل شکار
ابتدایی
نیا، نیاکان
هاراپا یا هرپا، ۲۶۰۰ تا ۱۷۰۰ پیش از میلاد، محوطه باستان شناسی در پنجاب ( پاکستان ) واقع در شمال شرقی پاکستان است. نام هاراپا از روستایی به همین نام گ ...
ماحصل، ساخته ی دست
تخصصی شدگی، تخصصی بودن
ممتنع گذاشتن