پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
بی توجه به
1 پیشرفت کردن، کامیاب شدن 2 پایستن، دوام داشتن/آوردن
توامان
رتق وفتق کردن، رفع ( و رجوع ) کردن
نقش اساسی
به کانون توجه آوردن
میزان
پیامد شوم/مهلک/وخیم/مهیب
مسلم فرض کردن، بدیهی دانستن، محرز دانستن، مسجل پنداشتن
مسلم فرض کردن، بدیهی دانستن، محرز دانستن، مسجل پنداشتن
تا
بالادست
پایین دست
خلوت کردن
( با خود ) خلوت کردن
مزیت جانبی/مشترک
تا بدین ترتیب
خمودی
کاهش، فرونشاندن
جنبه مثبت
خبر بد
دهاراوی
زمین ها، اراضی
محکوم به
محکوم به مرگ شد
محکوم به مرگ
مسکینان، مستمندان، تهیدستان، تنگدستان، فرومایگان، بی پولان، بیچارگان، بی نوایان، بی چیزان، ضعفا ( اسم جمع poor، برای معانی بیشتر آن مدخل را ببینید )
شهر نینگبو ( در چین )
سیل زدگی
پایین تر از سطح دریا، کم ارتفاع
غیرراغب
اثبات کردن
گزارش تحقیقی
تا به امروز، تا به حال، تا به اینک، تا بدینجا
منتهی به
این طور/این گونه/چنین نیست که
طی قرن ها
به همین دلیل است که
دوندگی کردن
از ترسِ
اختیاردار
سرنوشت، تقدیرات، مقدرات
شوکه کننده
به طور شوکه کننده ای
تجربه تکان دهنده
سلاح خودکار
صدای شلیک
سپیده دم، بامداد، بامدادان، طلوع فجر
ابعاد غول آسا
فروریخته، فروپاشیده، درهم پاشیده، ازهم پاشیده