پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
تهدیدزای زندگی، تهدیدزا برای زندگی
طنین افکن شدن، فراگرفتن، آوازه افکن شدن، سرزبان ها افتادن، طنین انداختن، پیچیدن، منعکس کردن/شدن
تداعی کردن
تسمه نقاله ( برای چک شدن باروبنه مسافران )
محتمل تر
1 تامین کردن، تهیه کردن، تدارک دیدن، آماده کردن، فراهم کردن، تغذیه کردن 2 در نظر گرفتن، مد نظر قرار دادن، به حساب/به شمار آوردن
برآوردن، برآورده کردن، اقناع/ارضا کردن، نازپرورده کردن، افراط کردن، لوس/ننر کردن
تغذیه کردن، پروردن، دامن زدن به
قبور
خسارات
mysterious : رازآلود mysteries : رموز ، اسرار ( جمع mystery )
رموز
همساز/هم نوا/هم صدا/همخوان/هم آواز/هماهنگ بودن با
نابسامانی
خانواده نابسامان
نابسامان، مختل
از پایین به بالا starting at the lower end or beginning of a hierarchy or process and proceeding to the top or end
دمای هوا
مدعی بودن
پوند shortening of the measuring unit pounds, which originates from the latin libra
روش/شیوه حمل ونقل
آگاه/مطلع/خبردار بودن از، آگاهی/اطلاع/خبر داشتن از
فواید، منافع، مزایا
زندگی شهری
روی ابرها، بر فراز آسمان
امتیاز
گنجیده
همان طور که از نام آن پیداست/برمی آید
امثالهم
دیرپا
خودکفا، خودمختار، خودپناه، خودمتکی، متکی بر خود، دارای خوداتکایی
اگر که
اصلی
دیدن with urban agriculture as a priority for urban planners we find that cities have been redesigned as productive places با توجه به این که کشاورزی ...
شریک کردن در slang To include one in the profits from something, such as a business venture They better cut me in on the deal—I came up with the orig ...
شمشیر دو لبه/دو دم بودن
خالی از جزئیات
رتبه بندی اعتباری
متصل/وصل شدن
تحلیل هزینه - فایده
رعایت دخل و خرج، انضباط مالی
محفوظ، دارای کپی رایت/حق چاپ
محتوای محفوظ، محتوای دارای حق تکثیر
خلق کردن، ایجاد کردن، شکل دادن
مرجعیت قانونی
شوراگونه
خوشه سازی، ایجاد/تشکیل خوشه
سازگاری ، سرنهادگی
رضایتمندی
جمع شدن ( کسب وکار، مغازه )