پیشنهاد‌های آرش اکبری (٤٣)

چیزها و کارهای روزمره و کسل کننده

این اصطلاح این قدری که دوستان میگن بار معنایی بدی نداره بهترین معادل ها همون ناقلا و پدر سوخته هستش

بازجذب

لیگ برتر

در فوتبال : توپ گیری ، قطع توپ

مصدومیت

عزرائیل

اتحاد

تفرقه

سنگ دل ، سنگ دلانه

عادت کردن

محکوم ، محکوم شده

سنگر گرفتن بزن تو رگ

بشر

معایب

به دار آویخته شدن ، اعدام شدن

Sth named after sth : چیزی از روی چیز دیگری نام گذاری شدن

اسطوره ای

در oxford : معقول و منطقی به نظر رسیدن

پاره

به روی خودت نیار

بد ذات ، سخت ، دردناک

پاک کن در بریتیش : rubber پاک کن در امریکن : eraser

جسور

متعال

مجروح ، زخمی

انباشته شدن

جبهه ( که در جنگ بکار میره )

غبطه خوردن

ارزیابی کردن

وسواسی

سربار کسی شدن

اختیاری

سرکوب کردن

بینا

سر بزنگاه

کاربردی

با شکوه

هر چند وقت یکبار

خ**ه مال

فیلمنامه

عظیم ، بزرگ

پر تنش