script
/ˈskrɪpt//skrɪpt/
معنی: سند، خط، دست خط، متن سند، متن نمایشنامه، حروف الفبا، بصورت متن نمایشنامه دراوردن
معانی دیگر: نوع دستخط (handwriting هم می گویند)، الفبا، وات ها (letters هم می گویند)، نسخه ی خطی، دستنوشته، دستنویس، نمایشنامه (به ویژه رادیو و تلویزیون)، فیلمنامه، سناریو، مخفف:، وابسته به انجیل

بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the written text of a dialogue, play, movie, or the like.
• (2) تعریف: the characters used in handwriting, as opposed to printed characters; cursive writing.
• مترادف: cursive, handwriting
• مترادف: cursive, handwriting
• (3) تعریف: a system of writing; alphabet.
• مترادف: alphabet
• مترادف: alphabet
- the Braille script
• (4) تعریف: a printer's typeface that imitates handwriting.
• مترادف: cursive
• مترادف: cursive
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: scripts, scripting, scripted
مشتقات: scripter (n.)
حالات: scripts, scripting, scripted
مشتقات: scripter (n.)
• : تعریف: to write a script for or about.
• مشابه: adapt, produce, write
• مشابه: adapt, produce, write
- She scripted a movie from the novel.
[ترجمه گوگل] او فیلمنامه ای از این رمان را نوشته است
[ترجمه ترگمان] او یک فیلم از رمان برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او یک فیلم از رمان برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The biographer scripted the president's life.
[ترجمه گوگل] زندگی نامه نویس زندگی رئیس جمهور را نوشته است
[ترجمه ترگمان] شرح حال نویس زندگی رئیس جمهور را از پیش برمی گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شرح حال نویس زندگی رئیس جمهور را از پیش برمی گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. nasta'leegh script
خط نستعلیق
2. it is in chinese script
به خط چینی نوشته شده است.
3. I received a letter from him in neat script.
[ترجمه گوگل]من نامه ای از او دریافت کردم که خطی منظم داشت
[ترجمه ترگمان]نامه ای از او به من رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نامه ای از او به من رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Two writers collaborated on the script for the film.
[ترجمه گوگل]دو نویسنده در فیلمنامه این فیلم با یکدیگر همکاری کردند
[ترجمه ترگمان]دو نویسنده در فیلمنامه این فیلم با یکدیگر هم کاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو نویسنده در فیلمنامه این فیلم با یکدیگر هم کاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He began comically ad-libbing a script.
[ترجمه گوگل]او شروع به تبلیغ کمدی یک فیلمنامه کرد
[ترجمه ترگمان]او شروع به تقلید مضحکی از نمایشنامه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او شروع به تقلید مضحکی از نمایشنامه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Bruce Robinson wrote the script for 'The Killing Fields'.
[ترجمه گوگل]بروس رابینسون فیلمنامه «میدان کشتار» را نوشته است
[ترجمه ترگمان]بروس رابینسون فیلمنامه مربوط به کشتار Fields را نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بروس رابینسون فیلمنامه مربوط به کشتار Fields را نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That line isn't in the script.
[ترجمه نگار] اون خط توی نمایشنامه نیست|
[ترجمه گوگل]آن خط در فیلمنامه نیست[ترجمه ترگمان]اون خط تو متن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Archaeologists have had trouble deciphering the script.
[ترجمه گوگل]باستان شناسان در رمزگشایی این فیلمنامه دچار مشکل شده اند
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان در رمزگشایی از فیلمنامه دچار مشکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان در رمزگشایی از فیلمنامه دچار مشکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She smacked the script on the floor.
[ترجمه گوگل]او فیلمنامه را روی زمین کوبید
[ترجمه ترگمان]او متن را روی زمین کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او متن را روی زمین کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The script was workmanlike at best.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه در بهترین حالت کارمندانه بود
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه خیلی بهتر کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه خیلی بهتر کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It's easy to identify his script.
[ترجمه امیرحسین عظیمی] مشخص کردن دست خط اون آسونه|
[ترجمه مهرداد] شناسایی دستخط او آسان است.|
[ترجمه گوگل]تشخیص فیلمنامه او آسان است[ترجمه ترگمان]تشخیص his آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I only had time to skim through the script before I flew over here.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به اینجا پرواز کنم فقط وقت داشتم فیلمنامه را مرور کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط وقت داشتم تا قبل از اینکه از اینجا پرواز کنم، متن را مرور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من فقط وقت داشتم تا قبل از اینکه از اینجا پرواز کنم، متن را مرور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I thought I recognized your flowing script.
[ترجمه گوگل]فکر کردم فیلمنامه روان شما را شناختم
[ترجمه ترگمان]فکر کردم متن flowing رو شناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فکر کردم متن flowing رو شناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The invitation was written in beautiful italic script.
[ترجمه گوگل]دعوتنامه با خط زیبای ایتالیک نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]این دعوت به اسکریپت italic زیبا نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دعوت به اسکریپت italic زیبا نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. All my suggestions apropos the script were accepted.
[ترجمه گوگل]تمام پیشنهادات من برای فیلمنامه پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]تمام پیشنهادهای من در مورد فیلمنامه مورد قبول واقع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام پیشنهادهای من در مورد فیلمنامه مورد قبول واقع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
سند (اسم)
bill, act, deed, document, instrument, evidence, title deed, script, voucher, writ, forgery, legal act, muniment
خط (اسم)
hand, order, groove, way, road, character, bar, mark, letter, row, line, file, feature, writing, track, script, streak, charter, letter missive, stripe, calligraphy, rut, ruler, ruck, message, legend, fascia, stria, handwriting, penmanship, printmaking, tails
دست خط (اسم)
hand, writing, script, longhand, manuscript, handwriting, rescript
متن سند (اسم)
script
متن نمایشنامه (اسم)
script
حروف الفبا (اسم)
script
بصورت متن نمایشنامه دراوردن (فعل)
script
تخصصی
[سینما] فیلمنامه فنی - نقشنامه - نمایشنامه - سناریوی کار - تصویرنامه - سناریو - فیلمنامه
[کامپیوتر] فایل آغازگر - زیر نویس، اسکریپت 1. شکلی از حروف که شبیه به دستخط پیوسته ( نه شکسته ) است . 2. فایلی که دارای فرمانهای اجرایی است. مانند یک فایل shell script یا برنامه ی فرمانهای مخابراتی . 3. فایل یا خروجی چاپی که دارای نسخه ای از اطلاعات ذخیره شده ی صفحه نمایش است .
[کامپیوتر] فایل آغازگر - زیر نویس، اسکریپت 1. شکلی از حروف که شبیه به دستخط پیوسته ( نه شکسته ) است . 2. فایلی که دارای فرمانهای اجرایی است. مانند یک فایل shell script یا برنامه ی فرمانهای مخابراتی . 3. فایل یا خروجی چاپی که دارای نسخه ای از اطلاعات ذخیره شده ی صفحه نمایش است .
به انگلیسی
• handwriting, penmanship; original document; written text, manuscript; written text for a play (or film, television program, etc.); alphabet, system of writing; batch file, set of instructions that is executed without user interaction (computers)
the script of a play, film, or television programme is the written version of it.
a script is a particular system of writing.
the script of a play, film, or television programme is the written version of it.
a script is a particular system of writing.
پیشنهاد کاربران
پردازه؛ در کامپیوتر، رشته دستورالعمل هایی که در هر اجرا باید به کد ماشین ترجمه شوند یا باید توسط برنامه کامپیوتری دیگری اجرا شوند. مثل پردازه پوسته ( shell script ) یا پردازه ویرایش ( edit script ) . اولی مجموعه دستورالعمل هایی است که به سیستم عامل مثل لینوکس داده می شود. دومی مجموعه عمل ها و کارهایی است که روی یک نسخه از نرم افزار انجام شده تا نسخه بعدی تولید شود و نرم افزار تکامل یابد.
متن نمایشنامه
( روانشناسی ) شرح اتفاقات
دستنویس
نوشته ای که داستان وتخیلی میتواندباشد. واقعی هم میتواندباشد. برااساس ان نوشته فیلمی رابسازندوبه تصویربکشند.
فیلمنامه
something written
ذهن نوشته
نوشته
قانون - فقه:وصیتنامه
طرح
script:noun. the words of a play that the characters say.
یکی از معانیش :فیلم نامه
معانی دیگر ؛ حروف الفبا
معانی دیگر ؛ حروف الفبا
متن بازاریابی تلفنی
در روانشناسی به معنای برنامه زندگی
نوشته ( طرحی برای انجام اعمال آینده )
✔️نمایشنامه، فیلمنامه، سناریو
I opened my script to page 28
I opened my script to page 28
پیش نویس
Life script : پیش نویس زندگی
Life script : پیش نویس زندگی
برنامه ( در کامپیوتر )
هر چند که می گویند برنامه همان program است اما Script هم خیلی وقت ها به همان معنی است.
هر چند که می گویند برنامه همان program است اما Script هم خیلی وقت ها به همان معنی است.
عام ببینید توی shifting میشه ذهن نوشته و توصیفاتی که توی shift مورد توجه قرار میگیره
مجموعه ای از خصوصیات ، قانون ها ، اتفاقات و. . . هستش که توی shifting اتفاق میفته
Shifting هم گوگل کنید ، تقریبا مث همون هیپنوتیزم میمونه
مجموعه ای از خصوصیات ، قانون ها ، اتفاقات و. . . هستش که توی shifting اتفاق میفته
Shifting هم گوگل کنید ، تقریبا مث همون هیپنوتیزم میمونه
A script is a written version of a play or movie
Your handwriting is your script
Your handwriting is your script
script ( روانشناسی ) ==واژه بیگانه: script, script schemaواژه مصوب: ذهن نوشتهتعریف: ساختار طرحواره ایِ شناختی که مانند یک نقشۀ ذهنی، فعالیت ها و اعمال اصلی یک فعالیت پیچیده نظیر روابط زمانی و سببی آن را نمایش می دهد==script ( فنّاوری اطلاعات و ارتباطات ( فاوا ) )
واژه مصوب: دستورگان
تعریف: فهرستی از دستورها که بدون دخالت کاربر اجرا می شود
واژه مصوب: دستورگان
تعریف: فهرستی از دستورها که بدون دخالت کاربر اجرا می شود
Personal scripts
روایت های شخصی
روایت های شخصی
انشا کردن
سناریوی از پیش تعیین شده
متن، موضوعی که درباره اش بحث شده، سناریو