پیشنهادهای اریا کرباسی (١٠٨)
به طور گسترده به فراوانی
بیخود superfluous questions پرسشهای بیخود
بیش از نیاز بیش از اندازه
سر ریز بیشبود
با سخت کوشی به دست اوردن با زور چیزی را از دست کسی گرفتن
شمردن، شماردن، شمرده شدن، به شمار اوردن، به شمار امدن نمونه: . She is deemed to be the best Iranian athlete او بهترین ورزشکار ایرانی شمرده می شود. ا ...
واشناختن: توانایی جدا کردن چیزی از چیز دیگر مانند واشناختن رنگها از یکدیگر ، واشناختن درست از نادرست اربی: تمایز، تمیز دادن انگلیسی: to distinguish, ...
واشناختن واشناسی ( چیزی از چیزی دیگر )
وایافتن انگلیسی: to perceive [ per capere] اربی: درک کردن دریافتن انگلیسی: to receive [ re capere] دریافتن و وایافتن to receive and to percieve مغز ...
واشناختن تا دو سال انچنان بهشتی ساخت که کسش از بهشت وانشناخت. نظامی
a fancy notion
در استوره شناسی یونانی، اژدها یا هیولایی ماده با نفسی اتشین که سر او شیر، بدنش بز و دمش مار است. همچنین، دست نیافتنی، پنداربافانه
پنداره را می توان کم و بیش همان idea گفت اما نهاد درست پنداره همان چیزی است که ما با به کارگیری همة دانسته ها و ازمودهای خودمان از چیزی، در پندار خو ...
نگارپنداره پنداره ای را گویند که نگاره ای باشد pictorial representation of something in the mind
خودخواسته
به همانة
بدنمند کردن
بدنمند کردن
kinaesthetic experience ازمود تن پویش اگاهانه
نگارپنداری در پندار خود نگاره سازی کردن اربی: تصویر سازی ذهنی
تن پویش اگاهانه
تن پویش اگاهی
پویش شناسی
نگارپندار نگاره ای که در پندار ساخته می شود. انگلیسی: mental image اربی: تصویر ذهنی یا خیالی
نگارپنداری انگلیسی: imagination اربی: تخیل
گویش ناپزیر اربی: غیر قابل بیان
کرانمند کردن کرانمندی
در زات خود زات واژه ای ایرانی است از سرواژه ی زاتن که امروزه به زادن دگرگون شده است. در زات خود / در سرشت خود انچنانکه افریده و سرشته شده است.
فروشگاه ارایش افزار
پنهان پنهانی
همسازمندی نهشتاری که در ان دو یا چند چیز /کس با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند. همسازمندی داشتن ...
همسازمند { خوی واژه - adjective } دو یا چند چیز /کس که با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند. همساز ...
همسازمندی نهشتاری که در ان دو یا چند چیز /کس با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند. همسازمندی داشتن ...
وانمایی پزیر explicable وانمایی ناپزیر inexplicable
وانمایی { چیزی را بیشتر نشان دادن و باز کردن برای فهمیدن و دریافت بهتر } انگلیسی: explanation اربی: توضیح، تشریح وانمایی کردن انگلیسی: to explain ار ...
درود جناب سعید ادیب هاشمی، از دید من این بیت از مولانا می گوید که تو یک گواه و شاهدی بجز سخن و رنگ نشان بده، تا شاه رحم کند. وانما ریخت دستوری وانمو ...
فرارفت
ریخت گرایی
ترانود ترا = از چیزی به چیزی نود = حالت، وضعیت. همانند نود در واژه های خشنود و بهنود اربی: تبدیل انگلیسی: coversion ترانود کردن = تبدیل کردن to com ...
پولمندسالاری
فروپایه کردن فرومایه کردن
نوشتاد اربی: کتاب انگلیسی: book
بهرمان اربی: اقتصاد انگلیسی: economy
هماوند: شریک share holder. associate. partner هماوند: مشترک subscriber هماوندی: شراکت partnership. contribution هماوندین: اشتراکی shared
هماوندین اربی: اشتراکی انگلیسی: shared
افسارناپزیر
ناگفته گفته نشده در دل مانده اشکار نشده پنهان مانند unavowed feelings احساسات پنهان
گستراندن گسترانش همانند گستراندن یک دین، گستراندن یک اندیشه ریشه شناسی disseminate semin همان هسته و دانه و تخم است و همجنین نمادی از همایش و گردامد ...
بیمایه شدن بیمایه کردن کم مایه شدن کم مایه کردن
درود و مهر بیکران به گمان من سرواژه گستریدن به نادرست کارواژه شمرده شده است و چنین سرواژه ای نداریم و اگر به نمونه هایی که در بالا امده نگاه کنیم، هم ...