پیشنهادهای اریا کرباسی (١٠٨)
بی ارزش شدن بی پایه شدن ارزش و جایگاه خود را از دست دادن مانند پول یک کشور devaluation
گاوبندی
سهمگینانه
کژواره برابرنهاد irony و همچنین کنایه
افسار گشایی لنگرگشایی ازاد و رها کردن شناور یا کشتی از لنگر unmoor در رشته های دیگر هم کاربرد دارد با همین درونمایه مانند رهاسازی پولهای ستانش شده.
لنگرگشایی
جنگنده های نهفته Stealth Fighters
زیر پوستی زیر میزی
مخملی /makh. ma. li/ چک: Sametov� revoluce انگلیسی: The Velvet Revolution ایرانی: انقلاب مخملی، براندازی مخملی
ورافکنی / ورا افکنی برابر نهاد واژه ی project انگلیسی است و هم نهاد با traject نمی تواند باشد. پیشاوند ورا با فرا یکسان است و همتراز پیشاوند - pro . ...
ترارفت
پابرجا ماندن
پاینده بودن پایندگی داشتن
ایرانی: به همانه ی اربی: به مثابه ی، به منزله ی، در حکم انگلیسی: to amount to something the same as something
پاکسازی پالودن پالایش
fluctuating = نوسانی، نوسانمند، نوساندار نوسان واژه ای ایرانی است. نوسان همان ناسان، نابسان، نبسان، ناهمسان، نابسامان است. انجه که سان ندارد. سان ه ...
نوسان همان ناسان، نابسان، نبسان، ناهمسان، نابسامان است. انجه که سان ندارد. سان همان سامان است. پس نوسان واژه ای ایرانی است. نوسان داشتن نوسانی بود ...
پیش بینی ناپزیر
ناهمگن، ناهمگون
بدبین گرایی
دورویی
جازدن چیزی به نام چیزی دیگر
بهره جویی، سودجویی بهره = صرفه نمونه: ان کار نمی صرفد. = ان کار بهره ای ندارد.
دیدمان
ناکار - خنثی ناکار کردن - خنثی کردن
هنودناپزیری
گان نشانک جمع نیست بلکه همان نشانک جمع ان است که در واژه هایی که به ه پایان می یابند، برای اسانی گویش گ به ان افزوده می شود مانند ستمدیده ستمدیدگان، ...
کارواژه های کنشگیرانه اربی: افعال متعدّی انگلیسی: transitive verbs
کارواژه های کنشگرانه اربی: افعال لازم انگلیسی: intransitive verbs
هنودن مایۀ دگرگونی جیزی شدن، تاثیر کردن در چیزی سرواژه: هنودن [ تاثیر کردن to affect ] دستور واژه: بهنای بن واژه: هنای نام واژه: هنایش [تاثیر effec ...
همشکنی ( همشکانی ) همدیگر را شکستن، همدیگر را نقض کردن، ناقض هم بودن همشکانی از سرواژه شکاندن است. اربی: تناقض انگلیسی: contradiction ایرانی: همشکن ...
کنشساز هر انچه که کنشی را می سازد یا پدید اورنده ی کنشی است. اربی: عامل انگلیسی: agent, factor
درمان ناپزیر untreatable
درمان ناپزیر
نبود ایرانی فقدان اربی absence انگلیسی
رهیافت نمی تواند جایگزین approach شود. ریشه شناسی: [ad proch [to near نزدیک شدن. اگر بخواهیم گرته برداری کنیم که همان نزدیک شدن به چیزی، تراگفت ان خو ...
بارنهاد کنونی واژه اربی ( توجیه ) از بنواژه ( وجه ) ، هیچ پیوندی با ریشه اربی خود ندارد. بارنهاد اربی توجیه، روی به کسی کردن است، که در زبان امروزی ...
کژنمایی = کوشش برای درست وانمود کردن جیزی که می دانیم نادرست است با به کار بردن کژگزاره ها.
رواداری رواداری کردن با کسی یا چیزی روا داشتن چیزی کوتاه امدن، مدارا کردن، آسان گرفتن، سختگیری نکردن و چشم پوشی کردن، ، برای پیشبرد کاری. پزیرفتن ...
رواداری - کوتاه امدن، مدارا کردن، آسان گرفتن، سختگیری نکردن و چشم پوشی کردن، ناهمسو با خواست درونی خود، برای پیشبرد کاری
رواداری - کوتاه امدن، مدارا کردن، آسان گرفتن، سختگیری نکردن و چشم پوشی کردن، ناهمسو با خواست درونی خود، برای پیشبرد کاری
چشم پوشی و کوتاه امدن از خواسته خود بر خلاف خواست درونی، برای مدارا کردن با کسی یا چیزی
از دید من به نگر من
شیوه شناسی methodology شناخت گامهایی است که پژوهشگر در روند پژوهش خود برمی دارد. شناخت شیوه انجام کار. شیوه = method
منحرف شدن کژ راهه رفتن کژروی
مطمئن خاطر جمع SURE
ایرانی: کارساز اربی: موثز انگلیسی: effective
پیش انگاره = پیش فرض = presumption an idea that is taken to be true on the basis of probability انگاره ای که درست بودنش را پیشاپیش بر پایه شایدینگی، ...
دیدمان در برابر واژه نظریّه است که به انگلیسی theory گفته می شود. دیدمان - نظریّه دیدگاه - منظر چشم انداز - منظره نگرش - نظر
اربی = ارتقاء انگلیسی = upgrade فرا به نهاد بالا فرابرد فرا بردن فرابرد کردن فرابری کردن