پیشنهادهای محسن خادمی (٦,٩٠٩)
نقل قول
موقعیت، مکان، ایستگاه، مقر
تازه، رمان
منصوب کردن
نمایش دادن، مجسم کردن، به تصویر کشیدن
کُشنده، مهلک، مرگبار
بیهوده، عبث
تکرار، تجدید
معاف
نهایی، پایانی
تعریف کردن از، مورد ستایش قرار دادن
فرا گرفتن، درک کردن
ضرب و جرح، صدمه، نقص عضو
گیج کردن
سوگواری کردن، عزاداری کردن
اشتباه بزرگ
1 - فرو نشستن، فروکش کردن 2 - یارانه
سخت کار کردن، جان کندن
طعمه
جوان
پافشاری کردن، اصرار ورزیدن
بدبختی، مصیبت، فاجعه
سانسور کردن
بیش از حد
آشکار کردن، فاش کردن
به تصویر کشیدن، نشان دادن، توضیح دادن، شرح دادن
دچار سوء تغذیه
طرد شده، یاغی
ضعیف، سست
صرفه جو
متوقف شدن یا کردن
متحد کردن یا شدن
شدت، سختی، خشونت
خسته کردن
خسته کننده، طاقت فرسا
۱. نمونه ساده ۲. نمونه آموزشی
سریع، چابک
1 - شتاب زده 2 - جوش
با وجودِ، علی رغم
اشاره کردن، علامت دادن
پاسخ، پاسخ دادن
بیان کردن، به زبان آوردن
خاموش کردن ( آتش )
راهنما، کتاب راهنما
- باشکوه - خفن - معرکه
ناجور، زشت، ناخوشایند
به مخاطره انداختن
امکان پذیر، امکان، میسر، مقدور
مجبور کردن، وادار کردن
گزینه "تماشای جامانده ها" یا" تماشای جبرانی" در خصوص برنامه های تلویزیونی