پیشنهادهای ایلیا آرسین (٩١)
مخالفت کردن با کسی سازگار نبودن با کسی My son doesn't see eye to eye with his dad. They always fight
کسی رو در جریان آخرین اطلاعات یا رویدادها گذاشتن یا به نوعی آپدیت کردن یا چیزی رو به کسی یاد بدی که دیگران دربارش میدونن یا انجام میدن Arsin is brin ...
یه چیزی که باعث رنجش شما بشه The heat was beginning to get to me, so I went indoors یا باعث ناراحتی بشه یا شما رو عصبی کنه I know he's annoying, ...
واقع بین بودن It's time you woke up to the fact that it's a tough world
مثل برق رفتن سریع حرکت کردن I see him hop on the motorbike, zipping along the avenue
مجبور کردن یا قانع کردن کسی که به شما پول یا اطلاعات بده The detectives tried to wring the truth out of the suspect
ناگهان به جلو خم بشی یا به علت خندیدن یا درد شدید Double up = Double over When she told me, it was so funny I just doubled up laughing
از روی زمین بلند شدن بعد اینکه زمین خوردی مثلا زمانی که بچه میخوره زمین و پدر یا مادر به بچه میگه بلند شو ‘Come on, pick yourself up! Don’t cry! Yo ...
ناگهان چرخش کنی به اطراف جوری که کسی یا چیزی رو پشت سرت ببینی Swing around/round I swung round when I heard my name and saw Jude running towards me
گرم کردن بدن قبل از تمرین ورزشی Loosen up = Warm up We always do exercises to loosen up / warm up before playing tennis.
تنفر داشتن متنفر بودن از انجام کاری I can't bear = I can't stand I can't bear classical music as a teenager
خیلی لاغر پوست و استخوان You must eat somthing you are all skin and bonse
با بالا رفتن سن ، مهارت های زندگی یا استعدادهای فردی تکامل پیدا کنه for instance You get wiser You have fewer difficult emotions You become happier ...
متوجه بشی که دیگه جوان و فعال نیستی پا به سن گذاشتن، پیر شدن The journey was the longest he had ridden for several years and he was feeling his age
سخت تلاش کردن به منظور: کمک کردن خوشحال کردن قانع کردن They are bending over backwards to persuade her
به کسی در آوردن لباس کمک کنی ( Help off = Take off ) Let me help you off with your coat
به کسی در پوشیدن لباس کمک کنی ( help on = put on ) Let me help you on with your coat
وقتی که فکر کنی چیزی شدنی نیست یا باور نکنی He can play tennis that well? I never thought he was athletic. Maybe we'll have to see it to believe it
شتر دیدی ندیدی نادیده گرفتن ماستمالی کردن I don't want to just sweep it under the rug like we usually do. It's time that this was brought out into ...
مزایا یا معایب یک چیزی رو بررسی یا ارزیابی کردن خوب و بد چیزی رو جدا کردن The first round of interviews really separates the wheat from the chaff
بنیاد یک کار رو یاد گرفتن و بعد به سراغ کارهای پیچیده تر رفتن یا غوره نشده مویز شدن این اصطلاح را به افرادی نسبت داده میشه که سریع می خواهند به نت ...
مجبور به استراحت بشی به منظور بهبودی بیماری یا جراحت Ali was laid up at home for four days when he caught the flu. he was sick as a dog
احساس کنی مریض شدی یا داری مریض میشی Arsin went home because he said that he felt a cold coming on and that he should rest
تاثیر خوب و مثبت داشتن بر روی شخص I’ll talk to him but I don’t think it will do any good She works for a small charity where she feels she can do s ...
هشیار شدن به خود آمدن پی بردن آگاه شدن I woke up to the fact that nobody was my friend یه این حقیقت پی بردم که هیچ کس دوست من نیست
دچار چندش شدن حالت تهوع پیدا کردن Can’t you wipe those crumbs from your mouth ! You’re turning my stomach
این اصطلاح معادل ( I'm really busy ) هست
غر زدن اعتراض کردن شکایت کردن
خراب کردن یا باعث خراب شدن یک برنامه ریزی بشید نقش بر آب کردن
دلداری دادن تسلی دادن To give solace to one's friend به دوست خود دلداری دادن
غافلگیر کردن یا شدن He caught me off guard with that comment at . the meeting. It came out of nowhere
دو جون گرفتار شدن انتخاب بین دو موضوع مهم که تصمیم را برای شما سخت میکنه I was caught between a rock and a hard place, having to decide between my ...
دست کشیدن ترک کردن ( کاری یا چیزی را متوقف کنی ، قبل از اینکه امکان از دست دادن آنچه داری یا بدست آوردی وجود داشته باشه )
سخت کار کردن
این اصطلاح معادل ( ! I'm really busy ) هست.
وقتی یک موضوع از نظر شما مهم باشه و دائم دربارش صحبت کنی یا فکر کنی یا به اصطلاح فکر و ذکرت درگیر باشه
اتلاف وقت با کارای احمقانه وقتت رو با کارای مسخره بگذرونی
شروع یک سفر یا ترک یک مکان
ارسال یک نامه ، سند و یا بسته بوسیله پست
ترک سریع یک مکان جیم شدن
ترک سریع یک مکان بدون اینکه دیگران متوجه بشن