muck about


وقت تلف کردن، ور رفتن به چیزی

جمله های نمونه

1. Stop mucking about with those ornaments, you'll break something!
[ترجمه گوگل]با آن زیور آلات غرغر نکنید، چیزی را خواهید شکست!
[ترجمه ترگمان]در مورد اون ornaments که حرف نزنی یه چیزی رو می شکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is mucking about every day.
[ترجمه زهرا عبدالهی] او هر روز در حال وقت تلف کردن است
|
[ترجمه گوگل]او هر روز در حال غر زدن است
[ترجمه ترگمان]اون همش در مورد هر روز جواب میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stop mucking about and take my friendly advice.
[ترجمه گوگل]از غر زدن دست بردارید و از توصیه دوستانه من استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]به نصیحت دوستانه من گوش بدهید و نصیحت دوستانه من را قبول کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They often mucked about with some girls.
[ترجمه گوگل]آنها اغلب با برخی از دختران مسخره می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب در مورد بعضی از دخترها حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stop mucking about and finish your work!
[ترجمه گوگل]دست از غر زدن بردارید و کارتان را تمام کنید!
[ترجمه ترگمان]کار تو رو تموم کن و کارت رو تموم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He'd spent his boyhood summers mucking about in boats.
[ترجمه گوگل]او تابستان‌های کودکی‌اش را به غر زدن در قایق‌ها گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]He دوران کودکی خود را در قایق ها به کار انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't muck about with my violin, I've just got it fixed.
[ترجمه گوگل]در مورد ویولن من غافل نشوید، من تازه آن را درست کردم
[ترجمه ترگمان]با ویولن من کثافت نکن، همین الان درستش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To McDonough, a stubby 280-pounder, the charm of elective office was not mucking about with papers and figures.
[ترجمه گوگل]برای مک دونا، یک مرد 280 پوندی لخت، جذابیت دفتر انتخابی با کاغذها و ارقام به هم نمی خورد
[ترجمه ترگمان]برای مک McDonough، همبرگر stubby ۲۸۰، جذابیت اداره انتخاباتی در مورد مقالات و ارقام منتشر نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stop mucking about and listen!
[ترجمه گوگل]از غر زدن دست بردارید و گوش کنید!
[ترجمه ترگمان]حرفش رو تموم کن و گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I know he mucks about a bit, but he's a good lad really.
[ترجمه گوگل]می دانم که او کمی غر می زند، اما واقعاً پسر خوبی است
[ترجمه ترگمان]من می دانم که او یک خرده با هم ارتباط دارد، اما واقعا پسر خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They're mostly Northerners, and they don't want to muck about.
[ترجمه گوگل]آنها اکثراً شمالی هستند و نمی خواهند در مورد آنها مسخره کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیشتر از شمالی ها حرف می زنند، و دلشان نمی خواهد کثیف کاری بکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not now the poor old feller's dead. - Ben, stop mucking about.
[ترجمه گوگل]حالا نه پیرمرد بیچاره مرده است - بن، غر زدن را بس کن
[ترجمه ترگمان]حالا نه، آن پیرمرد بیچاره مرده بن، حرفش رو بس کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Blondel then requested the messenger to stop mucking about.
[ترجمه گوگل]بلوندل سپس از پیام رسان درخواست کرد که از غر زدن خودداری کند
[ترجمه ترگمان]سپس Blondel تقاضا کرد که messenger را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And, as any football-mad kid knows, there is nothing as embarrassing as mucking about in last season's kit.
[ترجمه گوگل]و همانطور که هر بچه دیوانه فوتبالی می داند، هیچ چیز به خجالت آور بودن در لباس فصل گذشته وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]و به عنوان هر پسر دیوانه فوتبال که می داند، هیچ چیز به اندازه کیف فصل گذشته دست پاچه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You don't go mucking about with things like that.
[ترجمه گوگل]شما با این چیزها مسخره نمی کنید
[ترجمه ترگمان]تو که با این جور چیزها خو نه نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wander aimlessly, loiter

پیشنهاد کاربران

اتلاف وقت با کارای احمقانه
وقتت رو با کارای مسخره بگذرونی
مسخره بازی درآوردن
– He was mucking about with his mates
– Stop mucking about and finish your work
- Stop mucking about with those ornaments, you'll break something

بپرس