تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

یاوه گویی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

شتابان رفتن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

جایگاه سوارشدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در اوج عصبانیت

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

پررو

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

جسارت

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

آشفته و آزرده خاطر شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( مطابق انتظار ) as expected

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Check in

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارسال کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترخیص کردن - خارج کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در صنعت نفت به معنای تصفیه هم است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی مستقیم یا Direct

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اضطراب ناگهانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواجه شدن با

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In any way - در هر صورت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درنگ

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنار ساحل

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A man checked into a hotel یه مرد به هتل مراجعه کرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماهی آبشش آبی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Since she had so much more time to live, she figured she might as well make the most of it از آنجایی که او زمان بسیار بیشتری برای زندگی داشت، فک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

But thank you for the gesture just the same ( اما تشکر میکنم برای این کار به همان اندازه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به همان اندازه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Dealer به معنی Trader یا بازرگان هم میدهد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گپ زدند - گفتگو کردند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بقیه مردم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to his great surprise درنهایت تعجب او

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لغزید

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

Kindergarten

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر به معنی جمع کردن معنی کنیم معادل Gather می شود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غمگین

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Certain = Confident - Sure

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتای دقیق

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاده سازی تجهیزات

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

همتا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

they told the two frogs that they were as good as dead آنها به دو قورباغه گفتندکه آنها کارشون تمومه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روحیه خوب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودشو جمع و جور کرد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوشی تلفن را گذاشتن ( قطع کردن )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

I’m gonna do what I dun in Texas! And I don’t like to have to do what I dun in Texas ( من قصد دارم انجام بدم کاری که در تگزاس انجام دادم ئ من دوست ند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Some of the locals shifted restlessly بعضی از محلیها خودشون رو جمع و جور کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تا زمانی که

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

He went back into the bar, handily flipped his gun into the air او برگشت به سمت کافه ، ماهرانه اسلحه اش را درآورد و به سمت هوا گرفت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرو کردن به داخل آب

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

She was determined to have just one cuddle with her daughter and to savor the one precious moment او مصمم بود که فقط یک آغش از دخترش داشته باشه و بر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Altitude

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Reach for