هجوم کردن


معنی انگلیسی:
to rush, to make an attack, to crowd, to swarm

فرهنگ فارسی

(مصدر ) هجوم آوردن : (( این طایفه بدین اکتفا نکردند علی الغفله برسرخان. اوهجوم کردند. ) )

مترادف ها

invade (فعل)
حمله کردن بر، تجاوز کردن، تهاجم کردن، هجوم کردن، تاخت و تاز کردن در

فارسی به عربی

اغز

پیشنهاد کاربران

هجوم کردن : هجوم آوردن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص363 ) .

بپرس