noisiness


معنی: سر و صدا
معانی دیگر: پر صدایی، شلوق

جمله های نمونه

1. He was ejected from the theater for noisiness.
[ترجمه گوگل]او به دلیل سر و صدا از تئاتر اخراج شد
[ترجمه ترگمان]او برای noisiness از تماشاخانه بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, when we are alone we feel those noisiness in the past are warmly recollected.
[ترجمه گوگل]با این حال، زمانی که تنها هستیم، احساس می کنیم آن سروصداهای گذشته به گرمی به یاد می آوریم
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که تنها هستیم، احساس می کنیم که در گذشته به شدت به یاد می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This noisiness disturbs the observation process, making it a challenge to discover any companion planets, " Wolszczan said.
[ترجمه گوگل]ولسچان گفت: این پر سر و صدا فرآیند رصد را مختل می کند و کشف سیارات همراه را به چالش می کشد
[ترجمه ترگمان]Wolszczan گفت: \" این noisiness فرآیند مشاهده را آشفته می کند و آن را چالشی برای کشف هر کدام از سیاره های دیگر می سازد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've had enough of the noisiness here.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی از سر و صدا اینجا خسته شده ام
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی از noisiness در اینجا دیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The increasing complexity and inherent noisiness of the generated data makes visual data exploration ever more important.
[ترجمه گوگل]پیچیدگی فزاینده و نویز ذاتی داده های تولید شده، کاوش داده های بصری را مهم تر می کند
[ترجمه ترگمان]پیچیدگی فزاینده و noisiness ذاتی داده های تولید شده، اکتشاف داده های دیداری را مهم تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Only when we step into quietness from noisiness will we focus on our soul.
[ترجمه گوگل]تنها زمانی که از سر و صدا وارد آرامش شویم، بر روح خود تمرکز خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]تنها زمانی که از noisiness وارد می شویم، بر روح خود تمرکز خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In order to filter the noisiness in the observed data, a new data processing method, so called the optimal regularization smoothing procedure, is provided in this paper.
[ترجمه گوگل]به منظور فیلتر کردن نویز در داده های مشاهده شده، یک روش پردازش داده جدید، به نام روش هموارسازی منظم سازی بهینه، در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور فیلتر noisiness در داده های مشاهده شده، یک روش پردازش داده جدید، که روش هموارسازی را بهینه می نامند، در این مقاله ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The street noisiness makes me reading without concentration.
[ترجمه گوگل]سر و صدای خیابان باعث می شود بدون تمرکز بخوانم
[ترجمه ترگمان]خیابان noisiness بدون تمرکز مرا می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Under the condition of noisiness, whether the loaded speed rate can be measured will directly affect the control process and the quality of the testing.
[ترجمه گوگل]تحت شرایط نویز، اینکه آیا می توان سرعت بارگذاری شده را اندازه گیری کرد یا خیر، مستقیماً بر فرآیند کنترل و کیفیت آزمایش تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط of، چه میزان سرعت بارگذاری را می توان اندازه گیری کرد، به طور مستقیم بر فرآیند کنترل و کیفیت آزمایش تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They frankly dislike the RSC's actors, them with their long hair and beards and sandals and noisiness.
[ترجمه گوگل]آنها رک و پوست کنده از بازیگران RSC، آنها با موهای بلند و ریش، صندل و پر سر و صدا، بدشان می آید
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا از هنرپیشگان rsc بدشان می آید، با موهایی بلند و ریش های بلند و صندل و noisiness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nevertheless, a celebration is a celebration, regardless of its style of Chinese noisiness or western tranquility, a ritual with which people pray for a happy, prosperous new year.
[ترجمه گوگل]با این وجود، جشن صرف نظر از سبک پر سر و صدای چینی یا آرامش غربی، یک جشن است، آیینی که مردم با آن برای سال نوی شاد و موفق دعا می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، جشن یک جشن است، صرف نظر از سبک its چینی یا آرامش غربی، یک مراسم که مردم برای یک سال نو و پر رونق برای آن دعا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trends began as a useful way to find out what's going on but has grown less interesting due to the noisiness of the conversation.
[ترجمه گوگل]Trends به عنوان یک روش مفید برای یافتن آنچه در حال وقوع است شروع شد، اما به دلیل پر سر و صدا بودن مکالمه، جذابیت کمتری پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]گرایش ها به عنوان راهی مفید برای فهمیدن این که چه چیزی در حال رخ دادن است، آغاز شد، اما به دلیل noisiness مکالمه، جذابیت کمتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The worthy residents of Stratford doubt that the theatre adds a penny to their revenue. They frankly dislike the RSC's actors, them with their long hair and beards and sandals and noisiness .
[ترجمه گوگل]ساکنان شایسته استراتفورد تردید دارند که تئاتر یک پنی به درآمد آنها اضافه کند آنها رک و پوست کنده از بازیگران RSC، آنها با موهای بلند و ریش، صندل و پر سر و صدا، بدشان می آید
[ترجمه ترگمان]ساکنان محترم of تردید دارند که تئاتر یک پنی را به درآمد خود اضافه می کند آن ها آشکارا از هنرپیشگان rsc بدشان می آید، با موهایی بلند و ریش های بلند و صندل و noisiness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My longing follows me so closely as a shadow that I feel very lonely in spite of noisiness around me.
[ترجمه گوگل]اشتیاق من آنقدر مانند سایه مرا دنبال می کند که با وجود سروصداهای اطرافم احساس تنهایی می کنم
[ترجمه ترگمان]آرزوی من این است که با وجود shadow دور و بر خودم، خیلی احساس تنهایی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We could not measure how bad of the harmfulness caused by the noisiness.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانستیم میزان مضرات ناشی از سر و صدا را اندازه گیری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانستیم میزان بد the ناشی از the را اندازه گیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر و صدا (اسم)
smash, bruit, clamor, noise, racket, brabble, fuss, explosion, blatancy, roar, rattle, rumble, crash, hullabaloo, stramash, dust-up, vociferance, kick-up, noisiness, swash

انگلیسی به انگلیسی

• loudness, din, racket

پیشنهاد کاربران

بپرس