پیشنهاد‌های دکتر احمد. ع. معینی (٢,٩٤٣)

بازدید
٢,٦٠٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حلوای درست شده از مغز گردو شیرینی گردویی جنس شاهست او و یا جنس وزیر هیچ باشد لایق گوزینه سیر ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیره خرما شیره رطب سیلان سیلون او خورد از حرص طین را همچو دبس دنبه مسپارید ای یاران به خرس ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لانه پرنده آشیانه پرنده خانه های ما بگیرد او به مکر برکند ما را به سالوسی ز وکر ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آزرده نارحت غمگین بر امید عز ده روزهٔ خدوک گردن خود کرده اند از غم چو دوک ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع قالب قالبها این صدفهای قوالب در جهان گرچه جمله زنده اند از بحر جان ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلخن حمام در حدیث آمد که تسبیح از ریا همچو سبزهٔ گولخن دان ای کیا ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غم و اندوه ملال بیتابی اضطراب تنش تاسهٔ تو شد نشان آن کشش بر تو بی کاری بود چون جان کنش ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریسمان بند کلاف قید پس کلابهٔ تن کجا ساکن شود چون سر رشتهٔ ضمیرش می کشد ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بت ساز بت تراش سازنده بت پرستنده بت ستایشگر بت کی درین عالم بت و بتگر بدی چون کسی را زهره تسخر بدی ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سوق دهنده راهنمایی کننده محرک بودن ترغیب کردن تحریک کردن نقل هر چیزی بود هم لایقش لایق گله بود هم سایقش ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیرخوار چون سلیمان بد وصالش را رضیع دیو گشتش بنده فرمان و مطیع ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شدید قوی سخت خشن جان ابراهیم از آن انوار زفت بی حذر در شعله های نار رفت ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آذرخش برق روشن آن سنابرقی که بر ارواح تافت تا که آدم معرفت زان نور یافت ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوض کردن غوض کردن غوطه خوردن فرورفتن بخل نادیدن بود اعواض را شاد دارد دید در خواض را ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوانمردی کمترین عیبش جوامردی و داد آن جوامردی که جان را هم بداد ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کژدم گژدم عقرب کاندر آن خانه گهر یا گندمست گنج زر یا جمله مار و کزدمست ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفش ساق پوش یا جوراب واسطه دیگی بود یا تابه ای همچو پا را در روش پاتابه ای ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشکال ایراد گر شکال آرد کسی بر گفت ما از برای انبیا و اولیا ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حیله کردن فریب دادن نیرنگ کردن گر بدیدی کارگاه لایزال دست و پایش خشک گشتی ز احتیال ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گناهکار بزه کار خطاکار هیچ وازر وزر غیری بر نداشت هیچ کس ندرود تا چیزی نکاشت ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1_مرهم 2_رم نکن جای دخل ست این عدم از وی مرم جای خرج ست این وجود بیش و کم ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کرشمه غمزه اشاره چشم و ابرو بناز آنچ او خواهد رساند آن به چشم از جمال و از کمال و از کرشم ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرخورست شکمو است کندرین زندان بماند او مستمر یاوه تاز و طبل خوارست و مضر ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یاوه گو چرت و پرت گو وراج پرحرف بیهوده گو کندرین زندان بماند او مستمر یاوه تاز و طبل خوارست و مضر ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آه کشیدن ناله سر دادن افسوس خوردن آن فرج آید ز ایمان در ضمیر ضعف ایمان ناامیدی و زحیر ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گریه کردن ناله کردن محزون بودن ناله سر دادن زاهدی را گفت یاری در عمل کم گری تا چشم را ناید خلل ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرده پوشش چون طبق را از غطا وا کرد رو خلق دیدند آن کرامت را ازو ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجانی مفت رایگان مرد میراثی چه داند قدر مال؟ رستمی جان کند و مجان یافت زال ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپاه سپه لشکر جند احمدا خود کیست اسپاه زمین؟ ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگ کوچک ریگ سجیل قدر فندق افکنم بندق حریق بندقم در فعل صد چون منجنیق ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هرچه هر آنچه ورچه بنویسی نشانش می کنی ورچه می لافی بیانش می کنی ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسایل کفاشی ابزار کفشگری لوازم کفش، دوزی و آلت اِسکاف پیش برزگر پیش سگ کَه، استخوان در پیش خر ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانقاه صومعه کنیسه کلیسا عبادتگاه صوفیان کاشکی من گرد گلخن گشتمی بر در این خانقه نگذشتمی ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طلبکاران وام دهندگان تا غریمان چونک آن حلوا خورند یک زمانی تلخ در من ننگرند ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شبیه گبر مانند زرتشتی پس شهیدان زنده زین رویند و خوش تو بدان قالب بمنگر گبروش ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انفاق کننده بخشنده یاری کننده خاصه آن منفق که جان انفاق کرد حلق خود قربانی خلاق کرد ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که بجای طلای ناب طلای بدل و تقلبی عرضه می کند قلب کردن طلا تقلب کردن جنس بد و تقلبی فروختن دشمن روزند این قلابکان عاشق روزند آن زرهای کان ✏ �مو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشگل سرگین فضولات حیوانات گفت پالانش فرو نه پیش پیش داروی منبل بنه بر پشت ریش گفت جایش را بروب از سنگ و پشک ور بود تر ریز بر وی خاک خشک ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دارویی برای درمان زخم زیر پالان ستوران که بعلت سنگینی بار و پالان روی پشت الاغ و قاطر می مالیدند گفت پالانش فرو نه پیش پیش داروی منبل بنه بر پشت ریش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1_جوش دادن متصل کردن وصل کردن 2_جوش و خروش کردن فوران کردن سر رفتن 3_جویدن غذا و خوراک ( به فتح ج و کسر واو ) جویدنی ' خوردنی' خوراکی گفت تر کن آن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1_حرف ربط 2_کوه یکی مرغ بر کوهی نشست و خاست بر آن که چه افزود زان که چه کاست 3_کاه بشنو اکنون صورت افسانه را لیک هین از که جداکن دانه را ✏ �مولانا�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طویله آغل محل نگهداری دامها در کف او نرمه جاروبی که من خانه را می روفتم بهر عطن مولانا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدخلق ناراحت گردن بحر کف پیش آرد و سدی کند جر کند وز بعد جر مدی کند خاطرش شد سوی صوفی قنق اندر آن سودا فرو شد تا عنق ✏ �مولوی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1_جر و بحث 2_عصبانی 3_جزر بحر کف پیش آرد و سدی کند جر کند وز بعد جر مدی کند ✏ �مولوی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگرچه گرچه ورچه پرم رفت چون بنوازیم چرخ بازی گم کند در بازیم ✏ �مولوی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جنگ غوغا دعوا ستیز نزاع اختلاف موسی آمد در وغا با یک عصاش زد بر آن فرعون و بر شمشیرهاش ✏ �مولوی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع آش آش دوغ تا که تتماجی پزد اولاد را دید آن باز خوش خوش زاد را ✏ �مولوی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیر و فرتوت کهنسال گنده پیر دین نه آن بازیست کو از شه گریخت سوی آن کمپیر کو می آرد بیخت ✏ �مولوی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرایط سخت و ناموافق شرایط ناسازگار شرایط ناموافق یا دری بودی در آن شهر وخم که نظاره کردمی اندر رحم ✏ �مولوی�

پیشنهاد
١

یک نوع سم پودری جهت کنترل حشرات که با تاثیر روی لارو حشره و ممانعت از تولید کیتین باعث مرگ حشره می شود