پیشنهاد‌های رضا فرهنگ (٤٦٥)

بازدید
٢,٧٢٨
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

گیسویِ That distress of the long nights and grief of the heart, too Have ended all, thanks to the tress of the beloved آن پریشانی شب های دراز و غم دل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

ایام غم Glad tidings came that the days of sorrow won’t remain As those days have not remained, these, too, won’t remain رسید مژده که ایام غم نخواهد ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

موی دلبر I said, how pleasant is the air brought by the morning wind. Replied, how cool is the breeze blowing from the beloved’s hair گفتم خوشا هوایی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

انعکاسِ – بازتابِ – عکسِ Like the reflection of moonlight’s face into water, you are in my heart and there is too distance between us مثل عکس رخ مهت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

کیمیای Out of the elixir of your name, the words come alive از کیمیای نام تو، کلمات جان می گیرند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٥٠

مهربان Should you come to my house, O Kind Soul, bring me a lamp and a crevice through which I may look at the crowd of the happy alley اگر به خانه ا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

آینه ای I will place a mirror in front of your mirror to create eternity with you آینه ای در برابر آینه ات می گذارم تا با تو ابدیتی بسازم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٥

شایسته تحسین – سزاوار تمجید – درخور ستایش She said to her soul mate: Your insight is worthy of admiration

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٨

معنای The meaning of her name is existence معنای نام او هستی است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٥

پاورچین پاورچین رفتن / آمدن – یواشکی رفتن / آمدن مثال: She sidled up to me and whispered something in my ear او پاورچین پاورچین نزد من آمد و یک چیزی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

تَه – انتها – آخر – قسمت انتهایی مثال: The tail end of the queue was a mile away انتهای آن صف یک مایل دورتر بود I only caught the tail end of the int ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

بازی برگشت مثال: Japan won the return match = ژاپن بازی برگشت را برنده شد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

حرف و اعتراض داشتن نسبت به مثال: She has no quarrel with her present salary او در مورد حقوق کنونی اش هیچ حرفی ندارد We have no quarrel with her teach ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

در سوگِ مثال: She wore black for a year in bereavement for her husband او در سوگ شوهرش به مدت یک سال سیاه پوشید

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

افراد فوق الذکر – ( موارد ) فوق الذکر مثال: The aforementioned are the officers who rescued him افراد فوق الذکر افسرانی هستند که او را نجات دادند The ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

نمایش سقوط آزاد مثال: The ceremony began with a free fall display مراسم با یک نمایش سقوط آزاد شروع شد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

نمناک – نمور – قدیمی – افکار قدیمی مثال: His office was a dark fusty room دفتر کارش اتاقی تاریک و نمناک بود His fusty ideas cost him his marriage عقا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

فیلم تخیلی مثال: This is the first time he is making a futuristic movie = این اولین بار است که او یک فیلم تخیلی می سازد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led to his defeat in the elections = ایده های مبهم او منجر به شکستش در انتخابات شد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

سلام دوستانه مثال: He raised his hat as a friendly salute = او به عنوان سلامی دوستانه کلاهش را برداشت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

از سرگیری مثال: There is no sign of the peace talks resuming = هیچ نشانه ای در مورد از سرگیری مذاکرات صلح نیست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

با آبکش آبگیری کردن مثال: Strain off any excess liquid = هرگونه مایع اضافی را با آبکش بگیر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

دریای ناآرام مثال: We sailed for five hours in the restless sea = ما پنج ساعت در دریای ناآرام قایق رانی کردیم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

طبع شاعرانه مثال: He had a poetic temperament = او طبع شاعرانه ای داشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

لحن گله مند مثال: He complained in a querulous voice about having been woken up او با لحنی گله مند شِکوه می کرد که بیدارش کرده بودند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣٨

ادامه داشتن مثال: Fields and hills stretched out as far as we could see دشت و تپه ها تا آنجا که ما می توانستیم ببینیم ادامه داشتند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

سکه نقره تمام عیار مثال: He rejected the sterling silvers = او آن سکه های نقره تمام عیار را رد کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

مطبوعات جنجالی مثال: The tabloid press immediately printed her story مطبوعات جنجالی فوراً داستانش را چاپ کردند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

پسر ناسپاس مثال: He had a thankless son = او یک پسر ناسپاس داشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

لرزش عصبی مثال: She has a nervous twitch in her left eye = او در چشم چپش یک لرزش عصبی دارد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

دولت شفاف مثال: He has promised a transparent government = او قول یک دولت شفاف را داده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

در برابر کسی محکم ایستادن و پیروز شدن مثال: The Russian army outfaced the Germans = ارتش روسیه در مقابل آلمان ها ایستاد و شکست شان داد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

توقف فوری مثال: The United Nations has called for an immediate cessation of hostilities سازمان ملل خواستار توقف فوری درگیری ها شده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

انفجار کر کننده مثال: An earsplitting explosion woke me up in the middle of the night یک انفجار کر کننده در نیمه شب مرا از خواب بیدار کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

تأثیرات مخرب مثال: The damaging effects of the war are incalculable تأثیرات مخرب آن جنگ غیرقابل محاسبه هستند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

آتش بس دوجانبه مثال: The premiers of the two countries signed a bilateral ceasefire نخست وزیران دو کشور، آتش بس دوجانبه ای را امضا کردند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

بلوز متین و با وقار مثال: The actress was wearing a demure blouse with a white collar آن خانم بازیگر یک بلوز متین و با وقار با یقه ای سفید به تن داشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

نازک – ( پارچه ) بدن نما مثال: The actress was wearing a filmy blouse آن خانم هنرپیشه یک بلوز نازک پوشیده بود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

چای معطر I don’t like fragrant tea = چای معطر دوست ندارم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

مهره کوچک مثال: I am just a small cog in this office = در این اداره، من فقط یک مهره کوچک هستم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

بدی گفتن مثال: They sit around and bash at others all day آنها تمام روز می نشینند و از دیگران بد می گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

انتقاد تند و تیز مثال: Newspapers printed acrid criticisms of the premier روزنامه ها انتقاداتِ تند و تیزی از نخست وزیر چاپ کردند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

از موضوع خارج شدن – از بحث اصلی دور شدن مثال: This meeting is beginning to stray from the point این جلسه دارد از بحث اصلی دور می شود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

هنر سازش مثال: In a democracy, it is no bad thing to learn the art of compromise در یک نظام مردم سالار، کار خوبی است که انسان هنر سازش را یاد بگیرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

در نظر گرفته شدن که – قرار بودن که مثال: Three of the army bases have been ticketed for closure قرار است که سه تا از پایگاه های نظامی برچیده شوند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٧

خیره شدن – متوقف شدن – ایستادن مثال: His eyes came to rest on Mina’s face = چشمان او به صورت مینا خیره شد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

در دست اقدام بودن مثال: We’ve made several changes lately and there are more in the pipeline ما این اواخر تغییراتی داده ایم و تغییرات دیگری نیز در دس ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٧

هنوز ادامه داشتن – جریان داشتن – در حال اجرا بودن مثال: When we arrived, the match was in progress وقتی ما وارد شدیم، مسابقه هنوز ادامه داشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

طومار تهیه کردن مثال: Local residents have drawn up a petition to protest the hospital closure اهالی محل طوماری تهیه کرده اند تا به بستن بیمارستان اع ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

از این رو به آن رو شدن – واژگون شدن – وارونه شدن مثال: The world has turned topsy turvy in my lifetime در طول زندگی ام دنیا از این رو به آن رو شده است