پیشنهاد‌های رضا فرهنگ (٤٦٥)

بازدید
٢,٧٣٥
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

به عنوان مقدمه – مقدمتاً مثال: By way of introduction, I would like to say that به عنوان مقدمه می خواهم بگویم که

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

مدتی نسبتاً طولانی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

لباس مناسب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

روزهای خوش مثال: The sunny side of life = روزهای خوش زندگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

به اوج شهرت رسیدن مثال: He shot to stardom last year = او سال قبل به اوج شهرت رسید

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٥

طبق نقشه پیش رفتن مثال: Since 22 June everything has gone according to plan = از 22 ژوئن تا حالا همه چیز طبق نقشه پیش رفته است

پیشنهاد
٤٨

حفظ گونه ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

قانون طبیعت مثال: The stronger asserts his will, it’s the law of nature قوی تر خود را برحق می داند، این قانون طبیعت است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

مناطق نفت خیز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

هدف اصلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

قوۀ تشخیص

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

باور قلبی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

با خیال راحت مثال: We entered this war in a rather carefree = ما تقریباً با خیال راحت وارد این جنگ شدیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

آسیب پذیری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤٨

دشمن تراشی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

برطرف شدن مثال = When he speaks, all doubts fall away وقتی او صحبت می کند همه تردیدها برطرف می شود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

اما اینجا هم مثال = And here too the Germans faced problems اما اینجا هم آلمانی ها با مشکلاتی مواجه بودند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

خطای آشکار مثال = There was an obvious flaw in their logic خطایی آشکار در استدلالشان وجود داشت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

به خاطر کوچک ترین – برای کم ترین مثال: On the merest suspicion = به خاطر کوچک ترین سوء ظن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

مهمترین مورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

شخصیتِ چندگانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

بقا مثال: It was essential for the health of the German war machine to protect iron ore supplies = حفاظت از ذخایر سنگ آهن برای بقای ماشین جنگی آلمان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

بی اعتماد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

حس همبستگی مثال: This event has strengthened the notion of togetherness = این واقعه حس همبستگی را تقویت کرده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

بی فایده مثال: It is essentially negative = اساساً بی فایده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

در گذشته سیر کردن – مثال: His thinking was old fashioned = افکارش در گذشته سیر می کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

انتقاد سرسختانه مثال: He was able to stay in his job in the face of strident criticism from his boss = او با وجود انتقاد سرسختانه ازسوی رئیسش توانست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

تعقیب کردن خطاکار مثال: They no longer had any legal way of pursuing the perpetrators = آنها دیگر هیچ راه قانونی برای تعقیب خطاکاران نداشتند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

نبرد – پیکار – درگیری مثال: The largest engagement of the Polish war = بزرگترین درگیری در جنگ لهستان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

اعاده حیثیت – مثال: His promise to restore honour = وعده او برای اعاده حیثیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

قوه تشخیص درونی مثال: They confidence in his intuitive flair = آنها به قوه تشخیص درونی او اطمینان دارند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤١

اشتباه محض مثال: His inspirations were plain wrong = الهاماتش اشتباه محض بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

ثابت مثال: His foreign policy vision had remained the same دیدگاه سیاست خارجۀ او همچنان ثابت مانده بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

ترجیح دادن – موافق بودن مثال: He favoured the latter = او دومی را ترجیح داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

شمّ سیاسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

بیماری ذاتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤١

مشروعیت دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

به افرادی می گویند که حرف هایشان تأثیر زیادی بر جماعت دارد. به عنوان مثال، به Local opinion formers می توان گفت "ریش سفیدهای محل"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

مرز مشخص مثال: They had crossed a clear line of medical ethics آنها از مرز مشخصی از اخلاق پزشکی عبور کرده بودند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

رسیدن به ( از لحاظ بررسی و نتیجه گیری ) مثال: We may one day mature into the view = ما شاید روزی به این نتیجه برسیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

معلول ذهنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

به خصوص به خاطرِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

آرایش تازۀ نژادی مثال: Hitler knew that racial reordering on this scale is currently impractical هیتلر می دانست که آرایش تازۀ نژادی در چنین مقیاسی فع ...

پیشنهاد
٤٣

نفع اقتصادی - نفع اقتصادی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

جلب حمایت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

در مورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

احیای ملی - تجدید قوای ملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

عناصر تشکیل دهنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

کشتی نجات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

بدون قید و شرط – بدون هیچ تغییری مثال: The plan was approved without qualification = آن طرح بدون هیچ تغییری پذیرفته شد