outface

/ˌaʊtˈfeɪs//ˌaʊtˈfeɪs/

(با نگاه یا اخم و غیره) از روبردن، شرم زده کردن، خجل کردن، کنف کردن، کسی را از رو بدر کردن، پر رویی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outfaces, outfacing, outfaced
(1) تعریف: to overcome (another) by means of a bold or defiant look.

(2) تعریف: to confront (danger or the like) bravely; defy or resist.

جمله های نمونه

1. She braced herself to outface him.
[ترجمه گوگل]او خود را آماده کرد تا از او پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]خود را آماده کرده بود که به او حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His unquiet personality could not outface the somnolent arrogance of the greatest city in the world.
[ترجمه گوگل]شخصیت آرام او نتوانست بر غرور خواب آلود بزرگترین شهر جهان غلبه کند
[ترجمه ترگمان]شخصیت ناآرام او نمی توانست غرور خواب آلود بزرگ ترین شهر دنیا را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is impossible to outface a cat, because they do not have to blink.
[ترجمه گوگل]غیرممکن است که از صورت گربه جلو بیایید، زیرا آنها مجبور نیستند پلک بزنند
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یک گربه غیر ممکن است، چون آن ها مجبور نیستند پلک بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For a time he adopted a Stoical attitude to outface suffering, but this only brought on middle age prematurely.
[ترجمه گوگل]او برای مدتی نگرش رواقیونی را برای غلبه بر رنج در پیش گرفت، اما این امر فقط باعث ایجاد میانسالی زودرس شد
[ترجمه ترگمان]برای مدتی او یک نگرش stoical نسبت به رنج روحی اتخاذ کرد، اما این مورد فقط در میانه پیش از موعد آورده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Even though most of his vassals might disagree with his policies, it would demand brave men indeed actually to outface him.
[ترجمه گوگل]حتی اگر اکثر دست نشاندگان او ممکن است با سیاست‌های او مخالف باشند، در واقع از مردان شجاع می‌خواهد که از او پیشی بگیرند
[ترجمه ترگمان]اگر چه بیشتر مردم او ممکن است با سیاست های او مخالفت کنند، در واقع به مردان شجاعی نیاز دارد که واقعا او را فریب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Was it perhaps dropped by accident as the woman climbed up the 1500 stairs carved outface?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است هنگام بالا رفتن زن از 1500 پله حکاکی شده، تصادفی افتاده باشد؟
[ترجمه ترگمان]شاید تصادفی بود که آن زن از پله های ۱۵۰۰ بالا رفت و آن را تراشید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• face courageously against; embarrass

پیشنهاد کاربران

شجاعانه برخورد و مقابله کردن ( با موقعیت یا حریفی سخت ) - رسمی

بپرس