filmy

/ˈfɪlmi//ˈfɪlmi/

معنی: فیلم مانند
معانی دیگر: غشا مانند، مانند پرده ای بسیارنازک (مثلا روی آب)، لایه مانند، نازک لای مانند، پوسته مانند، غبارسان، غبار گرفته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: filmier, filmiest
مشتقات: filmily (adv.), filminess (n.)
(1) تعریف: consisting of or resembling a thin layer or haze; nearly transparent.
مشابه: airy, sheer, transparent

- a filmy veil
[ترجمه گوگل] یک حجاب فیلمی
[ترجمه ترگمان] پرده نازکی بر تن داشت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: covered by a thin layer, skin, or coating.
مشابه: diaphanous

جمله های نمونه

1. The filmy chemises were dearly paid for.
[ترجمه گوگل]برای لباس های فیلمی هزینه گزافی پرداخت شد
[ترجمه ترگمان]پیراهن نازکی که به تن داشتند بسیار گران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I held my hands out automatically, and the filmy white garter landed in my palms.
[ترجمه گوگل]دست‌هایم را به‌طور خودکار بیرون آوردم و بند سفید رنگی در کف دستم افتاد
[ترجمه ترگمان]به طور خودکار دست هایم را دراز کردم و بند جوراب سفید رنگی در کف دستانم فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The corona is a brilliant, pearly white, filmy light, about as bright as the full Moon.
[ترجمه گوگل]تاج نوری درخشان، سفید مرواریدی و فیلمی است که تقریباً به روشنی ماه کامل است
[ترجمه ترگمان]هاله مانند ماه کامل روشن است هاله مانند نور ماه روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Bathroom Singer," a new singing contest on the Filmy entertainment channel, will zero in on an untrained performer who's good at singing in the shower and can enthral viewers.
[ترجمه گوگل]"خواننده حمام"، مسابقه خوانندگی جدید در کانال سرگرمی فیلمی، مجری آموزش ندیده ای را که در زیر دوش خواندن خوب است و می تواند بینندگان را مجذوب خود کند، از بین می برد
[ترجمه ترگمان]\"حمام سینگر\"، یک مسابقه آواز خوانی جدید در کانال سرگرمی Filmy، بر روی یک نوازنده آموزش ندیده صفر قرار خواهد گرفت که در حال آواز خواندن در حمام خوب است و می تواند بینندگان را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mind's underground moths grow filmy wings and take a farewell flight in the sunset sky.
[ترجمه گوگل]پروانه‌های زیرزمینی ذهن بال‌های فیلمی رشد می‌کنند و پرواز خداحافظی در آسمان غروب دارند
[ترجمه ترگمان]بید زیرزمینی ذهن یک بال های نازک را رشد داده و پرواز خداحافظی را در آسمان غروب آفتاب می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I stare at filmy white curtain.
[ترجمه گوگل]به پرده سفید رنگی خیره می شوم
[ترجمه ترگمان]به پرده سفیدی نگاه می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tall ( low ) press polyethylene ( filmy class ), some areas rise nearly 1000 yuan.
[ترجمه گوگل]پلی اتیلن پرس بلند (کم) (کلاس فیلمی)، برخی مناطق نزدیک به 1000 یوان افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]در پلی اتیلن تحت فشار (طبقه filmy)، برخی مناطق نزدیک به ۱۰۰۰ یوآن افزایش پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mind's underground moths grow filmy wings and a farewell flight in the sunset sky.
[ترجمه گوگل]پروانه های زیرزمینی ذهن بال های فیلمی و پرواز خداحافظی در آسمان غروب می رویند
[ترجمه ترگمان]بید زیرزمینی ذهن بال های نازک و پرواز خداحافظی را در آسمان غروب خورشید رشد می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He flashed pride from filmy eyes.
[ترجمه گوگل]از چشمان فیلمی غرور زد
[ترجمه ترگمان]او غرور را از چشمان گرفته بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We sat down to filmy glasses of beer and a clear unmarked bottle of grain alcohol and saucers of peppers and tripe tofu soup noodles and fish stew.
[ترجمه گوگل]روی لیوان‌های آبجو و یک بطری شفاف و بدون علامت الکل غلات و نعلبکی‌های فلفل و رشته سوپ توفو تریپ و خورش ماهی نشستیم
[ترجمه ترگمان]با یک لیوان آبجو و یک بطری خالی از الکل و نوشیدنی فلفل و سوپ کلم و سوپ ماهی و سوپ ماهی نشستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. a filmy cotton blouse.
[ترجمه گوگل]یک بلوز نخی فیلمی
[ترجمه ترگمان]یک پیراهن نخی نازک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It fell back towards us and I caught the filmy ash on another plate.
[ترجمه گوگل]به سمت ما برگشت و من خاکستر فیلمی را در بشقاب دیگری گرفتم
[ترجمه ترگمان]دوباره به سمت ما برگشت و خاکستر را روی یک بشقاب دیگر گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The day was bright and windy, a string of filmy white clouds scudding eastward.
[ترجمه گوگل]روز روشن و بادخیز بود، رشته ای از ابرهای سفید رنگی که به سمت شرق می چرخیدند
[ترجمه ترگمان]روز روشن و پر باد بود، یک رشته ابر سفید رنگی که به سمت شرق می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pack is rolled into the sleeve of his white shirt on a thick filmy bicep.
[ترجمه گوگل]بسته در آستین پیراهن سفید او بر روی یک دوسر ضخیم فیلمی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]گله در آستین پیراهن سفیدش روی بازوی یک نازک نازکی حلقه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فیلم مانند (صفت)
filmy

انگلیسی به انگلیسی

• covered with a thin layer; transparent; hazy; filmed over
a fabric or substance that is filmy is very thin and almost transparent.

پیشنهاد کاربران

تار و مات، نازک و شفاف
متضاد ( پادواژه ) آن thick
نمونه
her eyes grew vague and filmy.

بپرس