پیشنهادهای Maryam Samini (٣٥٢)
در سوگِ مثال: She wore black for a year in bereavement for her husband او در سوگ شوهرش به مدت یک سال سیاه پوشید
افراد فوق الذکر – ( موارد ) فوق الذکر مثال: The aforementioned are the officers who rescued him افراد فوق الذکر افسرانی هستند که او را نجات دادند The ...
نمایش سقوط آزاد مثال: The ceremony began with a free fall display مراسم با یک نمایش سقوط آزاد شروع شد
نمناک – نمور – قدیمی – افکار قدیمی مثال: His office was a dark fusty room دفتر کارش اتاقی تاریک و نمناک بود His fusty ideas cost him his marriage عقا ...
فیلم تخیلی مثال: This is the first time he is making a futuristic movie = این اولین بار است که او یک فیلم تخیلی می سازد
ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led to his defeat in the elections = ایده های مبهم او منجر به شکستش در انتخابات شد
سلام دوستانه مثال: He raised his hat as a friendly salute = او به عنوان سلامی دوستانه کلاهش را برداشت
از سرگیری مثال: There is no sign of the peace talks resuming = هیچ نشانه ای در مورد از سرگیری مذاکرات صلح نیست
با آبکش آبگیری کردن مثال: Strain off any excess liquid = هرگونه مایع اضافی را با آبکش بگیر
دریای ناآرام مثال: We sailed for five hours in the restless sea = ما پنج ساعت در دریای ناآرام قایق رانی کردیم
طبع شاعرانه مثال: He had a poetic temperament = او طبع شاعرانه ای داشت
لحن گله مند مثال: He complained in a querulous voice about having been woken up او با لحنی گله مند شِکوه می کرد که بیدارش کرده بودند
ادامه داشتن مثال: Fields and hills stretched out as far as we could see دشت و تپه ها تا آنجا که ما می توانستیم ببینیم ادامه داشتند
سکه نقره تمام عیار مثال: He rejected the sterling silvers = او آن سکه های نقره تمام عیار را رد کرد
مطبوعات جنجالی مثال: The tabloid press immediately printed her story مطبوعات جنجالی فوراً داستانش را چاپ کردند
پسر ناسپاس مثال: He had a thankless son = او یک پسر ناسپاس داشت
لرزش عصبی مثال: She has a nervous twitch in her left eye = او در چشم چپش یک لرزش عصبی دارد
دولت شفاف مثال: He has promised a transparent government = او قول یک دولت شفاف را داده است
در برابر کسی محکم ایستادن و پیروز شدن مثال: The Russian army outfaced the Germans = ارتش روسیه در مقابل آلمان ها ایستاد و شکست شان داد
توقف فوری مثال: The United Nations has called for an immediate cessation of hostilities سازمان ملل خواستار توقف فوری درگیری ها شده است
انفجار کر کننده مثال: An earsplitting explosion woke me up in the middle of the night یک انفجار کر کننده در نیمه شب مرا از خواب بیدار کرد
تأثیرات مخرب مثال: The damaging effects of the war are incalculable تأثیرات مخرب آن جنگ غیرقابل محاسبه هستند
آتش بس دوجانبه مثال: The premiers of the two countries signed a bilateral ceasefire نخست وزیران دو کشور، آتش بس دوجانبه ای را امضا کردند
بلوز متین و با وقار مثال: The actress was wearing a demure blouse with a white collar آن خانم بازیگر یک بلوز متین و با وقار با یقه ای سفید به تن داشت
نازک – ( پارچه ) بدن نما مثال: The actress was wearing a filmy blouse آن خانم هنرپیشه یک بلوز نازک پوشیده بود
چای معطر I don’t like fragrant tea = چای معطر دوست ندارم
مهره کوچک مثال: I am just a small cog in this office = در این اداره، من فقط یک مهره کوچک هستم
بدی گفتن مثال: They sit around and bash at others all day آنها تمام روز می نشینند و از دیگران بد می گویند
انتقاد تند و تیز مثال: Newspapers printed acrid criticisms of the premier روزنامه ها انتقاداتِ تند و تیزی از نخست وزیر چاپ کردند
از موضوع خارج شدن – از بحث اصلی دور شدن مثال: This meeting is beginning to stray from the point این جلسه دارد از بحث اصلی دور می شود
هنر سازش مثال: In a democracy, it is no bad thing to learn the art of compromise در یک نظام مردم سالار، کار خوبی است که انسان هنر سازش را یاد بگیرد
در نظر گرفته شدن که – قرار بودن که مثال: Three of the army bases have been ticketed for closure قرار است که سه تا از پایگاه های نظامی برچیده شوند
خیره شدن – متوقف شدن – ایستادن مثال: His eyes came to rest on Mina’s face = چشمان او به صورت مینا خیره شد
در دست اقدام بودن مثال: We’ve made several changes lately and there are more in the pipeline ما این اواخر تغییراتی داده ایم و تغییرات دیگری نیز در دس ...
هنوز ادامه داشتن – جریان داشتن – در حال اجرا بودن مثال: When we arrived, the match was in progress وقتی ما وارد شدیم، مسابقه هنوز ادامه داشت
طومار تهیه کردن مثال: Local residents have drawn up a petition to protest the hospital closure اهالی محل طوماری تهیه کرده اند تا به بستن بیمارستان اع ...
از این رو به آن رو شدن – واژگون شدن – وارونه شدن مثال: The world has turned topsy turvy in my lifetime در طول زندگی ام دنیا از این رو به آن رو شده است
گرفتن و کشیدن – تکان تکان دادن مثال: The boy plucked at his mother’s sleeve = آن پسربچه آستین مادرش را گرفته بود و می کشید
با گذشت زمان مثال: He believed that, given time, his business would become profitable او معتقد بود که با گذشت زمان، کسب و کارش سودآور خواهد شد
از لحاظ زمان، در مضیقه بودن – وقت نداشتن مثال: I’m pinched for time = اصلاً وقت ندارم
با سردی مثال: I have nothing to say to you, she said icily او با سردی گفت که من چیزی برای گفتن به تو ندارم
اول گرفتاری – اول داستان – اول ماجرا مثال: Workers believe the job cuts are just the thin end of the wedge کارگرها معتقدند که این اخراج ها تازه اول د ...
مناسب بودن برای – مساعد بودن برای مثال: None of her books really lends itself to being made into a film هیچ کدام از کتاب های او واقعاً برای ساختن فیل ...
جلوی گریه خود را گرفتن مثال: She fought back the tears until she got home جلوی گریه خود را گرفت تا به خانه رسید
باغچه هرس شده مثال: She is proud of her trim garden = او به باغچه هرس شده اش می بالد
( دود، آتش و غیره ) بیرون دادن – بیرون آمدن – بیرون زدن مثال: Smoke belched out from the chimneys throughout the city دود از دودکشهای منازلِ سراسر شه ...
تجربه عذاب آور مثال: Having to leave her parents was an agonizing experience for him اجبار به ترک کردن والدینش یک تجربه عذاب آور برای او بود
شمّ قوی سیاسی مثال: His political acumen made him a successful premier شمّ قوی سیاسی اش از او یک نخست وزیر موفق ساخت
عرشه کشتی مثال: The sailor enjoyed his life aboard ships آن ملوان از زندگی اش در عرشه کشتی ها لذت می برد
تصمیم تند و ناگهانی مثال: He made an abrupt decision to sell his house او یک تصمیم تند و ناگهانی گرفت که خانه اش را بفروشد