پیشنهاد‌های رضا فرهنگ (٤٦٢)

بازدید
٢,٦٠٨
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

گوته، ادیب آلمانی، می گوید: One cannot always be a hero, but one can always be a man آدم نمی تونه همیشه قهرمان باشه، اما می تونه همیشه بزرگوار و جوان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

یک ذره – اندکی – کمی There is hardly a kernel of truth in his words در حرف هایش به سختی یک ذره حقیقت وجود دارد There is a kernel of truth in what he ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

موضع بی طرفی We decided to take a position of neutrality ما تصمیم گرفتیم موضع بی طرفی اتخاذ کنیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

شاعر آزاداندیش The freethinking poet left Brazil and never returned آن شاعر آزاداندیش، برزیل را ترک کرد و هرگز بازنگشت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٩

رمان بی محتوا She keeps busy reading frothy novels او با خواندن رمان های بی محتوا، خود را مشغول می کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

نهار ساده Although he is very rich, he eats a frugal lunch of bread and cheese او با آنکه خیلی ثروتمند است نهاری ساده از نان و پنیر می خورد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢١

عبارات تکراری His speech was full of hackneyed phrases سخنرانی اش مملو از عبارات تکراری بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

سیاستِ کوته نظرانه His myopic strategy backfired سیاستِ کوته نظرانه اش نتیجه معکوس داد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

قند طبیعی موجود در میوه جات و عسل The fructose in honey is not harmful to the body قند طبیعی موجود در عسل برای بدن مضر نیست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

تبریکات صمیمانه Please accept my sincere congratulations لطفا تبریکات صمیمانه مرا بپذیرید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

ترفند بازاریابی These ads are only a marketing ploy این تبلیغات فقط ترفند بازاریابی هستند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

زبان محلی Only one of the soldiers could speak the local lingo فقط یکی از سربازان می توانست زبان محلی آنجا را صحبت کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سردسته The soldiers marched behind their point man سربازان پشت سر سردسته شان حرکت می کردند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

مشکل ایجاد کردن Her behavior on the job poses problems رفتارش در محل کار، مشکل ایجاد می کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٢

لحن سرد و غیرصمیمی In a distant voice, he told me to pack and leave او با لحنی سرد و غیرصمیمی به من گفت که اسباب هایم را بردارم و بروم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

زمان تمدید When is the renewal date for this lease زمان تمدید این اجاره نامه چه موقع است؟

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٤

( از حالت جمع شده ) بازشدن / بازکردن The snake slowly uncurled آن مار به آرامی از حالت جمع شده درآمد The cat uncurled itself and jumped off the wall ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

لباسی ویژه برای کار و فعالیتی خاص – لباس خاصی پوشیدن I forgot to bring my swimming togs من فراموش کردم لباس های شنایم را بیاورم They were all togged ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

روند فزاینده There is a growing trend towards earlier retirement یک روند فزاینده نسبت به زود بازنشسته شدن وجود دارد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٦

صندلی بدون شماره The unnumbered seats are in the back row صندلی های بدون شماره در ردیف عقب هستند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٩

حرفه بازیگری The vicissitudes of his acting career brought him depression فراز و نشیب های حرفه بازیگری اش برای او افسردگی به ارمغان آورد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٠

چیزهای مبهم As usual, he said some ambiguous things that only he himself understood طبق معمول، او چیزهای مبهمی گفت که فقط خودش می فهمید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٣

بیشتر شبیهِ His friendship is more akin to enmity دوستی او بیشتر شبیه دشمنی است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

امر خصوصی Their argument is a private affair جرّوبحث آنها یک امر خصوصی است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٨

حمله هوایی France was under German aerial attacks for two years فرانسه به مدت دو سال زیر حملات هوایی آلمان بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٩

باد نامساعد The plane ran into adversarial winds آن هواپیما با باد نامساعد مواجه شد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢١

رفتار غیرعادی His freakish behavior makes him unsuitable to be a teacher رفتار غیرعادی اش او را برای معلم بودن نامناسب می کند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٨

موجب شرمندگی است To my shame, I refused to listen to her side of the story باعث شرمندگی من است که از گوش دادن به ماجرای او امتناع کردم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣١

چمن خیس We cannot picnic on this sodden grass ما روی این چمن های خیس نمی توانیم به پیک نیک برویم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٩

اقلیت بسیار کوچک Only a tiny minority hold such extreme views فقط یک اقلیت بسیار کوچک چنین عقاید افراطی دارند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

با ترشرویی – با اکراه و بداخلاقی She grumpily started to do the dishes او با اکراه و بداخلاقی شروع به شستن ظرف ها کرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٤

درو کردن – بریدن و انداختن The Storm hewed down thousands of trees طوفان هزاران درخت را درو کرد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٢

هم زمان با She wants to go to school in parallel with raising her baby او می خواهد هم زمان با بزرگ کردن نوزادش به مدرسه هم برود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٠

پاشنه لاستیکی Tennis shoes have rubber heels کفش های تنیس پاشنه لاستیکی دارند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٨

جفت و جور شدن My idea needs time to gel ایده من زمان می خواهد تا جا بیفتد That day, everything gelled آن روز، همه چیز جفت و جور شد We just did not ge ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٦

آماده They have geared up for the game آنها برای مسابقه آماده شده اند Children are all geared up for Norouz بچه ها کاملاً آماده نوروز هستند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

بچه آرام و ساکت I have never seen such a placid baby تا به حال بچه ای به این ساکتی و آرام ندیده بودم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

دامن چین دار She was wearing a pleated skirt او دامن چین دار پوشیده بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٤

لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی He took off his preppy clothes and joined the army او لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی اش را درآورد و وارد ارتش ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣٢

درگیر شدن I got into a tangle with the manager من با مدیر درگیر شدم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢٦

پرچم تسلیم A group of German soldiers raised the white flag گروهی از سربازان آلمانی پرچم تسلیم را بلند کردند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣٦

قوانین استعمارگری Africans demonstrated against colonialist laws آفریقایی ها علیه قوانین استعمارگری تظاهرات کردند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣٢

مجرد بودن His years of bachelorhood finally ended when he was 50 سرانجام در 50 سالگی، سال های مجرد بودنش پایان یافت

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

دلخور I could see she was getting narked with me می توانستم ببینم که دارد از من دلخور می شود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣٦

( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن She romped through the exam questions او مثل آب خوردن به سئوالات امتحانی جواب داد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

بخش اخترفیزیک The astrophysics department at Amir Kabir University announced the exact time of the new year بخش اخترفیزیک دانشگاه امیرکبیر، زمان دقیق ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

مدار بیضی شکل The earth revolves around the sun in an elliptic path زمین در یک مدار بیضی شکل به دور خورشید می گردد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

گیسویِ That distress of the long nights and grief of the heart, too Have ended all, thanks to the tress of the beloved آن پریشانی شب های دراز و غم دل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

ایام غم Glad tidings came that the days of sorrow won’t remain As those days have not remained, these, too, won’t remain رسید مژده که ایام غم نخواهد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

موی دلبر I said, how pleasant is the air brought by the morning wind. Replied, how cool is the breeze blowing from the beloved’s hair گفتم خوشا هوایی ...