پیشنهادهای رضا فرهنگ (٤٦٢)
گوته، ادیب آلمانی، می گوید: One cannot always be a hero, but one can always be a man آدم نمی تونه همیشه قهرمان باشه، اما می تونه همیشه بزرگوار و جوان ...
یک ذره – اندکی – کمی There is hardly a kernel of truth in his words در حرف هایش به سختی یک ذره حقیقت وجود دارد There is a kernel of truth in what he ...
موضع بی طرفی We decided to take a position of neutrality ما تصمیم گرفتیم موضع بی طرفی اتخاذ کنیم
شاعر آزاداندیش The freethinking poet left Brazil and never returned آن شاعر آزاداندیش، برزیل را ترک کرد و هرگز بازنگشت
رمان بی محتوا She keeps busy reading frothy novels او با خواندن رمان های بی محتوا، خود را مشغول می کند
نهار ساده Although he is very rich, he eats a frugal lunch of bread and cheese او با آنکه خیلی ثروتمند است نهاری ساده از نان و پنیر می خورد
عبارات تکراری His speech was full of hackneyed phrases سخنرانی اش مملو از عبارات تکراری بود
سیاستِ کوته نظرانه His myopic strategy backfired سیاستِ کوته نظرانه اش نتیجه معکوس داد
قند طبیعی موجود در میوه جات و عسل The fructose in honey is not harmful to the body قند طبیعی موجود در عسل برای بدن مضر نیست
تبریکات صمیمانه Please accept my sincere congratulations لطفا تبریکات صمیمانه مرا بپذیرید
ترفند بازاریابی These ads are only a marketing ploy این تبلیغات فقط ترفند بازاریابی هستند
زبان محلی Only one of the soldiers could speak the local lingo فقط یکی از سربازان می توانست زبان محلی آنجا را صحبت کند
سردسته The soldiers marched behind their point man سربازان پشت سر سردسته شان حرکت می کردند
مشکل ایجاد کردن Her behavior on the job poses problems رفتارش در محل کار، مشکل ایجاد می کند
لحن سرد و غیرصمیمی In a distant voice, he told me to pack and leave او با لحنی سرد و غیرصمیمی به من گفت که اسباب هایم را بردارم و بروم
زمان تمدید When is the renewal date for this lease زمان تمدید این اجاره نامه چه موقع است؟
( از حالت جمع شده ) بازشدن / بازکردن The snake slowly uncurled آن مار به آرامی از حالت جمع شده درآمد The cat uncurled itself and jumped off the wall ...
لباسی ویژه برای کار و فعالیتی خاص – لباس خاصی پوشیدن I forgot to bring my swimming togs من فراموش کردم لباس های شنایم را بیاورم They were all togged ...
روند فزاینده There is a growing trend towards earlier retirement یک روند فزاینده نسبت به زود بازنشسته شدن وجود دارد
صندلی بدون شماره The unnumbered seats are in the back row صندلی های بدون شماره در ردیف عقب هستند
حرفه بازیگری The vicissitudes of his acting career brought him depression فراز و نشیب های حرفه بازیگری اش برای او افسردگی به ارمغان آورد
چیزهای مبهم As usual, he said some ambiguous things that only he himself understood طبق معمول، او چیزهای مبهمی گفت که فقط خودش می فهمید
بیشتر شبیهِ His friendship is more akin to enmity دوستی او بیشتر شبیه دشمنی است
امر خصوصی Their argument is a private affair جرّوبحث آنها یک امر خصوصی است
حمله هوایی France was under German aerial attacks for two years فرانسه به مدت دو سال زیر حملات هوایی آلمان بود
باد نامساعد The plane ran into adversarial winds آن هواپیما با باد نامساعد مواجه شد
رفتار غیرعادی His freakish behavior makes him unsuitable to be a teacher رفتار غیرعادی اش او را برای معلم بودن نامناسب می کند
موجب شرمندگی است To my shame, I refused to listen to her side of the story باعث شرمندگی من است که از گوش دادن به ماجرای او امتناع کردم
چمن خیس We cannot picnic on this sodden grass ما روی این چمن های خیس نمی توانیم به پیک نیک برویم
اقلیت بسیار کوچک Only a tiny minority hold such extreme views فقط یک اقلیت بسیار کوچک چنین عقاید افراطی دارند
با ترشرویی – با اکراه و بداخلاقی She grumpily started to do the dishes او با اکراه و بداخلاقی شروع به شستن ظرف ها کرد
درو کردن – بریدن و انداختن The Storm hewed down thousands of trees طوفان هزاران درخت را درو کرد
هم زمان با She wants to go to school in parallel with raising her baby او می خواهد هم زمان با بزرگ کردن نوزادش به مدرسه هم برود
پاشنه لاستیکی Tennis shoes have rubber heels کفش های تنیس پاشنه لاستیکی دارند
جفت و جور شدن My idea needs time to gel ایده من زمان می خواهد تا جا بیفتد That day, everything gelled آن روز، همه چیز جفت و جور شد We just did not ge ...
آماده They have geared up for the game آنها برای مسابقه آماده شده اند Children are all geared up for Norouz بچه ها کاملاً آماده نوروز هستند
بچه آرام و ساکت I have never seen such a placid baby تا به حال بچه ای به این ساکتی و آرام ندیده بودم
دامن چین دار She was wearing a pleated skirt او دامن چین دار پوشیده بود
لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی He took off his preppy clothes and joined the army او لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی اش را درآورد و وارد ارتش ...
درگیر شدن I got into a tangle with the manager من با مدیر درگیر شدم
پرچم تسلیم A group of German soldiers raised the white flag گروهی از سربازان آلمانی پرچم تسلیم را بلند کردند
قوانین استعمارگری Africans demonstrated against colonialist laws آفریقایی ها علیه قوانین استعمارگری تظاهرات کردند
مجرد بودن His years of bachelorhood finally ended when he was 50 سرانجام در 50 سالگی، سال های مجرد بودنش پایان یافت
دلخور I could see she was getting narked with me می توانستم ببینم که دارد از من دلخور می شود
( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن She romped through the exam questions او مثل آب خوردن به سئوالات امتحانی جواب داد
بخش اخترفیزیک The astrophysics department at Amir Kabir University announced the exact time of the new year بخش اخترفیزیک دانشگاه امیرکبیر، زمان دقیق ...
مدار بیضی شکل The earth revolves around the sun in an elliptic path زمین در یک مدار بیضی شکل به دور خورشید می گردد
گیسویِ That distress of the long nights and grief of the heart, too Have ended all, thanks to the tress of the beloved آن پریشانی شب های دراز و غم دل ...
ایام غم Glad tidings came that the days of sorrow won’t remain As those days have not remained, these, too, won’t remain رسید مژده که ایام غم نخواهد ...
موی دلبر I said, how pleasant is the air brought by the morning wind. Replied, how cool is the breeze blowing from the beloved’s hair گفتم خوشا هوایی ...