پیشنهاد‌های رضا فرهنگ (٤٦٥)

بازدید
٢,٧٢٨
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٧

گرفتن و کشیدن – تکان تکان دادن مثال: The boy plucked at his mother’s sleeve = آن پسربچه آستین مادرش را گرفته بود و می کشید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

با گذشت زمان مثال: He believed that, given time, his business would become profitable او معتقد بود که با گذشت زمان، کسب و کارش سودآور خواهد شد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

از لحاظ زمان، در مضیقه بودن – وقت نداشتن مثال: I’m pinched for time = اصلاً وقت ندارم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

با سردی مثال: I have nothing to say to you, she said icily او با سردی گفت که من چیزی برای گفتن به تو ندارم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

اول گرفتاری – اول داستان – اول ماجرا مثال: Workers believe the job cuts are just the thin end of the wedge کارگرها معتقدند که این اخراج ها تازه اول د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

مناسب بودن برای – مساعد بودن برای مثال: None of her books really lends itself to being made into a film هیچ کدام از کتاب های او واقعاً برای ساختن فیل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

جلوی گریه خود را گرفتن مثال: She fought back the tears until she got home جلوی گریه خود را گرفت تا به خانه رسید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

باغچه هرس شده مثال: She is proud of her trim garden = او به باغچه هرس شده اش می بالد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

( دود، آتش و غیره ) بیرون دادن – بیرون آمدن – بیرون زدن مثال: Smoke belched out from the chimneys throughout the city دود از دودکشهای منازلِ سراسر شه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

تجربه عذاب آور مثال: Having to leave her parents was an agonizing experience for him اجبار به ترک کردن والدینش یک تجربه عذاب آور برای او بود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٥

شمّ قوی سیاسی مثال: His political acumen made him a successful premier شمّ قوی سیاسی اش از او یک نخست وزیر موفق ساخت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

عرشه کشتی مثال: The sailor enjoyed his life aboard ships آن ملوان از زندگی اش در عرشه کشتی ها لذت می برد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

تصمیم تند و ناگهانی مثال: He made an abrupt decision to sell his house او یک تصمیم تند و ناگهانی گرفت که خانه اش را بفروشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٥

زمین مجاور مثال: We bought the house and the piece of land adjacent to it ما آن خانه و قطعه زمین مجاورش را خریدیم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

عکس هوایی مثال: This is an aerial photo of Istanbul این یک عکس هوایی از شهر استانبول است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

عکس ضمیمه شده مثال: He tore up the letter and the affixed photo او آن نامه و عکس ضمیمه اش را پاره کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

( مشکلی را ) به زور پول حل کردن مثال: They are throwing money at their schools’ problems without producing any long term solutions آنها بدون اینکه به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣٩

از نو سر بلند کردن – قد علم کردن – دوباره ظاهر شدن مثال: Racial discrimination should never again be allowed to rear its ugly head هرگز نباید اجازه د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

فعلاً مثال: The power supply should be back soon, for the meantime we’ll have to use candle برق به زودی می آید، ولی فعلاً باید از شمع استفاده کنیم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

حالا می رسیم به مثال: And now for what we’re going to do tomorrow و حالا می رسیم به اینکه فردا چه خواهیم کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

( خشم – دق و دلی ) خالی کردن – بیرون ریختن مثال: She gave vent to her anger = خشم خود را بیرون ریخت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٥

چه خوب شد که مثال: It’s just as well you’re not here, you wouldn’t like the noise چه خوب شد که اینجا نیستی، از این سر و صداها اصلاً خوشت نمی آمد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

رمان سنگین و کسل کننده مثال: His latest book is a stodgy novel = کتاب اخیرش یک رمان سنگین و کسل کننده بود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

نتیجه محسوس مثال: The peace negotiations produced no tangible results مذاکرات صلح، نتیجه محسوسی در پی نداشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٩

هدف گیری بی خطا مثال: He had unerring aim = او هدف گیری بی خطایی داشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

به لحاظ تعلیم و تربیت مثال: He was a Catholic by upbringing = او به لحاظ تعلیم و تربیت، کاتولیک بود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

تصویرپردازی شاعرانه مثال: The Divan by Hafez is full of poetic imagery دیوان حافظ مملو از تصویرپردازی شاعرانه است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

آب زلال مثال: We swam in the limpid waters of the lake ما در آب های زلال آن دریاچه شنا کردیم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

دفتر کار فرسوده مثال: His days were spent in a moldy office روزهای عمرش در یک دفتر کار فرسوده گذشت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٨

محله اقلیت ها مثال: He was raised in a minority neighborhood in Istanbul او در محله اقلیت ها در استانبول بزرگ شد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

برج مراقبت مثال: There is an observation post on every corner of the prison در تمام گوشه های زندان یک برج مراقبت وجود دارد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

اجرای بی عیب و نقص مثال: She gave a polished performance on the piano او اجرای بی عیب و نقصی در نواختن پیانو ارائه داد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

وسیله نوک تیز – ابزار نوک تیز مثال: I need a pointed instrument to open this lock یک وسیله نوک تیز نیاز دارم تا این قفل را باز کنم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

ذهن تاثیرپذیر مثال: His films are not suited for the impressionable minds of children فیلم های او برای ذهن تاثیرپذیر بچه ها مناسب نیستند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

اقدام خیانت آمیز مثال: His perfidious actions cost Spain the war اقدامات خیانت آمیز او به قیمت جنگ برای اسپانیا تمام شد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

آغوش باز مثال: He welcomed me with arms outspread = او با آغوش باز به من خوشامد گفت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٧

احساس همسایگی و رفاقت مثال: Gradually, a sense of neighborliness developed between us به تدریج یک احساس همسایگی و رفاقت بین ما به وجود آمد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٥

قمارباز کهنه کار مثال: My sister is married to an inveterate gambler خواهرم با یک قمارباز کهنه کار ازدواج کرده است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٦

در برخورد با مثال: The atomic particles break apart on impact with others ذرات اتمی در برخورد با یکدیگر از هم متلاشی می شوند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤١

نگاه شیطنت آمیز مثال: He said I did not do it with an impish look او با یک نگاه شیطنت آمیز گفت که من آن کار را نکردم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٧

دور از دسترسِ – خارج از بُردِ – خارج از تیررَسِ – خارج از شعاع عملِ مثال: By now the ship was out of range of enemy radar حالا دیگر، کشتی خارج از شعا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٣

نفوذ – سلطه – کنترل مثال: Free from the apron strings of home and family, she changed completely او خارج از سلطه خانه و خانواده، به کلی تغییر کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٨

پا در هوا بودن – قطعی نبودن – مشخص نبودن مثال: Our plans for next year’s holiday are still up in the air نقشه های ما برای تعطیلات سال آینده هنوز پا د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

ناغافل پیدا شدن – یکدفعه ظاهر شدن – یکدفعه جلوی کسی سبز شدن مثال: I had not seen or heard him coming, he just appeared out of thin air نه آمدنش را دی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٤

کم سن و سال – خیلی جوان مثال: She was married at a tender age = او خیلی جوان بود که ازدواج کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

داستان ماجراجویانه مثال: He entertained us with his swashbuckling tales of the war او ما را با داستان های ماجراجویانه اش از جنگ سرگرم کرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٨

آب های آرام مثال: We fished in the serene waters = ما در آن آب های آرام ماهیگیری کردیم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٠

ذاتاً مثال: She is quiet by temperament = او ذاتاً کم حرف است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤٢

به دنبال مثال: In the train of the rich and famous came the journalists به دنبال آن آدم های پولدار و مشهور، خبرنگاران آمدند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣٨

خوش صحبت مثال: Her husband is a good schmoozer = شوهرش خوش صحبت است