تاریخ
٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

دوپهلو حرف زدن مثال: Stop prevaricating and come to the point = دست از دوپهلو حرف زدن بردار و برو سر اصل مطلب

تاریخ
٢٠ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Milan Kundera writes in his book: Love means renouncing strength میلان کوندرا در کتابش می نویسد: دوست داشتن یعنی چشم پوشی از قدرت

تاریخ
٢١ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Franz Kafka wrote in a letter to his friend: A book must be the axe for the frozen sea inside of us فرانتس کافکا در نامه ای به دوستش نوشت: کتاب بایست ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

In One Hundred Years of Solitude, Marquez says: A person does not belong to a place until there is someone dead under the ground مارکز در کتاب صد سال ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

به امضای دیگری رساندن – امضا کردن به منظور تصدیق امضای شخص دیگر مثال: The foreign minister signed the agreement and the President countersigned it آن ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

پایین آوردن سطح، قیمت و مقیاس چیزی به ویژه از منظر اجتماعی مثال: They downscaled the store and its product line آنها سطح فروشگاه و اجناس آن را عامه پ ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

به طور سرسری مثال: The teacher cursorily looked at his exam paper = معلم به طور سرسری به برگه امتحان او نگاه کرد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

مترسک مثال: He has installed a human decoy on his farm to chase the birds away او یک مترسک در مزرعه اش گذاشته است تا پرنده ها را فراری دهد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

زود قضاوت کردن مثال: Don’t jump into conclusions about your roommate = در مورد هم اتاقی ات زود قضاوت نکن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

مبهم کردن مثال: His false testimonies beclouded the case = اظهارات دروغینش، آن پرونده را مبهم ساخت

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

به طور غیرمستقیم مثال: He referred obliquely to their recent marital problems او به طور غیرمستقیم به مشکلات زناشوئی اخیرشان اشاره کرد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

از این نوع – از این قماش – از این جور مثال: I can’t stand him or any others of that ilk = من تحمل او و آدم های دیگر از این قماش را ندارم

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

جرقه ای از حسادت مثال: A niggle of jealousy ended their friendship = جرقه ای از حسادت به دوستی آنها خاتمه داد A niggle of jealousy crept into their r ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

طرز بیان مثال: Her husband has an unusual locution = شوهرش طرز بیان غیرمعمولی دارد

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

شدت مثال: The French army was shocked by the ferocity of the German attack شدت حمله آلمانی ها، ارتش فرانسه را شوکه کرد

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

تظاهر کردن – فیلم درآوردن مثال: You can tell if he is dissembling, his voice trembles when he lies می توان فهمید که او دارد فیلم درمی آورد، چون وقتی ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

پریشان و نگران کردن مثال: The argument between his parents has discomposed the little boy جروبحث بین والدینش، آن پسر کوچک را پریشان و نگران کرده است

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

وقف معنویات کردن مثال: He consecrated his life in the service of orphan children = او زندگی اش را وقف رسیدگی به بچه های یتیم کرد

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

آموزش عقیدتی مثال: He received ideological instruction = او تحت آموزش عقیدتی قرار گرفت

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

جاری شدن – موج – هجوم ناگهانی مثال: I opened the window and an inrush of air came in = من پنجره را باز کردم و موجی از هوا داخل شد An inrush of water ...

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

با بی ریایی مثال: She guilelessly told her friend everything = او با بی ریایی همه چیز را به دوستش گفت

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
١

نعنایی مثال: This toothpaste has a minty flavor = این خمیردندان طعم نعنایی دارد

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٢

بچه های محل مثال: The locals don’t like newcomers = بچه های محل از غریبه ها خوششان نمی آید The locals are very friendly = بچه های محل خیلی گرم و مهرب ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

قدرت نظامی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

حق داشتن که مثال: He was absolutely justified in resigning = او صد در صد حق داشت که استعفا بدهد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

ارزیابی موقعیت مثال: He cannot even appraise the situation = او حتی قادر به ارزیابی موقعیت نیست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

هیچ اشاره ای نکردن به مثال: He made no reference to what had happened = او به آنچه اتفاق افتاده بود هیچ اشاره ای نکرد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

ارزش ندارد - فایده ندارد مثال: There is no percentage in working here = کار کردن در اینجا ارزش ندارد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

نه هر مثال: He wears jeans but not just any jeans = او شلوار جین می پوشد اما نه هر شلوار جینی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٤

در باطن مثال: You wear Nazi’s shirts on the outside but on the inside you are Bolshevik شماها در ظاهر لباس نازی ها را پوشیدید اما همگی در باطن بولشوی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

ابلاغ مثال: The necessity for toughness was a theme of the order he sent to Army لزوم سرسختی، مضمون دستوری بود که او به ارتش ابلاغ کرد

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٤

انتخاب داروینی مثال: He would have seen all this as evidence of Darwinian selection او همه اینها را گواهی بر انتخاب داروینی می دانست

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٤

فوری – زود – در یک چشم به هم زدن مثال: We’ll be back in a couple of shakes = ما در یک چشم به هم زدن برمی گردیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٦

چاله های انفجاری مثال: He suggested they blast holes in the frozen earth to create shelter = او پیشنهاد داد آنها با حفر چاله های انفجاری در زمین های ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٥

به عنوان مقدمه – مقدمتاً مثال: By way of introduction, I would like to say that به عنوان مقدمه می خواهم بگویم که

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٥

مدتی نسبتاً طولانی

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٨

لباس مناسب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

روزهای خوش مثال: The sunny side of life = روزهای خوش زندگی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

به اوج شهرت رسیدن مثال: He shot to stardom last year = او سال قبل به اوج شهرت رسید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

طبق نقشه پیش رفتن مثال: Since 22 June everything has gone according to plan = از 22 ژوئن تا حالا همه چیز طبق نقشه پیش رفته است

پیشنهاد
٨

حفظ گونه ها

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

قانون طبیعت مثال: The stronger asserts his will, it’s the law of nature قوی تر خود را برحق می داند، این قانون طبیعت است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

مناطق نفت خیز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

هدف اصلی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

قوۀ تشخیص

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢٠

باور قلبی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

با خیال راحت مثال: We entered this war in a rather carefree = ما تقریباً با خیال راحت وارد این جنگ شدیم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

آسیب پذیری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢١

دشمن تراشی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١٧

برطرف شدن مثال = When he speaks, all doubts fall away وقتی او صحبت می کند همه تردیدها برطرف می شود