پیشنهادهای Maryam Samini (٢٧٤)
نفوذ – سلطه – کنترل مثال: Free from the apron strings of home and family, she changed completely او خارج از سلطه خانه و خانواده، به کلی تغییر کرد
پا در هوا بودن – قطعی نبودن – مشخص نبودن مثال: Our plans for next year’s holiday are still up in the air نقشه های ما برای تعطیلات سال آینده هنوز پا د ...
ناغافل پیدا شدن – یکدفعه ظاهر شدن – یکدفعه جلوی کسی سبز شدن مثال: I had not seen or heard him coming, he just appeared out of thin air نه آمدنش را دی ...
کم سن و سال – خیلی جوان مثال: She was married at a tender age = او خیلی جوان بود که ازدواج کرد
داستان ماجراجویانه مثال: He entertained us with his swashbuckling tales of the war او ما را با داستان های ماجراجویانه اش از جنگ سرگرم کرد
آب های آرام مثال: We fished in the serene waters = ما در آن آب های آرام ماهیگیری کردیم
ذاتاً مثال: She is quiet by temperament = او ذاتاً کم حرف است
به دنبال مثال: In the train of the rich and famous came the journalists به دنبال آن آدم های پولدار و مشهور، خبرنگاران آمدند
خوش صحبت مثال: Her husband is a good schmoozer = شوهرش خوش صحبت است
یک روز در میان مثال: She works on alternate days = او یک روز در میان کار می کند
زودتر از ما مثال: She had arrived ahead of us = او زودتر از ما رسیده بود
همسایه بد اخلاق و بد عنق مثال: Our crotchety neighbor does not let the kids play in the alley همسایه بد اخلاق و بد عنق ما به بچه ها اجازه نمی دهد در ...
حرف موذیانه مثال: His wife fell into tears by his catty comments همسرش از حرف های موذیانه او به گریه افتاد
بمباران سراسری مثال: The blanket bombing continued for three weeks non - stop آن بمباران سراسری به مدت سه هفته بی وقفه ادامه داشت
هم پیاله مثال: They are drinking companions = آنها هم پیاله هستند
مسئول میز قمار – مدیر میز قمار مثال: He wanted to become a brain surgeon but ended up as a croupier او می خواست جراح مغز شود ولی مدیر میز قمار از آب ...
صدای گرم و دلنشین مثال: I fell in love with her dulcet voice = من عاشق صدای گرم و دلنشین او شدم
صلح با دوام مثال: Let’s pray for a durable peace = بیائید برای یک صلح با دوام دعا کنیم
کتاب خاک گرفته مثال: There was a pile of dusty books on his desk یک عالمه کتاب های خاک گرفته روی میزش بود
جاده خاکی مثال: We drove on a dusty road until we reached a village ما در یک جاده خاکی راندیم تا به یک روستا رسیدیم
رسم فنی مثال: All the mechanical engineering students must take a course in technical drawing تمام دانشجویان رشته مهندسی مکانیک باید واحد رسم فنی را ...
با کلاس مثال: She dresses with flair = او خیلی با کلاس لباس می پوشد
فاصله ایمنی مثال: Always try to drive with a safety margin = همیشه سعی کن با فاصله ایمنی رانندگی کنی
جعبه تقسیم تلفن مثال: They are repairing the telephone junction box on our street آنها درحال تعمیر جعبه تقسیم تلفن خیابان ما هستند
غول اقتصادی مثال: China has turned into an economic juggernaut چین به یک غول اقتصادی تبدیل شده است
آمادگی ناکافی مثال: Inadequate preparation led to the defeat = آمادگی ناکافی، منجر به شکست شد
نگاه ملتمسانه مثال: She gave the judge an imploring look = او نگاهی ملتمسانه به قاضی انداخت
نیرو و انگیزه اصلی مثال: His speeches provided the main impetus for the French Revolution سخنرانی های او نیرو و انگیزه اصلی برای انقلاب فرانسه را فرا ...
دست زبر و خشن – دست پینه بسته مثال: Farmers have horny hands = کشاورزان دست های پینه بسته ای دارند
کبوتر نامه بر مثال: The German army used homing pigeons during the war در زمان جنگ، ارتش آلمان از کبوترهای نامه بر استفاده می کرد
چهره عبوس مثال: His saturnine face belies his kind heart چهره عبوسش، قلب مهربانش را پنهان می کند
عتیقه مثال: You and your superannuated ideas = تو هم با آن ایده های عتیقه ات
نگاه اندوهبار مثال: A woebegone look filled her face = نگاه اندوهباری چهره اش را پُر کرد
بی سر و صدا خزیدن و رفتن مثال: The snake slithered away as we approached با نزدیک شدن ما، آن مار خزید و رفت
استعداد طبیعی مثال: He had an untaught talent for acting = او یک استعداد طبیعی برای هنرپیشگی داشت
کلام زننده مثال: His latest film is rife with vile language فیلم اخیرش مملو از کلام زننده است
اخلاق بد مثال: As usual, he was in a vile mood = طبق معمول، او اخلاق بدی داشت
بوی بد مثال: The refinery was surrounded by a vile smell آن پالایشگاه با یک بوی بد احاطه شده بود
ثبات اقتصادی مثال: His policies have brought economic stabilization سیاست های او ثبات اقتصادی به ارمغان آورده اند
کم غذایی – عدم تغذیه کافی مثال: Undernourishment can lead to anemia = عدم تغذیه کافی می تواند باعث کم خونی شود
از لحاظ حروفچینی مثال: Typographically, it is perfect = از لحاظ حروفچینی، عالی است
آرزوی واهی مثال: His dream of becoming an actor remained a pious hope رؤیای هنرپیشه شدنش یک آرزوی واهی ماند
کشاورزی مثال: Crop husbandry employs most of the people in this area اکثر مردم این منطقه به کشاورزی مشغول هستند
سیاست چپ گرایانه مثال: People rejected his pinko policies = مردم سیاست های چپ گرایانه او را رد کردند
ارزش پولی مثال: Although this ring has very little monetary value, It is very dear to me گرچه این انگشتر ارزش پولی کمی دارد ولی برای من خیلی عزیز است
اشرافی – مربوط به اشراف مثال: He was born into a baronial family and never experienced poverty او در خانواده ای اشرافی متولد شد و هرگز فقر را تجربه ن ...
خارج از تنظیم مثال: The brakes on his car seem to be out of adjustment ترمزهای اتومبیل او خارج از تنظیم به نظر می آیند
ناسازگاری زناشویی مثال: After three years of marital disharmony, love returned to their life پس از سه سال ناسازگاری زناشویی، عشق به زندگی آنها بازگشت
اختلاف عقیده مثال: There is a dissonance of opinion between the two presidents یک اختلاف عقیده بین آن دو رئیس جمهور وجود دارد
رنگ طبیعی مثال: She only puts natural dye on her hair = او به موهایش فقط رنگ طبیعی می زند