تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ترفند بازاریابی These ads are only a marketing ploy این تبلیغات فقط ترفند بازاریابی هستند

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

زبان محلی Only one of the soldiers could speak the local lingo فقط یکی از سربازان می توانست زبان محلی آنجا را صحبت کند

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

سردسته The soldiers marched behind their point man سربازان پشت سر سردسته شان حرکت می کردند

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

مشکل ایجاد کردن Her behavior on the job poses problems رفتارش در محل کار، مشکل ایجاد می کند

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

لحن سرد و غیرصمیمی In a distant voice, he told me to pack and leave او با لحنی سرد و غیرصمیمی به من گفت که اسباب هایم را بردارم و بروم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

زمان تمدید When is the renewal date for this lease زمان تمدید این اجاره نامه چه موقع است؟

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

( از حالت جمع شده ) بازشدن / بازکردن The snake slowly uncurled آن مار به آرامی از حالت جمع شده درآمد The cat uncurled itself and jumped off the wall ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

لباسی ویژه برای کار و فعالیتی خاص – لباس خاصی پوشیدن I forgot to bring my swimming togs من فراموش کردم لباس های شنایم را بیاورم They were all togged ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

روند فزاینده There is a growing trend towards earlier retirement یک روند فزاینده نسبت به زود بازنشسته شدن وجود دارد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

صندلی بدون شماره The unnumbered seats are in the back row صندلی های بدون شماره در ردیف عقب هستند

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

حرفه بازیگری The vicissitudes of his acting career brought him depression فراز و نشیب های حرفه بازیگری اش برای او افسردگی به ارمغان آورد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

چیزهای مبهم As usual, he said some ambiguous things that only he himself understood طبق معمول، او چیزهای مبهمی گفت که فقط خودش می فهمید

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر شبیهِ His friendship is more akin to enmity دوستی او بیشتر شبیه دشمنی است

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

امر خصوصی Their argument is a private affair جرّوبحث آنها یک امر خصوصی است

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

حمله هوایی France was under German aerial attacks for two years فرانسه به مدت دو سال زیر حملات هوایی آلمان بود

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

باد نامساعد The plane ran into adversarial winds آن هواپیما با باد نامساعد مواجه شد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

رفتار غیرعادی His freakish behavior makes him unsuitable to be a teacher رفتار غیرعادی اش او را برای معلم بودن نامناسب می کند

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

موجب شرمندگی است To my shame, I refused to listen to her side of the story باعث شرمندگی من است که از گوش دادن به ماجرای او امتناع کردم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
١

چمن خیس We cannot picnic on this sodden grass ما روی این چمن های خیس نمی توانیم به پیک نیک برویم

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٢

اقلیت بسیار کوچک Only a tiny minority hold such extreme views فقط یک اقلیت بسیار کوچک چنین عقاید افراطی دارند

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

با ترشرویی – با اکراه و بداخلاقی She grumpily started to do the dishes او با اکراه و بداخلاقی شروع به شستن ظرف ها کرد

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٣

درو کردن – بریدن و انداختن The Storm hewed down thousands of trees طوفان هزاران درخت را درو کرد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

هم زمان با She wants to go to school in parallel with raising her baby او می خواهد هم زمان با بزرگ کردن نوزادش به مدرسه هم برود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

پاشنه لاستیکی Tennis shoes have rubber heels کفش های تنیس پاشنه لاستیکی دارند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٥

جفت و جور شدن My idea needs time to gel ایده من زمان می خواهد تا جا بیفتد That day, everything gelled آن روز، همه چیز جفت و جور شد We just did not ge ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٧

آماده They have geared up for the game آنها برای مسابقه آماده شده اند Children are all geared up for Norouz بچه ها کاملاً آماده نوروز هستند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٧

بچه آرام و ساکت I have never seen such a placid baby تا به حال بچه ای به این ساکتی و آرام ندیده بودم

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٩

دامن چین دار She was wearing a pleated skirt او دامن چین دار پوشیده بود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١٠

لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی He took off his preppy clothes and joined the army او لباس های اشرافی مآبانه مدرسه خصوصی اش را درآورد و وارد ارتش ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٩

درگیر شدن I got into a tangle with the manager من با مدیر درگیر شدم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٨

پرچم تسلیم A group of German soldiers raised the white flag گروهی از سربازان آلمانی پرچم تسلیم را بلند کردند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١٠

قوانین استعمارگری Africans demonstrated against colonialist laws آفریقایی ها علیه قوانین استعمارگری تظاهرات کردند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١٤

مجرد بودن His years of bachelorhood finally ended when he was 50 سرانجام در 50 سالگی، سال های مجرد بودنش پایان یافت

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢٠

دلخور I could see she was getting narked with me می توانستم ببینم که دارد از من دلخور می شود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢٠

( کاری را ) مثل آب خوردن انجام دادن She romped through the exam questions او مثل آب خوردن به سئوالات امتحانی جواب داد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢٤

بخش اخترفیزیک The astrophysics department at Amir Kabir University announced the exact time of the new year بخش اخترفیزیک دانشگاه امیرکبیر، زمان دقیق ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢١

مدار بیضی شکل The earth revolves around the sun in an elliptic path زمین در یک مدار بیضی شکل به دور خورشید می گردد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٤

گیسویِ That distress of the long nights and grief of the heart, too Have ended all, thanks to the tress of the beloved آن پریشانی شب های دراز و غم دل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٤

ایام غم Glad tidings came that the days of sorrow won’t remain As those days have not remained, these, too, won’t remain رسید مژده که ایام غم نخواهد ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٢

موی دلبر I said, how pleasant is the air brought by the morning wind. Replied, how cool is the breeze blowing from the beloved’s hair گفتم خوشا هوایی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

انعکاسِ – بازتابِ – عکسِ Like the reflection of moonlight’s face into water, you are in my heart and there is too distance between us مثل عکس رخ مهت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٦

کیمیای Out of the elixir of your name, the words come alive از کیمیای نام تو، کلمات جان می گیرند

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٥

مهربان Should you come to my house, O Kind Soul, bring me a lamp and a crevice through which I may look at the crowd of the happy alley اگر به خانه ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

آینه ای I will place a mirror in front of your mirror to create eternity with you آینه ای در برابر آینه ات می گذارم تا با تو ابدیتی بسازم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

شایسته تحسین – سزاوار تمجید – درخور ستایش She said to her soul mate: Your insight is worthy of admiration

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

معنای The meaning of her name is existence معنای نام او هستی است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٢

پاورچین پاورچین رفتن / آمدن – یواشکی رفتن / آمدن مثال: She sidled up to me and whispered something in my ear او پاورچین پاورچین نزد من آمد و یک چیزی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٣

تَه – انتها – آخر – قسمت انتهایی مثال: The tail end of the queue was a mile away انتهای آن صف یک مایل دورتر بود I only caught the tail end of the int ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٢

بازی برگشت مثال: Japan won the return match = ژاپن بازی برگشت را برنده شد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣٤

حرف و اعتراض داشتن نسبت به مثال: She has no quarrel with her present salary او در مورد حقوق کنونی اش هیچ حرفی ندارد We have no quarrel with her teach ...