پیشنهادهای Maryam Samini (٣٦٥)
گیسویِ That distress of the long nights and grief of the heart, too Have ended all, thanks to the tress of the beloved آن پریشانی شب های دراز و غم دل ...
ایام غم Glad tidings came that the days of sorrow won’t remain As those days have not remained, these, too, won’t remain رسید مژده که ایام غم نخواهد ...
موی دلبر I said, how pleasant is the air brought by the morning wind. Replied, how cool is the breeze blowing from the beloved’s hair گفتم خوشا هوایی ...
انعکاسِ – بازتابِ – عکسِ Like the reflection of moonlight’s face into water, you are in my heart and there is too distance between us مثل عکس رخ مهت ...
کیمیای Out of the elixir of your name, the words come alive از کیمیای نام تو، کلمات جان می گیرند
مهربان Should you come to my house, O Kind Soul, bring me a lamp and a crevice through which I may look at the crowd of the happy alley اگر به خانه ا ...
آینه ای I will place a mirror in front of your mirror to create eternity with you آینه ای در برابر آینه ات می گذارم تا با تو ابدیتی بسازم
شایسته تحسین – سزاوار تمجید – درخور ستایش She said to her soul mate: Your insight is worthy of admiration
معنای The meaning of her name is existence معنای نام او هستی است
پاورچین پاورچین رفتن / آمدن – یواشکی رفتن / آمدن مثال: She sidled up to me and whispered something in my ear او پاورچین پاورچین نزد من آمد و یک چیزی ...
تَه – انتها – آخر – قسمت انتهایی مثال: The tail end of the queue was a mile away انتهای آن صف یک مایل دورتر بود I only caught the tail end of the int ...
بازی برگشت مثال: Japan won the return match = ژاپن بازی برگشت را برنده شد
حرف و اعتراض داشتن نسبت به مثال: She has no quarrel with her present salary او در مورد حقوق کنونی اش هیچ حرفی ندارد We have no quarrel with her teach ...
در سوگِ مثال: She wore black for a year in bereavement for her husband او در سوگ شوهرش به مدت یک سال سیاه پوشید
افراد فوق الذکر – ( موارد ) فوق الذکر مثال: The aforementioned are the officers who rescued him افراد فوق الذکر افسرانی هستند که او را نجات دادند The ...
نمایش سقوط آزاد مثال: The ceremony began with a free fall display مراسم با یک نمایش سقوط آزاد شروع شد
نمناک – نمور – قدیمی – افکار قدیمی مثال: His office was a dark fusty room دفتر کارش اتاقی تاریک و نمناک بود His fusty ideas cost him his marriage عقا ...
فیلم تخیلی مثال: This is the first time he is making a futuristic movie = این اولین بار است که او یک فیلم تخیلی می سازد
ایده مبهم مثال: His fuzzy ideas led to his defeat in the elections = ایده های مبهم او منجر به شکستش در انتخابات شد
سلام دوستانه مثال: He raised his hat as a friendly salute = او به عنوان سلامی دوستانه کلاهش را برداشت
از سرگیری مثال: There is no sign of the peace talks resuming = هیچ نشانه ای در مورد از سرگیری مذاکرات صلح نیست
با آبکش آبگیری کردن مثال: Strain off any excess liquid = هرگونه مایع اضافی را با آبکش بگیر
دریای ناآرام مثال: We sailed for five hours in the restless sea = ما پنج ساعت در دریای ناآرام قایق رانی کردیم
طبع شاعرانه مثال: He had a poetic temperament = او طبع شاعرانه ای داشت
لحن گله مند مثال: He complained in a querulous voice about having been woken up او با لحنی گله مند شِکوه می کرد که بیدارش کرده بودند
ادامه داشتن مثال: Fields and hills stretched out as far as we could see دشت و تپه ها تا آنجا که ما می توانستیم ببینیم ادامه داشتند
سکه نقره تمام عیار مثال: He rejected the sterling silvers = او آن سکه های نقره تمام عیار را رد کرد
مطبوعات جنجالی مثال: The tabloid press immediately printed her story مطبوعات جنجالی فوراً داستانش را چاپ کردند
پسر ناسپاس مثال: He had a thankless son = او یک پسر ناسپاس داشت
لرزش عصبی مثال: She has a nervous twitch in her left eye = او در چشم چپش یک لرزش عصبی دارد
دولت شفاف مثال: He has promised a transparent government = او قول یک دولت شفاف را داده است
در برابر کسی محکم ایستادن و پیروز شدن مثال: The Russian army outfaced the Germans = ارتش روسیه در مقابل آلمان ها ایستاد و شکست شان داد
توقف فوری مثال: The United Nations has called for an immediate cessation of hostilities سازمان ملل خواستار توقف فوری درگیری ها شده است
انفجار کر کننده مثال: An earsplitting explosion woke me up in the middle of the night یک انفجار کر کننده در نیمه شب مرا از خواب بیدار کرد
تأثیرات مخرب مثال: The damaging effects of the war are incalculable تأثیرات مخرب آن جنگ غیرقابل محاسبه هستند
آتش بس دوجانبه مثال: The premiers of the two countries signed a bilateral ceasefire نخست وزیران دو کشور، آتش بس دوجانبه ای را امضا کردند
بلوز متین و با وقار مثال: The actress was wearing a demure blouse with a white collar آن خانم بازیگر یک بلوز متین و با وقار با یقه ای سفید به تن داشت
نازک – ( پارچه ) بدن نما مثال: The actress was wearing a filmy blouse آن خانم هنرپیشه یک بلوز نازک پوشیده بود
چای معطر I don’t like fragrant tea = چای معطر دوست ندارم
مهره کوچک مثال: I am just a small cog in this office = در این اداره، من فقط یک مهره کوچک هستم
بدی گفتن مثال: They sit around and bash at others all day آنها تمام روز می نشینند و از دیگران بد می گویند
انتقاد تند و تیز مثال: Newspapers printed acrid criticisms of the premier روزنامه ها انتقاداتِ تند و تیزی از نخست وزیر چاپ کردند
از موضوع خارج شدن – از بحث اصلی دور شدن مثال: This meeting is beginning to stray from the point این جلسه دارد از بحث اصلی دور می شود
هنر سازش مثال: In a democracy, it is no bad thing to learn the art of compromise در یک نظام مردم سالار، کار خوبی است که انسان هنر سازش را یاد بگیرد
در نظر گرفته شدن که – قرار بودن که مثال: Three of the army bases have been ticketed for closure قرار است که سه تا از پایگاه های نظامی برچیده شوند
خیره شدن – متوقف شدن – ایستادن مثال: His eyes came to rest on Mina’s face = چشمان او به صورت مینا خیره شد
در دست اقدام بودن مثال: We’ve made several changes lately and there are more in the pipeline ما این اواخر تغییراتی داده ایم و تغییرات دیگری نیز در دس ...
هنوز ادامه داشتن – جریان داشتن – در حال اجرا بودن مثال: When we arrived, the match was in progress وقتی ما وارد شدیم، مسابقه هنوز ادامه داشت
طومار تهیه کردن مثال: Local residents have drawn up a petition to protest the hospital closure اهالی محل طوماری تهیه کرده اند تا به بستن بیمارستان اع ...
از این رو به آن رو شدن – واژگون شدن – وارونه شدن مثال: The world has turned topsy turvy in my lifetime در طول زندگی ام دنیا از این رو به آن رو شده است