پاسخ‌های Ziro-One (١٦٢)

نماد شیمایی اون فریون رو بباید اینجوری بنویسی: CHCl3.  نماد شیمیایی هر بنیان یک یا چند نویسه س  که یکمی بزرگ نوشته میشه دیگران کوچیک. کربن، C، از هیدروژن، H، الکتروندوست تره و کلر، Cl، از کر ...

داده ها کمن. بازدهی رو هم باید میداشتیم. خب گیریم که بازدهی 100 درصد باشه یا توان داده شده توان تابشی باشه.  پس توان تابشی 100 واته. ینی 100 ژول بر ثانیه تابش میشه. پلانک میگه انرژی هر روشنا E با ...

ترسیدی بزنیش دستگاه  بترکه؟  کوتاه شده ی square root ه. تو فارسی بهش میگیم ریشه دوم.

سخته، دوام داره و کم هزینه س.

تا '2'، '+' و '5' رو چی بدونی. اگه '1' رو همون 1  اشنا بگیریم و  '+' رو همون 'با'ی اشنا و 1+1 رو '2' بدونیم، که باز میشه همون 2 اشنا میتونیم قرار بدیم '2+1+1' برابر با '5' ه. و اینجوری میشه ...

مهربون اون 'واتیل استات' نیست بلکه ' و اتیل استات'ه.   'و' برای پیوند داده دو گزاره بکار رفته و بخشی از نام ماده شیمیایی نیست.   اتانوییک اسید با اتانول واکنش میده و الکیل( که در اینجا اتیل-ه) از اتانول میشینه جای هیدروژن اسیدی اتانوییک اسید و اتیل اتانوات، همون اتیل استات، ساخته میشه    CH3COOH + CH3CH2OH = CH3COOCH2CH3 + H2O

دیدی مربع مستطیله؟ خب ثابت یونش اسید هم  یک جور ثابت تعادله. ثابت یونش اسید، ثابت تعادل در واکنش یک اسیده. ثابت تعادل  دستوری برای فروانی واکنش دهنده ها و فروارده ها ست پس کمیه. پس پاسخ میشه هر دو 

تنها ی دیدگاه باید بگم؟ نمیشه  اینجوری که! ده ها دیدگاه پشتشه. گسسته بودن کارانه الکترونها( الکتریک ) درون اتم که به گمونم نخستین بار نیلز بور بکار گرفت این ایده رو و همینجور وابستگی بسامد و کارانه پرتو ها( فوتو ) که نخستین بار مکس پلانک بکارش گرفت.

یک خط و یک دایره سه جور میتونن باشن: -اگه فاصله ی  مرکز دایره ای از خطی بیشتر از بلندی شعاع دایره باشه، اون خط جدا از دایره س. -اگه فاصله مرکز دایره ای از  خطی  برابر بلندی شعاع دایره ...

x-y=8 => y=x-8 xy=x(x-8)=(x-4)²-16 ، (x-4)² ≥0 => xy ≥-16 بنابراین xy ناکوچکتر از 16- ه اگه x-y=8 باشه. کمینه xy  زمانی رخ میده که x=4 و y=-4    باشه.

مرده و خفته در   گور

روند، سنجه ای برداریه؛ هم بزرگی داره و هم سمت. تندی، بزرگی رونده و سمت نداره. پس تندی سنجه ای پلکانیه. 

دوره نوسان T اونگ، بلندی L اونگ و شتاب گرانش زمین، به هم وابسته هستن; T²g=4π²L.  برای بدست اوردن شماره درست تری برای دوره یT، بازه زمانی تا انجام شدن چندین نوسان اونگ رو با زمانسنجی میسنجیم و از بخش کردن زمان سپری شده بر شمار نوسان ها، دوره یT نوسان رو بدست میاریم. L هم که طول اونگ رو با با خطی کشی میسنجیم. جانشینی T و L در اون دستوری که گفتم کار رو به پایان نزدیک میکنه.  

با چشم پوشی از همه چیزای دیگه ای که دست دارن بر روند واکنش، دومی  کارانه راه اندازیش کمتره پس  روند پیشرویش بیشتره.

سراینده آیینه را، که بازتاب دهد انچه پیش روی اوست، اشکارساز آینده بکار برده که بگوید فردای تو بازتابی از  کردار امروز توست و نه خواست روزگار که بدانی انچه کنی، به خود کنی.   آینه:اشکارنده ی آینده، نشانی از فردای پیش رو.   آیینه از بن-واژه آمدن. آیینه: آی+ینه.

اگه هدف واژه ای فارسیه پس چرا تو شاهنامه نیومده؟

نوشته هر چیزی که بر اون نوشته باشن نامه س؛ چه ی برگ باشه چه 100 برگ. واژه کتاب عربیه از بن' کتب' به معنی نوشتن و برابر فارسش واژه ی نامه س.   این نام تو بهترین سرآغاز   بی نام تو نامه کی کنم باز!

کدام سیاره کهکشان راه شیری؟وابده پسر. اینو که تو پرسیدی خدا هم نداند. ولی گانیمید، ماه هرمز، بزرگترین ماه سامانه خورشیدیه خودمونه.    

'علم، محکم و استوار و به دور از خطا و اشتباه، به معنای حکمت می باشد.' یا 'علم محکم و استوار و به دور از خطا و اشتباه، به معنای حکمت می باشد.'؟   علم رو من همون دانش میدونم که در باره درستی و غل ...

پاره های استر قطبی هستن دیگه! خب پس اگه سنگینی در کار نبود پاسخ دوقطبی-دوقطبی بود که چیرگی دار بر اندرکنش های واندروالسی. ولی تو گفتی سنگین. میترسم اندرکنش واندروالسی تا جایی نیرو بگیره که بر دوقطبی-دوقطبی هم چیره بشه.   و به گمونم اگه پاره ای به اندازه  سنگین باشه، قطبی هم که باشه اندرکنش واندروالسیش چیره میشه بر دوقطبی-دوقطبیش.

واژه ای با 5 واج که   4 واج از 5 واج 'ت'، 'ه'، 'ر'، 'ا' و 'ن' رو داشته باشه به گونه ای که جایگاه 2  واجش با 5 واج واژه ی 'تهران' همخوانی داشته باشه؛ واسه نمونه واج دومش 'ه' باشه و پنجمش 'ن'  

من-درا-وردیه و شوربختانه جا افتاده.پارسی واژه ی شکسته نمی پذیره. این جور واژگان از نگاه دستور زبان پارسی غلطن، صد کسان هم که درست بدوننش، باز نگاه دستور پارسی غلطه.واژه میدان پارسیه ولی میداین نه. &nb ...

شکل(ریخت)، تشکل(سازمان)، شکیل(خشکل)، متشکل(ساخته شده)  از این واژگان بیگانه دوری جستن سزاست. 

نامش یا رده دسته بندیش؟ نامش الومینوم اکسیده که در فارسی گاهی اکسید آلومینیوم میگنش و در دسته جامدهای یونی میشینه. 

دی و تترا واژگانی یونانی هستن به معنای دو و چهار. پسوند '-ید' برای گونه الکتروندوست تر بکار میره. اکسیژن گونه اکتروندوست تر بوده. اکسیژن زمانی که پسوند '-ید' بگیره اکسید خوانده میشه. نماد شیمایی نیتروژن و اکسیژن هم که N و O هستن. پس نماد شیمیایی دی نیتروژن تتراکسید  N₂O₄  میشه.

زمین هواش رو از دست نمیده چون تندی گریز از زمین بیشتر از تندی پاره های هواست. تندی گریز از زمین به جرم و شعاع زمین و همینجور فاصله از زمین بستگی داره و تندی پاره های هوا به دمای هوا که در دست خورشیده.

فراوانی هیدرونیوم بستگی به دمای آب داره. در درجه 25 سانتیگراد 7.0 و هر 15 درجه سانتیگراد 0.1 کمتر و بیشتر میشه ولی این کمتر یا بیشتر شدنش با نوسان های دمایی تلختر یا ترشتر (اسیدیتر یا بازیتر) شدن آب نیست. آب

خب میدونیم، ستاره ی شمالی درست، نه درست درست، بر آسه چرخش زمینه. پس برای بیننده ایستاده در شمالگان، کموبیش درست بالای سر دیده میشه. هر چه بر روی زمین از شمالگان به سمت استوا پیش بریم، از اونجایی که زم ...

به دید من ، سراینده عقل و خرد را  یکی می دانسته و جانام 'ش' چسببیده به'پرورش' به این یگانگی اشاره داره؛ عقل واژه ایست عربی و خرد فارسی. فقیر همان بینوا و تنگدسته. و شیر خوراک خوش بینواست.  تیر کنایه از سمت و سو، و کمان کنایه از کمکه.

اون gen از generate میاد به معنی زادن. اون hydro  یونانیه ینی آب؛  همونی که توی واژه های هایدروپونیک  و هایدرولیک دیده میشه.  oxy یونانیه به معنی ترش. واژه acid  لاتین هم معنی ترش میده. nitre  ریشه یونانی داره و ترکیبی شوره مانند از نیتروژنه،  KNO3،  پتاسیم نیترات. پس هیدروژن رو میشه آبزا، اکسیژن رو  ترشیزا یا اسیدزا و نیتروژن  رو شوره زا معنی کرد.

عمیق که ینی ژرف.   عرفان که 'عرف' با '-ان'ه و دو جور  خوانش داره. یکی اینکه  '-ان' پیشوند عربی باشه به معنای 2. یا پیشوند فارسی باشه به معنای 'ها'. عرف که معنای آگاهیدن یا آگاهی میده و برتر از شناختن و دانستنه.   حالا این به فارسی نهم میخوره یا نه رو نمیدونم!   سریع هم فاریش میشه زود. بجای 'جواب' هم باید گفت 'پاسخ'

به گمونم درست نمیزنی.   هر صفتی  که er  میگیره est هم میگیره و این بستگی داره که چی میخای بگی.  erهمون پسوند 'تر' و est همون پسوند 'ترین' توی فارسیه.   تو از من بهتری. تو بهترینی.   درستش این بود که er و more رو بپرسی. یکمی واسه صفت کوتاه و دومی واسه صفت  دراز بکار میره.   teller more beautiful 

اون mode  و model کنار هم اومدن گزاره رو له کردن.   اگه  اندیشه  همه ی ادما ی جور بود  روال همه یا هیچ و الگوی سبک گزینشی می داشتیم

اگه اگه اگه یارو پرسید jalalzade  به چه معناس ممیتونی بهش بگی  beatyson

امیررضا اشاره کرد ولی نگفت داستان چیه. داشته باشه که -ing بدون اینکه to be پشتش باشه نمیتونه کارواژه(فعل) گزاره ای(جمله) باشه. میگیری چی میگم؟ واسه نمونه am eating یا was eating یا has been eati ...

فقیر: تهی دست. مسکین: بیخانمان.

خوردن، خوراندن، خورانیدن دویدن، دواندن، دوانیدن چشیدن، چشاندن، چشانیدن   دیده میشه که '-دن'، '-یدن'، '-ایدن' و '-انیدن'  پسوند های نشاندهنده ای ههستن.    اگه از گزیدن اون نشانه ی '-یدن' رو جدا کنیم میرسیم به  گز که ستاک حال بنواژه گزیدنه. برجانشینی های  واکه های  (ــَـ، ــِـ، ــُـ، آ...)  که همیشه روال بوده.     گاز از گزیدن گرفته شده.

ساده. دومین کارواژه ی گزاره بستگی به  یکمی داره. کموبیش برای همه ی  کارواژه ها در جایگاه یکم، دومی    infinitive ه که با to هم همراه.

زیبایی در سادگیست.   زی+با از بنواژه ی زیستن ساد+گی از بنواژه ی آسودن

یکی به من بگه  'وجه تسمیه'  دیگه چیه؟