پیشنهادهای محمد ضیایی بیگدلی (١٠٦)
عدم امکان تشخیص، نامشخص بودن، عدم وضوح کامل
وقتش که فرا رسد، بالاخره، در نهایت
قطعاً - به طور قطع و یقین
کان لم یکن درست است به فارسی یعنی، گویی هرگز نبوده است. معنای دیگر واژه moot: منتفی است
مطلا کاری - اشیاء تزیین شده با طلا، نقره و جواهر . . . با gilded اشتباه نشود که به معنای روکش با ورق نازک طلا است. اولی به طور تلویحی زرق و برق انداخ ...
برجا گذاشتن سابقه
به زور کسی را با رفتاری سرد یا رقابتی فشرده از گروهی خارج کردن یا طرد کردن - مستثنی کردن - کنار گذاشتن همراه با بی مهری و به ناچار
در یکجا جمع شده،
رو آمدن - برملا شدن - عیان شدن - نمایان شدن - خود را نشان دادن - ظاهر شدن -
آسیب پذیر
واگذاری مجدد
به یک جا ختم شدن، به یک جا منتهی شدن
بی قید و شرط - بدون محدودیت - افسارگسیخته - لجام گسیخته
با سلام خدمت مترجمان گرامی، متاسفانه برخی از اظهار نظر کنندگان محترم واژه driven را با derived اشتباهی گرفته و به یک معنا ترجمه کرده اند. در صورتی ک ...
نمونه بارز آن
الهام
بروز کردن، اتفاق افتادن، ایجاد کردن
ریشه دار - کهنه - قدیمی
پیدا شدن - یافت شدن - a solution may not surface in the near future - ممکن است ( این احتمال وجود دارد که ) به این زودی ( در آینده نزدیک ) به راه حلی ...
خواهان
رفع و رجوع - رفع ( حل ) اختلاف - رفع کدرورت - میانه را گرفتن ( آشتی دادان )
در جهت
حساب پس دادن - به گردن گرفتن مسئولیت
دستیابی به ( یافتن ) یک توازن صحیح بین کار و زندگی. . . striking a correct balance between work and life
ناکامی مقطعی
ناکامی های مقطعی
طبق ( روال ) معمول، معمولاً، علی القاعده
از حد معمول ( عرف، مجاز ) خارج شدن، فراتر رفتن، بیشتر شدن
تعیین استاندارد
احتمالاً - احتمال دارد
برش ( carve - out ) مانند برش بخشی ( sectoral carveout ) - کنده کاری، تکه برداری، جا باز کردن با کندن تدریجی پرزحمت
به عبارت دقیق تر، به بیانی دقیق تر، اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم
به اصطلاح ما، بزرگ کردن کودک غیر از خود، نگهداری و مراقبت از کودک تا سن رشد ( بلوغ )
رابطه ( ارتباط ) متقابل - رابطه هماهنگ - خوانش متقابل
دقیق، مانند peer review یعنی، بررسی دقیق
مداقه، دقت نظر، باریک بینی، موشکافی، تدقیق، توجه، ملاحظه، بررسی دقیق
از دست دادن کارآمدی، مثلادر جمله: وقتی سیستم ها کارآمدی خود را از دست می دهند، ( When systems fails )
متصف به
شکل دهی، صورت بندی
راهی به سوی آینده ( ای روشن ) ، راهی برای موفقیت، گامی رو به جلو
از درجه اعتبار ساقط کردن
رو به رشدترین
به طوری که، به نحوی که، به این ترتیب که، که در آن
به انضمام ( complemented by )
پوسته میان تهی، عاری ( تهی ) از محتوا، بی مغز، پوک
به هم پیوسته -
پیش به سوی
ترجمه محاوره اای: بده بستان
تعاملی