پیشنهادهای محمد ضیایی بیگدلی (١٢٦)
شمرده شدن
به شمار آوردن، اطلاق شدن
ذکر این نکته کافی است که
اختراع ثبت شده - اختراع دارای حق انحصاری
evidentiary value - ارزش اثباتی و یا استنادی
برگرفته از - الهام گرفته از - با اقتباس از - با برداشت از - با استنباط از
به موجب
از حیث ( لحاظ ) کارکردی
بازطبقه بندی
سفر اشتراکی
در کانون توجه قرار دادن
تکراری - مضاعف - دوبله
برشمردن تنها چند نمونه ( از نمونه های پر شمار )
دو وجهی
راهکار
به منظور تأمین هدف، برای ( به منظور ) هدف مورد نظر، منظو ر از. . .
تعداد زیادی، تعداد معتنابهی
ارسال مراسلات. . .
احتمالاً، این احتمال وجود دارد که - به نظر می رسد, ، احتمال می رود . . . . means to be likely to behave in a particular way or have a particular char ...
عدم امکان تشخیص، نامشخص بودن، عدم وضوح کامل
وقتش که فرا رسد، بالاخره، در نهایت
قطعاً - به طور قطع و یقین
کان لم یکن درست است به فارسی یعنی، گویی هرگز نبوده است. معنای دیگر واژه moot: منتفی است
مطلا کاری - اشیاء تزیین شده با طلا، نقره و جواهر . . . با gilded اشتباه نشود که به معنای روکش با ورق نازک طلا است. اولی به طور تلویحی زرق و برق انداخ ...
برجا گذاشتن سابقه
به زور کسی را با رفتاری سرد یا رقابتی فشرده از گروهی خارج کردن یا طرد کردن - مستثنی کردن - کنار گذاشتن همراه با بی مهری و به ناچار
در یکجا جمع شده،
رو آمدن - برملا شدن - عیان شدن - نمایان شدن - خود را نشان دادن - ظاهر شدن -
آسیب پذیر
واگذاری مجدد
به یک جا ختم شدن، به یک جا منتهی شدن
بی قید و شرط - بدون محدودیت - افسارگسیخته - لجام گسیخته
با سلام خدمت مترجمان گرامی، متاسفانه برخی از اظهار نظر کنندگان محترم واژه driven را با derived اشتباهی گرفته و به یک معنا ترجمه کرده اند. در صورتی ک ...
نمونه بارز آن
الهام
بروز کردن، اتفاق افتادن، ایجاد کردن
ریشه دار - کهنه - قدیمی
پیدا شدن - یافت شدن - a solution may not surface in the near future - ممکن است ( این احتمال وجود دارد که ) به این زودی ( در آینده نزدیک ) به راه حلی ...
خواهان
رفع و رجوع - رفع ( حل ) اختلاف - رفع کدرورت - میانه را گرفتن ( آشتی دادان )
در جهت
حساب پس دادن - به گردن گرفتن مسئولیت
دستیابی به ( یافتن ) یک توازن صحیح بین کار و زندگی. . . striking a correct balance between work and life
ناکامی مقطعی
ناکامی های مقطعی
طبق ( روال ) معمول، معمولاً، علی القاعده
از حد معمول ( عرف، مجاز ) خارج شدن، فراتر رفتن، بیشتر شدن
تعیین استاندارد
احتمالاً - احتمال دارد