پیشنهادهای محمد ضیایی بیگدلی (١٠٤)
کپی کاری
فرق قائل شدن بین ( . . . distinguishing between )
فرق قائل شدن
موجودیت یا شکل خارجی به خود گرفتن - به بیرون از مرزها انتقال دادن - عینیت خارجی بخشیدن - به خارج ( مثلا از کشور ) تعمیم دادن - بین المللی کردن -
سفر اشتراکی
دریچه دید - زاویه دید
از بسیاری جهات
قابلیت احراز هویت - قابلیت شناسایی
حقوق ( عوارض یا هزینه های ) گمرکی
از این به بعد
منبعد
تأمین دلایل یا شواهد یا مدارک در حمایت از یک ایده، نظر یا اقدام که معمولاً با هدف حمایت یا ترغیب دیگران به همراهی با شخص انجام می شود. ترجمه از Googl ...
مالکانه
متناسب سازی
منتسب
( اصطلاحاً ) دست و پا کردن ( بدست آوردن ) با تلاش و زحمت و پشتکار - او با تلاش و زحمت و پشتکار، برای خودش شهرتی دست و پا کرد ( she carved out a reput ...
همطراز - همقطار
گردن نهادن - انطباق یافتن
اعمال کردن - به کار بستن - پیاده کردن
ادعاهای نادرست و دروغین
تابعان ( حقوق بین الملل )
واگن - کجاوه - کالسکه - درشکه - که همگی به نوعی از وسایل نقلیه قدیم بوده اند که افسار آنها به دهنه یک یا چند اسب بسته می شدند و با هدایت درشکه چیبه ع ...
ارائه یا ارجاع ( پرونده ) به دادگاه - عرضه به دادگاه
خلاف عرف
از این حیث که
بیان با استدلال و منطق - بیان مستدل - طرح موضوع یا مسأله - مطرح کردن مسأله
باید غیر الزام آور، قرار است ( قرار بود ) - انتظار می رود ( گذشته: ( انتظار می رفت ) - می بایست ( باید غیر الزام آور ) این کار را انجام دهد ( از او ا ...
باید غیر الزام آور، قرار است ( قرار بود ) - انتظار می رود ( گذشته: ( انتظار می رفت ) - می بایست ( باید غیر الزام آور ) این کار را انجام دهد ( از او ا ...
شمرده شدن
به شمار آوردن، اطلاق شدن
ذکر این نکته کافی است که
اختراع ثبت شده - اختراع دارای حق انحصاری
evidentiary value - ارزش اثباتی و یا استنادی
برگرفته از - الهام گرفته از - با اقتباس از - با برداشت از - با استنباط از
به موجب
از حیث ( لحاظ ) کارکردی
بازطبقه بندی
سفر اشتراکی
در کانون توجه قرار دادن
تکراری - مضاعف - دوبله
برشمردن تنها چند نمونه ( از نمونه های پر شمار )
دو وجهی
راهکار
به منظور تأمین هدف، برای ( به منظور ) هدف مورد نظر، منظو ر از. . .
تعداد زیادی، تعداد معتنابهی
ارسال مراسلات. . .
احتمالاً، این احتمال وجود دارد که - به نظر می رسد, ، احتمال می رود . . . . means to be likely to behave in a particular way or have a particular char ...
عدم امکان تشخیص، نامشخص بودن، عدم وضوح کامل
وقتش که فرا رسد، بالاخره، در نهایت