تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

I have to spend three months of the year away from home - but there are compensations like the chance to meet new people من مجبورم سه ماه از سال دور ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

The council has some spare cash which it proposes to spend on public amenities مجمع ( شورا ) یه مقدار پول نقد کنار گذاشته تا برای تسهیلات ( امکانات ) ...

پیشنهاد
٤

public amenities

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

bound

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) an effort to reduce the amount of money that you spend: 31% of the workforce will be cut as part of an economy drive Cambridge dictionary@ 2 ) a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

✔️استخدام کردن The number of staff we can take on will be determined by how much money we're allowed to spend تعداد نفراتی که می تونیم استخدام کنیم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازه کوتاه ( که کاری لذت بخش در آن انجام شود ) SYN: unrestrained bout 💠 We went on a spending/shopping/buying spree ( =we bought a lot of things ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

We spent a fortune when we were in New York وقتی که نیویورک بودیم پول کلانی ( خیلی زیاد ) خرج کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

1 ) The wedding day finally arrived روز عروسی سرانجام فرا رسید 2 ) The baby arrived ( = was born ) early نوزاد زود ( تر از موعد ) متولد شد 3 ) Summer ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

درباره کسی/شخصی در مورد کسی/شخصی ( of a somebody= )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

درباره کسی/شخصی در مورد کسی/شخصی ( of somebody= )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

درباره چیزی/شی ای/رویدادی ( of a something= )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

درباره چیزی/شی ای/رویدادی ( of something= )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

Pupils may be newly arrived in Britain, with little or no English دانش آموزانی که تازه وارد هستن در بریتانیا، یا خیلی کم انگلیسی بلدن یا که اصلا بلد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

We didn't arrive back at the hotel until very late ما تا دیروقت برنگشتیم خونه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

simultaneously

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

simultaneous توأم، همزمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

Don't fall over, honey عزیزم ( حواست باشه یهویی ) نیوفتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

The garden is a blaze of colour in the fall باغ ها در پاییز رنگ های مختلف آتشین رو تو خودشون دارن ( به رنگ های یک شعله درمیان )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ییکی از معانی ش: ✔️ بالا اوردن ( ضرر و زیان، بدهی، خسارت مالی و غیره ) ✔️ هزینه های زیاد روی دست کسی یا جایی گذاشتن rack something up - to increas ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

fall foliage برگ درختان پائیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاهش سود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

veil The veil fell almost to her waist روسری ( حجاب ) ش تقریبا تا خط کمرش آویزان بود ( می رسید )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

veil The veil fell almost to her waist روسری ( حجاب ) ش تقریبا تا خط کمرش آویزان بود ( می رسید )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

curls The boy's hair fell around his shoulders in golden curls موهای فر و طلایی اون پسربچه از رو شونه هاش آویزون بودند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

1 ) to let fall below the proper position; to bend down; to decline; as, to hang down the head, or, elliptically, to hang the head 2 ) To dangle free ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

wicket

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 ) The constituency fell to Labour at the last election, after ten years of Conservative rule در انتخابات اخیر حزب کارگر در این حوزه انتخاباتی پیروز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حزب مرکزی، حزب عمده The government finally fell after losing the support of the centre parties اون دولت سرانجام با از دست دادن حمایت احزاب عمده ( مر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

The president fell from power during the military coup رئیس جمهور با کودتای نظامی از قدرت به زیر کشیده شد ( شکست داده شد ) The government finally ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

due Your rent falls due ( = must be paid ) on the first of the month اجاره تون رو اول هر ماه باید پرداخت کنید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ambit They believe that all the outstanding issues should fall within the ambit of the talks اونا معتقد بودن همه این مسائل حل نشده باید در داخل مذاکر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ambit They believe that all the outstanding issues should fall within the ambit of the talks اونا معتقد بودن همه این مسائل حل نشده باید در داخل مذاکر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

They believe that all the outstanding issues should fall within the ambit of the talks اونا معتقد بودن همه این امور باید در داخل مذاکرات گنجانده شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

Matters of discipline fall outside my area of responsibility مسائل مربوط به نظم و انضباط خارج از حیطه مسئولیت من است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

marsh Rain had been falling steadily all day and the ground had become a marsh تمام طول روز بارون اومده بود و سطح زمین مرداب شده بود ( آب جمع شده بو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

luxuriant luxuriant hair موی انبوه، موهای پرپشت Her luxuriant hair fell around her shoulders موهای پرپشت این دختر رو شونه هاش افتادند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

luxuriant luxuriant hair موی انبوه، موهای پرپشت Her luxuriant hair fell around her shoulders موهای پرپشت این دختر رو شونه هاش افتادند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

luxuriant hair موی پرپشت 💠 Her luxuriant hair fell around her shoulders موهای پرپشت این دختر رو شونه هاش افتادند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

burn up The satellite will fragment and burn up as it falls through the earth's atmosphere ماهواره ها در حین عبور از اتمسفر زمین تکه تکه شده و کاملا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

fragment The satellite will fragment and burn up as it falls through the earth's atmosphere ماهواره ها در حین عبور از اتمسفر زمین تکه تکه شده و کامل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

1 ) Although the curtain has now fallen on the Republican era, many of its values still remain اگرچه دوره ( تصدی گری، حکمرانی ) جمهوری خواهان به پایا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Nick If your bank account balance falls below the minimum, you'll be nicked for a $5 service charge اگه موودی حساب بانکی اون زیر حد مینیمم برسه، 5 د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

The flood waters fell, depositing mud over the whole area آب های سیلاب فروکش کرد و در کل این منطقه گل و لای به جا گذاشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

deposit

پیشنهاد
٤

knock She knocked her head against the wall as she fell دختره وقتی از بالا افتاد، سرش کوبید رو زمین جلوی اون دیوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

mud Poor Kathy fell flat on her face in the mud کتی بیچاره صاف با صورتش افتاد تو گل ولای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

plunge سقوط کردن ( از کوه، ارتفاع و غیره ) Four of the mountaineers plunged to their deaths when their ropes broke چهار کوهنورد بر اثر پاره شدن طن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

✅سقوط کردن ( از کوه و غیره ) Four of the mountaineers plunged to their deaths when their ropes broke چهار کوهنورد سقوط کردند و مردند، بر اثر پاره ش ...