تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

a negotiation or agreement concerning pay or salary. E. g. They are threatening strike action over a proposed pay deal E. g. The pay deal will not n ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

COMPOUND ADJECTIVE cut - price تخفیف خورده - تخفیف دار - ارزان قیمت SYN: cut - cost مثال: 1 ) chiefly British. : selling goods or services at very ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

lucrative lucrative deal معامله پرسود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

✅lucrative deal معامله پرسود ✅It is relatively easy for newcomers to pick off the most lucrative business and ignore the rest واسه تازه واردها انتخا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

clarity Lack of accounting clarity can discourage investors and become a deal breaker فقدان شفافیت می تونه سرمایه گذارها رو دلسرد کنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

That's the way it is, so deal with it! همینیه که هست، باید باهاش ساخت ( کنار اومد ) !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

He dealt me two aces اون دوتا تک خال به من داد ( ورق بازی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

in British English television. the number of people watching a television programme Collins dictionary@

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تعداد مخاطبان یک برنامه/کانال رادیویی In British English the number of people who listen to a particular radio programme or radio station: The offici ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

in British English the number of people present at events such as football matches or concerts E. g. Last year's may have been the fourth highest pe ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 ) overheating _economics Overheating of an economy occurs when its productive capacity is unable to keep pace with growing aggregate demand. It is ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

as long as=

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رقم اولیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رقم میان مدت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

SYN: Understand - Notice Bill perceived a tiny figure in the distance بیل متوجه یه جسم خیلی کوچیک تو دوردست شد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Pelosi Reconvenes the U. S. House: Our Purpose Will Be Accomplished خانم Pelosi دوباره جلسه کنگره امریکا تشکیل میده ( دوباره اعضای کنگره رو دور هم جم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

inert ساکن بی تحرک بی حرکت The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

inert ساکن بی تحرک بی حرکت The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

inert ساکن بی تحرک بی حرکت The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین دیده میشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

His geniality, reliability and ability made him a popular figure خوش معاشرتی ( خوش رویی ) ، مسئولیت پذیری و توانایی ش شخص محبوب ای از او ساخته بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

The "lecture circuit" is a euphemistic reference to a planned schedule of regular lectures and keynote speeches given by celebrities, often ex - poli ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

She chiselled a figure out of the marble این زن مجسمه ( شکل بدن انسان ) از سنگ مرمر تراشید He mounts the baseballs on marble stands . . . چوب لباسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

She chiselled a figure out of the marble این زن مجسمه ( شکل بدن انسان ) از سنگ مرمر تراشید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

She chiselled a figure out of the marble این زن مجسمه ( شکل بدن انسان ) از سنگ مرمر تراشید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

There are several reclining figures in the painting چندین آدم درازکشیده در اون نقاشی وجود داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اقتصاد تنزل یافته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

He looted speaker Pelosi' office, but says he paid for his trophy این مرد غارت کرد/استفاده نامشروع کرد از دفتر کار رئیس کنگره خانم Pelosi، ولی میگه ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

He looted speaker Pelosi' office, but says he paid for his trophy این مرد غارت کرد/استفاده نامشروع کرد از دفتر کار رئیس کنگره خانم Pelosi، ولی میگه ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

DC rioters make way into Pelosi's office آشوبگران تا داخل دفتر رئیس کنگره خانم Pelosi پیش رفتند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

DC rioters make way into Pelosi's office آشوبگران تا داخل دفتر رئیس کنگره خانم Pelosi پیش رفتند

پیشنهاد
٢

He looted speaker Pelosy's office این مرد تاراج کرد/ استفاده نامشروع کرد از دفتر رئیس کنگره Nancy Pelosy.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

✔️ دست تنگ بودن، دست به گریبان بودن با ( بی پولی و غیره ) ✔️ بی پول شدن/بودن Lots of people who have lost their jobs are starting to feel the pinch ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 ) I feel like a drink دلم یه نوشیدنی میخواد 2 ) We all felt like celebrating ما همه مون جشن گرفتن رو دوست داشتیم 3 ) He felt like bursting into tea ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

whip up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

He was flattered by her attention پسره خوشحال بود از توجهی که دختره بهش داشت I felt flattered at being asked to give a lecture من کیف کردم وقتی ازم خ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

He felt for a foothold این آقا دنبال یه جای پای محکم بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

If you feel under the desk you'll find a hook اگه زیر این میز رو بگردید یه قلاب پیدا می کنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

The trauma can continue to be felt for years afterwards این ضربه ( شوک ) روحی می تونه واسه سالها پس از اون ( اتفاق ) ادامه پیدا کنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

1 ) The trauma can continue to be felt for years afterwards این ضربه/شوک روحی می تونه واسه سالها پس از اون ( اتفاق ) ادامه پیدا کنه 2 ) Politicians p ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

. Her loss has been keenly felt باخت او شدیداً او را تحت تاثیر قرار داد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

I was OK after my run, but I'll feel it tomorrow بعد مسابقه ی دو ( که شرکت کردم ) حالم خوب بود، ولی فرداش شدیداً اثراتش ( درد و کوفتگی عضلات ) رو حس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

E. g. I feel it absurd that anyone should question this فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی بایستی مورد این سوال قرار داده شود ( این سوال ازش پرسیده بشه ...

پیشنهاد
٣

question I feel it absurd that anyone should question this فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی بایستی مورد این سوال قرار داده شود ( این سوال ازش پرسیده ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

I feel it absurd that anyone should question this فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی بایستی مورد این سوال قرار داده شود ( این سوال ازش پرسیده بشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

:Synonym ⭐Excuse⭐ justification ( rather formal ) :a good reason why something exists or is done 1 ) I can see no possible justification for any ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

I personally feel that someone new should be appointed من شخصا اعتقاد دارم نفر جدیدی بهتره منصوب بشه ( واسه این پست )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

I felt it advisable to do nothing فکر کردم عاقلانه ست که کاری انجام ندیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Can you feel how itchy this sweater is? وقتی دست می زنید متوجه می شید که ( جنس ) این سویشرت چقدر خارش آوره؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Tangible assets are things that you can touch and feel دارایی های ملموس چیزهایی هستند که شما می توانید لمس کنید و دست بزنید