پیشنهادهای Farhood (٧,٧٥٣)
a negotiation or agreement concerning pay or salary. E. g. They are threatening strike action over a proposed pay deal E. g. The pay deal will not n ...
COMPOUND ADJECTIVE cut - price تخفیف خورده - تخفیف دار - ارزان قیمت SYN: cut - cost مثال: 1 ) chiefly British. : selling goods or services at very ...
lucrative lucrative deal معامله پرسود
✅lucrative deal معامله پرسود ✅It is relatively easy for newcomers to pick off the most lucrative business and ignore the rest واسه تازه واردها انتخا ...
clarity Lack of accounting clarity can discourage investors and become a deal breaker فقدان شفافیت می تونه سرمایه گذارها رو دلسرد کنه
That's the way it is, so deal with it! همینیه که هست، باید باهاش ساخت ( کنار اومد ) !
He dealt me two aces اون دوتا تک خال به من داد ( ورق بازی )
in British English television. the number of people watching a television programme Collins dictionary@
تعداد مخاطبان یک برنامه/کانال رادیویی In British English the number of people who listen to a particular radio programme or radio station: The offici ...
in British English the number of people present at events such as football matches or concerts E. g. Last year's may have been the fourth highest pe ...
1 ) overheating _economics Overheating of an economy occurs when its productive capacity is unable to keep pace with growing aggregate demand. It is ...
as long as=
رقم اولیه
رقم میان مدت
SYN: Understand - Notice Bill perceived a tiny figure in the distance بیل متوجه یه جسم خیلی کوچیک تو دوردست شد
Pelosi Reconvenes the U. S. House: Our Purpose Will Be Accomplished خانم Pelosi دوباره جلسه کنگره امریکا تشکیل میده ( دوباره اعضای کنگره رو دور هم جم ...
inert ساکن بی تحرک بی حرکت The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین د ...
inert ساکن بی تحرک بی حرکت The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین د ...
inert ساکن بی تحرک بی حرکت The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین د ...
The inert figure of a man could be seen lying in the front of the car هیکل یه آدم ساکن درازکشیده جلو ( چرخ ) اون ماشین دیده میشد
His geniality, reliability and ability made him a popular figure خوش معاشرتی ( خوش رویی ) ، مسئولیت پذیری و توانایی ش شخص محبوب ای از او ساخته بود
The "lecture circuit" is a euphemistic reference to a planned schedule of regular lectures and keynote speeches given by celebrities, often ex - poli ...
She chiselled a figure out of the marble این زن مجسمه ( شکل بدن انسان ) از سنگ مرمر تراشید He mounts the baseballs on marble stands . . . چوب لباسی ...
She chiselled a figure out of the marble این زن مجسمه ( شکل بدن انسان ) از سنگ مرمر تراشید
She chiselled a figure out of the marble این زن مجسمه ( شکل بدن انسان ) از سنگ مرمر تراشید
There are several reclining figures in the painting چندین آدم درازکشیده در اون نقاشی وجود داره
اقتصاد تنزل یافته
He looted speaker Pelosi' office, but says he paid for his trophy این مرد غارت کرد/استفاده نامشروع کرد از دفتر کار رئیس کنگره خانم Pelosi، ولی میگه ک ...
He looted speaker Pelosi' office, but says he paid for his trophy این مرد غارت کرد/استفاده نامشروع کرد از دفتر کار رئیس کنگره خانم Pelosi، ولی میگه ک ...
DC rioters make way into Pelosi's office آشوبگران تا داخل دفتر رئیس کنگره خانم Pelosi پیش رفتند
DC rioters make way into Pelosi's office آشوبگران تا داخل دفتر رئیس کنگره خانم Pelosi پیش رفتند
He looted speaker Pelosy's office این مرد تاراج کرد/ استفاده نامشروع کرد از دفتر رئیس کنگره Nancy Pelosy.
✔️ دست تنگ بودن، دست به گریبان بودن با ( بی پولی و غیره ) ✔️ بی پول شدن/بودن Lots of people who have lost their jobs are starting to feel the pinch ...
1 ) I feel like a drink دلم یه نوشیدنی میخواد 2 ) We all felt like celebrating ما همه مون جشن گرفتن رو دوست داشتیم 3 ) He felt like bursting into tea ...
whip up
He was flattered by her attention پسره خوشحال بود از توجهی که دختره بهش داشت I felt flattered at being asked to give a lecture من کیف کردم وقتی ازم خ ...
He felt for a foothold این آقا دنبال یه جای پای محکم بود
If you feel under the desk you'll find a hook اگه زیر این میز رو بگردید یه قلاب پیدا می کنید
The trauma can continue to be felt for years afterwards این ضربه ( شوک ) روحی می تونه واسه سالها پس از اون ( اتفاق ) ادامه پیدا کنه
1 ) The trauma can continue to be felt for years afterwards این ضربه/شوک روحی می تونه واسه سالها پس از اون ( اتفاق ) ادامه پیدا کنه 2 ) Politicians p ...
. Her loss has been keenly felt باخت او شدیداً او را تحت تاثیر قرار داد
I was OK after my run, but I'll feel it tomorrow بعد مسابقه ی دو ( که شرکت کردم ) حالم خوب بود، ولی فرداش شدیداً اثراتش ( درد و کوفتگی عضلات ) رو حس ...
E. g. I feel it absurd that anyone should question this فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی بایستی مورد این سوال قرار داده شود ( این سوال ازش پرسیده بشه ...
question I feel it absurd that anyone should question this فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی بایستی مورد این سوال قرار داده شود ( این سوال ازش پرسیده ...
I feel it absurd that anyone should question this فکر کنم این احمقانه ست که هر کسی بایستی مورد این سوال قرار داده شود ( این سوال ازش پرسیده بشه )
:Synonym ⭐Excuse⭐ justification ( rather formal ) :a good reason why something exists or is done 1 ) I can see no possible justification for any ...
I personally feel that someone new should be appointed من شخصا اعتقاد دارم نفر جدیدی بهتره منصوب بشه ( واسه این پست )
I felt it advisable to do nothing فکر کردم عاقلانه ست که کاری انجام ندیم
Can you feel how itchy this sweater is? وقتی دست می زنید متوجه می شید که ( جنس ) این سویشرت چقدر خارش آوره؟
Tangible assets are things that you can touch and feel دارایی های ملموس چیزهایی هستند که شما می توانید لمس کنید و دست بزنید