multiply

/ˈməltəˌplaɪ//ˈmʌltɪplaɪ/

معنی: تکثیر کردن، ضرب کردن، زاد و ولد کردن
معانی دیگر: افزودن، افزوده شدن، تکثیر یافتن، چند تایی کردن یا شدن، تولید مثل کردن، تاییدن، بس شماری کردن، به طور چندگانه

جمله های نمونه

1. marry, multiply and fill the earth!
ازدواج کن و زاد و ولد کن و زمین را پر کن !

2. be fruitful and multiply and replenish the earth
(انجیل) پرثمر باش و تکثیر شو و دنیا را پرکن.

3. Think of a number and multiply it by two.
[ترجمه مهدی] یک عدد را درنظر بگیر و آن را دو برابر کن.
|
[ترجمه گوگل]عددی را در نظر بگیرید و آن را در دو ضرب کنید
[ترجمه ترگمان]به عددی فکر کنید و آن را به دو ضرب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In warm weather these germs multiply rapidly.
[ترجمه Soroushgh97] در هوای گرم جرم ها خیلی سریع افزایش پیدا میکنند
|
[ترجمه helia.sqb] در هوای گرم میکروب ها به سرعت تکثیر می شوند.
|
[ترجمه گوگل]در هوای گرم این میکروب ها به سرعت تکثیر می شوند
[ترجمه ترگمان]در هوای گرم این میکروب ها به سرعت تکثیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children will learn to multiply in the second grade.
[ترجمه kosar] کودکان، در کلاس دوم ضرب کردن را یاد خواهند گرفت
|
[ترجمه گوگل]بچه ها در کلاس دوم ضرب کردن را یاد خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]کودکان در کلاس دوم ضرب خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Multiply 2 and 6 together and you get
[ترجمه گوگل]2 و 6 را با هم ضرب کنید و به دست می آورید
[ترجمه ترگمان]ضرب ۲ و ۶ را با هم ضرب کنید و به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His son is learning to multiply and divide.
[ترجمه گوگل]پسرش در حال یادگیری ضرب و تقسیم است
[ترجمه ترگمان]پسرش در حال یادگیری ضرب و تقسیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When animals have more food, they generally multiply faster.
[ترجمه گوگل]وقتی حیوانات غذای بیشتری دارند، معمولاً سریعتر تکثیر می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی حیوانات غذای بیشتری دارند، به طور کلی سریع تر ضرب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you multiply seven by 15 you get 10
[ترجمه گوگل]اگر هفت را در 15 ضرب کنید، 10 می شود
[ترجمه ترگمان]اگر شما هفت عدد را ضربدر ۱۵ می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To reduce pounds to pence you multiply by a hundred.
[ترجمه گوگل]برای کاهش پوند به پنس شما را در صد ضرب کنید
[ترجمه ترگمان]برای اینکه پوند را به پنس برسانیم، صد ضرب در صد ضرب می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is possible to multiply bacteria and other living organisms in the laboratory.
[ترجمه Sina] در ازمایشگاه این امکان وجود دارد که باکتریها و دیگر موجودات زنده را تکثیر کرد.
|
[ترجمه گوگل]تکثیر باکتری ها و سایر موجودات زنده در آزمایشگاه امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]تکثیر باکتری و دیگر موجودات زنده در آزمایشگاه امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is possible to multiply these bacteria in the laboratory.
[ترجمه گوگل]تکثیر این باکتری ها در آزمایشگاه امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]تکثیر این باکتری ها در آزمایشگاه امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Buy lots of raffle tickets and multiply your chances of success.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی بلیط قرعه کشی بخرید و شانس موفقیت خود را چند برابر کنید
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی بلیط بخت آزمایی بخرید و شانس موفقیت خود را ضرب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take the average of those ratios and multiply by a hundred.
[ترجمه گوگل]میانگین آن نسبت ها را بگیرید و در صد ضرب کنید
[ترجمه ترگمان]متوسط این نسبت ها را بگیرید و صد ضرب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This will multiply our chances of success.
[ترجمه گوگل]این شانس موفقیت ما را چند برابر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این کار شانس موفقیت ما را افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکثیر کردن (فعل)
increase, propagate, duplicate, multiply, reproduce, mimeograph

ضرب کردن (فعل)
mint, multiply

زاد و ولد کردن (فعل)
multiply

تخصصی

[برق و الکترونیک] ضرب
[ریاضیات] تابیدن، ضرب کردن

انگلیسی به انگلیسی

• (mathematics) add a quantity to itself a specified number of times (i.e. 4 x 2 = 8); increase in quantity, produce a large number of; reproduce, procreate, have many offspring
when something multiplies or when you multiply it, it increases greatly in number or amount.
when animals multiply, they produce large numbers of young.
if you multiply one number by another, you calculate the total which you get when you add the number to itself a particular number of times. for example, 2 multiplied by 3 is equal to 2 plus 2 plus 2, which equals 6.

پیشنهاد کاربران

ضرب کردن، افزایش دادن
مثال: You can multiply 5 by 4 to get 20.
شما می توانید ۵ را در ۴ ضرب کنید تا ۲۰ بشود.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
تکثیر کردن ، تکثیر شدن ، ضرب کردن
multiply: ضرب کردن
تکثیر، ضرب، زاد و ولد کردن، جمع کردن، مجموع، کشت، به طور چندگانه، چندین زمان
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : multiply
✅️ اسم ( noun ) : multiplication / multiplicity / multiple / multiplier
✅️ صفت ( adjective ) : multiple / multiplicative
✅️ قید ( adverb ) : multiplicatively
به طور چندگانه
بستاییدن
از پیشوند بس به چم چند و بسیار و تاییدن تشکیل شده.
چند برابر کردن
چند برابر شدن
ضرب کردن
تکثیر شدن تولید مثل کردن
ضرب کردن
چَندتاییدن.
ضربیدن.
ضرب کردن
به اشکال زیر سوال میپرسن.
458 � 15 = 6870
? What's 458 times 15
She got it right
232 � 125 = 29000
? What's 232 times 125
781. 227. 936 � 8 =
? What's 781. 227. 936 divided by 8
Ow my goodness
? What's 6 time 7 : شش هفتا ؟
بی اندازه، عبث
multiply laws and regulations
قوانین و دستور العمل های بی اندازه
Work equals force multiplied by distance moved
تکثیر کردن ضرب کردن
تکاثر
علامت ضرب
ضرب کردن �
ضرب کردن
تکثیر کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس