bridegroom

/ˈbraɪdˌɡruːm//ˈbraɪdɡrʊm/

معنی: نوداماد، خواستگار
معانی دیگر: داماد، تازه داماد، شاه داماد، گورکان، داماد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a man who is newly married or is about to be married.
مشابه: groom

- Everyone worried when the bridegroom was late for the wedding.
[ترجمه Asmooli] همه نگران بودند وقتی داماد برای عروسی دیر کرد
|
[ترجمه محمد حسن اسایش] همه افراد نگران بودند که نوداماد ( شاه داماد ) دیر به جشن عروسی آمده است
|
[ترجمه گوگل] وقتی داماد برای عروسی دیر کرد همه نگران بودند
[ترجمه ترگمان] همه نگران بودند که عروسی برای عروسی دیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the bridegroom was quickly wheeled to the airport
داماد را به سرعت به فرودگاه بردند.

2. the bridegroom was wearing a black suit
داماد کت و شلوار سیاهی پوشیده بود.

3. to congratulate the bridegroom
به داماد شادباش گفتن

4. the bride's mother looked with approval at the bridegroom
مادر عروس با رضایت به داماد نگاه کرد.

5. The bridegroom was late for the ceremony.
[ترجمه محمد حسن اسایش] شاه داماد دیر به مجلس عروسی ( جشن عروسی ) آمد
|
[ترجمه محمد حسن اسایش] شاه داماد دیروقت به مجلس عروسی آمد
|
[ترجمه گوگل]داماد دیر به مراسم آمد
[ترجمه ترگمان]داماد برای جشن دیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bride and bridegroom received their guests in the great hall.
[ترجمه محمد حسن اسایش] عروس و داماد در سالن جشن عروسی از مهمانان خوداستقبال کردند
|
[ترجمه گوگل]عروس و داماد از مهمانان خود در تالار بزرگ پذیرایی کردند
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد از میهمانان خود در تالار بزرگ پذیرایی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let's drink to the bride and bridegroom!
[ترجمه محمد حسن اسایش] اجازه دهید بسلامتی عروس وداماد شراب ( شربت ) بنوشیم
|
[ترجمه گوگل]به عروس و داماد بنوشیم!
[ترجمه ترگمان]به سلامتی عروس و داماد بنوشیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bride and bridegroom signed the register.
[ترجمه محمد حسن اسایش] عروس وداماددفتر ازدواج را امضا و تصدیق کردند
|
[ترجمه گوگل]عروس و داماد ثبت نام را امضا کردند
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد ثبت نام را امضا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The people went up to the bridegroom and the bride to bless them.
[ترجمه محمد حسن اسایش] مردم رفتند تا به عروس وداماد تیریک بگویند
|
[ترجمه گوگل]مردم نزد داماد و عروس رفتند تا آنها را تبرک کنند
[ترجمه ترگمان]مردم به سوی داماد و عروس رفتند تا آن ها را تبرک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Good wishes showered on the bride and bridegroom.
[ترجمه محمد حسن اسایش] آرزوهای خوب ( دعای خیر ) برای عروس ودامادسرازیر شد ( همه دعای خیر برای آنها نمودند )
|
[ترجمه گوگل]آرزوهای خوب بر سر عروس و داماد فرود آمد
[ترجمه ترگمان]دعای خیر روی عروس و داماد بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's all toast the bride and bridegroom.
[ترجمه گوگل]بیایید همه عروس و داماد را نان تست کنیم
[ترجمه ترگمان]بیاید به سلامتی عروس و داماد بنوشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bridegroom quaffed down a glass of brandy.
[ترجمه گوگل]داماد یک لیوان براندی دم کرد
[ترجمه ترگمان]The یک گیلاس براندی ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bridegroom asked the guests to stand and then toasted the bridesmaids.
[ترجمه گوگل]داماد از مهمانان خواست که بایستند و سپس ساقدوش ها را برشته کردند
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد از مهمانان خواستند بایستند و بعد از آن ها به سلامتی ساقدوش عروس و داماد بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bridegroom goes to fetch his bride from her own house.
[ترجمه گوگل]داماد می رود تا عروسش را از خانه خودش بیاورد
[ترجمه ترگمان]داماد می خواهد عروس خود را از خانه اش بیرون بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوداماد (اسم)
benedick, bridegroom

خواستگار (اسم)
bridegroom, suitor, wooer

انگلیسی به انگلیسی

• man who is engaged to be married, man who is about to be married
a bridegroom is a man who is getting married.

پیشنهاد کاربران

کلمه bride یعنی ( عروس ، تازه عروس ) و bridegroom یعنی ( داماد ، تازه داماد )
🛑 در پاسخ به Arash_kurd باید بگم نظرت اشتباهه ! اگه به دیکشنری های مختلف رجوع کنی میبینی که bridegroom فقط معنای داماد یا تازه داماد میده نه تازه عروس ! و بنده همچنین به منبعی که اشاره کردید رجوع بردم اما هیچ مطلبی در اون مورد ننوشته بود
...
[مشاهده متن کامل]

bride : woman about to be married or just married
bridegroom : man about to be married or just married

bridegroombridegroom
A man at the time he gets married, or just after he is married.
۱. داماد ۲. تازه داماد
مثال:
The bridegroom was wearing a black suit.
تازه داماد یک دست کت و شلوار مشکی پوشیده بود.
Merriam - Webster - a man just married or about to be married
"تازه داماد" صحیح است
a man on his wedding day or just before and after the event.
a man just married or about to be married ( Merriam - Webster )
تازه داماد
بر اساس متن بالا برگرفته از دیکشنری "تازه داماد" صحیح است.
a man who is about to get married or has just got married داماد
تازه داماد درسته
تازه عروس میشه bride
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌷
هم به معنی" تازه داماد "هستش
و هم "تازه عروس"
منبع امریکن انگلیش فایل ۲ ویرایش دوم صفحه ۳۰ پاورقی
Bring the bridegroom to me
Help us in the privacy of a happy day
Believe me, the only way to guide me is to pay attention to this request
اقا دوماد رو پیش من بیارین
در محرمیت خوش یومی ما را یاری کنید
باور کنین تنها راه هدایت من توجه به این خواسته ام هست

تازه داماد
e. g.
The bridegroom was wearing a morning suit, gloves, top hat - the works
ساقدوش عروس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس