پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٧٥٢)
از چیزی دست کشیدن
به چیزی خاتمه دادن - ( شایعه و غیره ) تکذیب کردن
کجا به خاک سپرده شده است؟
صورت کسی مثل لبو سرخ شدن
گشت امداد - جرثقیل پلیس
به کلی شکل عوض کردن - کاملا زیر و رو شدن
تاوان سنگینی پرداختن - عواقب بدی داشتن
شهرت یافتن - مشهورشدن
غرق در خاطرات گذشته
نقشه ای که امتیاز خاصی ندارد - برنامه ای که هیچ چیز چشمگیری ندارد
بردگی - غلامی
بی امان
در شرف چیزی بودن - به چیزی رسیدن - به چیزی شباهت داشتن - در کنار چیزی بودن
فاصله گرفتن از
تناقض گویی
مغایرت ها - اختلاف ها - تضادها
( بیرون از حد فهم کسی بودن، بیرون از حوزه معلومات کسی بودن ) : be beyond /outside one's ken ( فعل ) دانستن - شناختن
تصادفی به چیزی دست یافتن
به بهانۀ - در لفافۀ - در لباس
اندک امیدی
بی رودربایستی - بی ملاحظه
باز هم شروع کرد
( نظامی ) کیست؟
یک بند حرف زدن
دچار ( خواب - خنده - بیهوشی و غیره ) شدن - چیزی به کسی مستولی شدن
مد بودن
کشته مرده کسی بودن
همه چیز حاضر است
بی فایده بودن
با یک ضربه - با یک نفس
سفر به خیر
اسرار
لطف دارید - لطف کردید
خوش خوراک
قولش قول است
تعداد زیادی
خدا شاهد است - خدا را گواه می گیرم
لطف کنید از این سمت تشریف بیاورید
لباس پلوخوری - لباس مهمانی
از رحمت الهی برخورداربودن - مشمول عنایات الهی قرارداشتن
ناو آماده
چریک شهری
لباس پرواز - لباس فضانوردی
هم تراز زمین - به محاذات زمین
سهام رو به ترقی
دلایلی داشتن برای
روح کسی را آزردن - استخوانهای کسی را در گور لرزاندن
کسی را عصبی کردن - گوشت کسی را ریختن
کشته مرده چیزی بودن
در کاری ید طولایی داشتن - خبره بودن در کاری