پیشنهادهای مریم سالک زمانی (٥,٧٥٢)
دین و میهن
سر حال بودن
به چیزی علاقه مند بودن - در فکر چیزی بودن - سخت نگران چیزی بودن
حرفهای کسی را شنیدن - به کسی فرصت دفاع از خود دادن
امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود پیداکردن
امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود پیداکردن
پشت سر کسی - در غیاب کسی
خارج از صدا رس
جلوی کسی - در حضور کسی
در صدا رس
To be talking about something that is unlikely to happen مثال ها: Oh, he's just whistling in the wind—he'll never run for office A: "If Dad thinks we ...
To keep doing something despite its apparent pointlessness or futility مثال ها: There's no way he'll get his progressive agenda through—he's just be ...
To keep doing something despite its apparent pointlessness or futility مثال ها: There's no way he'll get his progressive agenda through—he's just be ...
To put oneself in harm's way ( to achieve something ) , especially at the risk of losing one's life. ( Sometimes used hyperbolically. )
خرد و خمیر - خرد و خاکشیر
( هزاره ) 1. منحرف - گمراه - فاسد 2. ( امیال و غیره ) نامعقول؛ بیمارگونه
رعایت بیش از حد مقررات - توجه بیش از حد به مقررات ( هزاره )
آفتابه دزدی - دله دزدی
خیلی سریع
احساسات کسی را جریحه دار کردن
سوال موذیانه، شیطنت آمیز، معنی دار
جویایِ
آس و پاس بودن
قدرت داشتن - فرمان دادن
با صدایی لرزان خواندن
اتراق کردن
بحر را در کوزه ریختن
دعوا راه انداختن
هنرپیشۀ درجه یک - برجسته
فضایل زیادی دارد
چیزی محسوب شدن
استحقاق . . . را یافتن - حق برخورداری از . . . را داشتن
لرزه بر اندام کسی افتادن
دلش فرو ریخت.
حمله مغول
سواد زنان
سپاه دانش
لامپ های کم مصرف
جامعه دوستدار محیط زیست
قطع درختان - نابودکردن جنگل
نفت بدون سرب
لایۀ روغنی نشتی از کشتی ها یا محفظه های حامل مواد نفتی و روغنی که سطح آب دریاها یا اقیانوس ها را می پوشاند و آلوده می کند
رئیس شهربانی
دستگیری به حق - دستگیری حین ارتکاب جرم
به صورت ترسناکی پیش چشم کسی ظاهرشدن
چهرۀ تازه ای پیداکردن
رخت عزا درآوردن
دریانورد - ملوان
متوجه چیزی شدن
پذیرای انتقاد بودن