پیشنهاد‌های مریم سالک زمانی (٥,٨٨٤)

بازدید
٥,٣٦٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوسک طلایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشکی - سردی - بی اعتنایی - بی تفاوتی

پیشنهاد
٠

اسباب شکایت - موجبات گله گزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیگر حرفش را هم نزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در وضعیت کنونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امر عادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حکم غارت - فرمان انتقام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واسطه ازدواج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرفدار بازار مشترک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالف بازار مشترک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جان کسی در خطر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تفکیک کردن - مشخص کردن - متمایز کردن - علامت زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخدا

پیشنهاد
٠

تاثیر کمی بر چیزی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بودن در حاشیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور افتاده - پرت ( مجازی ) بی اهمیت - بی اعتبار - ناشناخته - گمنام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( مجازی ) شوهر خوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اختیارات دولت قیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نواحی تحت قیمومیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر کسی کار خودش بار خودش آتش به انبار خودش ( هزاره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اهل معاشرت - چهره همه مجامع - ستاره همه مجالس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تک خال بازی - بازیکن نمونه - مرد میدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بچگی تا حالا - از طفولیت - از جوانی تا حالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تبعیت کردن از - پیروی کردن از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به امور خانه رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( کار ) تراشیدن - دست و پا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی را حسابی کتک زدن - کسی را حسابی گوشمالی دادن - کسی را حسابی ادب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قطع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنومند - قوی هیکل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلند کردن - از جا کندن - بالاکشیدن - پرت کردن - انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خداداد - مغتنم - غیرمنتظره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه و کاشانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دین و میهن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر حال بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به چیزی علاقه مند بودن - در فکر چیزی بودن - سخت نگران چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرفهای کسی را شنیدن - به کسی فرصت دفاع از خود دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود پیداکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

امکان صحبت یافتن - فرصت دفاع از خود پیداکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشت سر کسی - در غیاب کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خارج از صدا رس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوی کسی - در حضور کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در صدا رس

پیشنهاد
٠

To be talking about something that is unlikely to happen مثال ها: Oh, he's just whistling in the wind—he'll never run for office A: "If Dad thinks we ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To keep doing something despite its apparent pointlessness or futility مثال ها: There's no way he'll get his progressive agenda through—he's just be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To keep doing something despite its apparent pointlessness or futility مثال ها: There's no way he'll get his progressive agenda through—he's just be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To put oneself in harm's way ( to achieve something ) , especially at the risk of losing one's life. ( Sometimes used hyperbolically. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرد و خمیر - خرد و خاکشیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( هزاره ) 1. منحرف - گمراه - فاسد 2. ( امیال و غیره ) نامعقول؛ بیمارگونه

پیشنهاد
٠

رعایت بیش از حد مقررات - توجه بیش از حد به مقررات ( هزاره )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آفتابه دزدی - دله دزدی