پیشنهاد‌های مریم سالک زمانی (٥,٧٢٥)

بازدید
٤,٠٨٨
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تسلیم نشدن در مقابل . . . - مقاومت کردن در برابر . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در . . . تلویحا ذکر شده بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میدان دادن به - تسلیم شدن به

پیشنهاد
٠

در مورد چیزی به کسی نم پس ندادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

روح - روان - ضمیر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مقام پدر - به جای پدر - به عنوان پدر در مقام مادر - به جای مادر، به عنوان مادر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنه وجود کسی - عمق وجود کسی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارهای احمقانه کردن - مثل دیوانه ها رفتار کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرف های احمقانه زدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل کف دست بلد بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی را زیر و رو کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی بی حرمتی کردن - به کسی اهانت کردن

پیشنهاد
٠

در سخنان خود کلمات بیگانه آوردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جایی تحت نظر بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود را به . . . تحمیل کردن - بدون دعوت به . . . رفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

عادت کردن به - خو گرفتن به

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به اصطلاح

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود را تنها احساس کردن - خود را منزوی احساس کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پولکی بودن - حرص پول داشتن

پیشنهاد
٠

تندتند دعاخواندن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چیزی با بدبینی نگاه کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزهایی تو این مایه ها

پیشنهاد
٠

از خطر مرگ جستن - جان به در بردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضولی موقوف - دهنتو ببند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با دوز و کلک باعث اخراج کسی شدن

پیشنهاد
٠

با دوز و کلک کسی را وادار به کاری کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یواش یواش رفتن - یورتمه رفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یحیی تعمید دهنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت آهسته - حرکت کند

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر حال - خوش اخلاق

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجنب - فورا دست به کار شو

پیشنهاد
٠

کسی را از ترس زهره ترک کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیک عصبی - پرش عصبی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جست و خیز کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واضح و روشن بودن برای - به راحتی توجهِ . . . را جلب کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( پیشنهاد و غیره ) با اشتیاق پذیرفتن - قاپیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاچاقی سوار قطارشدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمام نیروی خود را به کار انداختن - سنگ تمام گذاشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قالب تن کسی بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتمالا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستش بزن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

فکرش را بکن!

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

دقیقِ دقیق

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

To have a life where one experiences unusually good fortune or luck . Example: Despite the risks he takes, he seems to lead a charmed life

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The time in life when one is at their peak, either physically, intellectually, or both Example: At 50, she’s in the prime of life and thriving

پیشنهاد
٠

Life is not always pleasurable and easy Example: You have to work hard to succeed; life’s not all beer and skittles

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Variety makes life interesting . Example: I love trying new activities; it’s the spice of life

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Life is easy and carefree Example: Ever since he paid off his debts, life’s a breeze

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Life is full of difficulties and challenges Example: I got laid off again. Well, life’s a bitch

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A carefree and comfortable lifestyle Example: Ever since she retired, she’s been living the life of Riley