تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

همین طوری، همین جوری بدون دلیل خاصی مثال We vote Jalili, just because : )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

میشه "با معرفت و با محبت" معنیش کرد وقتی در مورد یک شخص به کار میره "از روی معرفت/محبت" وقتی در مورد چیزی به کار میره مثال She always remembers my b ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

I gave it a lot of thought یعنی خیلی به این موضوع فکر کردم مثال Before deciding to accept the job offer, I gave it a lot of thought and weighed all ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه خوش یمن اشتباه خوب وقتی اشتباهی می کنی ولی اتفاقی نتیجه خوبی میده مثال I accidentally added too much spice to the soup, but it turned out to ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

عنوان یا منصب مثال My job designation is 'senior analyst' at the company. فعلش ( designate ) معنای تخصیص دادن، اطلاق کردن مثال This area is desi ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه کردن در محاسبه و تخمین مثال I thought the experiment would take an hour, but I was off by a factor of two. It actually took two hours. اشتبا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحت کنترل داشتن کسی و مدیریت کردن اوضاع مثال It's challenging to keep students in line during group activities

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به معنای بیشتر ماندن میده، مثلا اضافه سر کار وایسادن مثال I have some extra work to finish, so I'll need to stay back at the office tonight. The te ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معادل are you ok are you cool with that? موافقی؟ مشکلی نداری با این مورد؟ مثلا we're planning to go hiking this weekend. Are you cool with that?

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٩

به معنی دفع کردن و دور انداختن، مثلا دفع کردن زباله های بیمارستانی disposable یک بار مصرف، مثلا ظرف یک بار مصرف که بعد از یک بار مصرف دور انداخته م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با تمام وجود I love my country with all my might

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مسئولیت چیزی را به عهده گرفتن معادل take charge of

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسئولیت چیزی را به عهده گرفتن معادل take responsibility for

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ولش کن، بی خیالش شو، ادامه نده I don't want to talk about my ex - girlfriend anymore. Can you please just leave it alone?

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در جواب سوال یا پیشنهاد و توصیه گفته میشه و به معنی "حله"، "باشه" و "چشم" هست. Let's meet at the caf� at 3 PM? Sounds good, you got it.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

رو برگرداندن از چیزی He turned away from the audience to compose himself, then he turn back to them to continue his speech

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آویزان و شل و ول بودن مثال The tree branches were sagging under heavy snow To prevent my pants from sagging I wore a belt

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناحیه بنابینی برای یک متغیر: مقادیر بین دو کران

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انسداد مثلا انسداد و بستن یک رگ بدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیرنرمال و ناسالم ( که می تواند منجر به بیماری و مشکل برای بدن شود ) This pathological condition of the heart can lead to heart stroke این شرایط نا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منتظر و معطل گذاشتن مثال I hope I haven't keep you waiting too long امیدوارم خیلی معطل و منتظرتون نگذاشته باشم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

توی جملات سوالی برای طرح درخواست یا پرسیدن سوال به کار میره به معنای ممکنه، امکان داره مثال Any chance you could you could take care of my dog for h ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موج دار و غیر صاف، غیر کشیده undulated fibers رشته های غیرکشیده و موج دار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان اسم معنای "دسته" یا "گروه" میده each fiber ensemble هر دسته رشته ( یعنی یک مجموعه ای از رشته ها )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

حالتی که شخص به خاطر مساله ای یا بحرانی آرامش فکریش رو از دست داده ناراحت و گرفته و عصبی بودن از چیزی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the hell with something چیزی به درک، گور پدر فلان

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در نظر می گیرند به عنوان، به عنوان چیزی می دانند، حمل بر چیزی کردن Students regard learning English study as an academic task دانش آموزان یادگیری انگ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چاره ای نیست دیگه، راهی نیست دیگه ( انتخاب دیگه ای وجود ندارد جز همین ) معمولا بصورت زیر به کار میره there's no way around it مثال Well, there's no ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تبلیغاتی، بازاریابی Promotional videos ویدئوهای تبلیغاتی promotional activities فعالیت های تبلیغتی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در یک سوال چند گزینه ای جمله زیر رایجه select all applicable options در این جا یعنی "صادق"، گزینه هایی که در شرایط مطرح شده صادقه و کاربرد داره را ان ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در مقابل، بر خلاف مورد قبل، برعکس مورد قبل مثال The city center is bustling with activity. By contrast, the suburban areas are quiet

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

به یک معنی، از یک نظر in a different sense in another sense به معنایی دیگر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرتب کردن خونه یا کمد The living room is a mess. I need to straighten up before guests arrive.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می تونه به شکل straighten up یا straighten out هم به کار بره 1 - راست و ریست کردن چیزی، به چیزی رسیدگی کردن، مثال I have a meeting with the boss lat ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به حس لامسه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه کنید که ( با تاکید ) حواستان باشد که مثال Note well that the deadline for submissions is strictly at 1:00 PM

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

در بحث یادگیری زبان به معنای یادگیری با زندگی کردن در کشور مقصد هست، مثلا French immersion program French immersion student

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

1 - ذخیره بایگانی کردن چیزی، مثال She filed the important papers in the cabinet 2 - تشکیل پرونده دادن، ثبت کردن شکایت یا درخواستی، ثبت و گزارش کردن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بجث های آماری به معنای " انحراف از میانگین دراز مدت" است، مثلا Earth's temperature anomaly

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

میشه بصورت "یه زمانی" ترجمه کرد با تاکید بر این که اصلا مشخص نیست کی. مثلا At one time or another, We have all faced challenges in our lives. هم مع ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

1 - مدیریت و اداره کردن یک فرآیند مثل یک جلسه، یک امتحان یا آزمون The tests were administrated by two teachers 2 - تجویز کردن دارو The doctor admini ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در صورتی که برای زمان به کار بره، به معنای اینه که یه زمانی را برای کاری در نظر بگیرید و اختصاص بدید، مثلا Put aside 20 min per day for exercising

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

موضوع "Let's get to the heart of the matter and address the main issues. اهمیت داشتن، مهم بودن It doesn't matter to me ماده it is made of wooden m ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از جهات دیگر مثال The experiment was successful in terms of data collection and analysis. In other respects, like the limited sample size, further re ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به هم ریخته، نامرتب، بدون ترتیب in scrambled order بصورت به هم ریخته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

chronological literature review مرور ادبیات زمانمند ( به ترتیب وقوع یا گاهنگارانه )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I was hoping to do some literature review, but I didn't get around to it much خیلی وقت نکردم کاری رو انجام بدم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مهاجر تفاوت migrant و immigrant: migrant واژه کلی تری محسوب میشه، هر گونه نقل مکان داخل یک کشور یا خارج از مرزهای کشور، چه موقت یا دائم. ولی immigra ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ساکن موقت، مهاجر ( موقت ) به معنی کسی که میره جایی و موقتا ساکن میشه، معادل دقیق فارسی نداره میشه مهاجر هم معنی کرد با تاکید بر این که حضور در کشور ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به تطابق فرهنگی acculturative stress and difficulties when living abroad مشکلات و استرس های مربوط به وفق دادن خود با فرهنگ کشور جدید