تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جذابیت برای عموم مردم مثال This movie was successful because of popular appeal این فیلم موفقی بود به خاطر محبوبیتی که بین عامه مردم داشت.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را دم دست داشتن تا در صورت نیاز به راحتی در دسترس باشه مثال You should keep a flashlight handy in case of a power outage.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به شکل شبیه دونات گفته میشه، شکل حلقوی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفت معنای گذرا و موقت میده به عنوان اسم میشه تغییرات معنیش کرد، مثلا در متن های مهندسی pressure transient به معنای تغییرات فشار معنی میشه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این قدر هَوَل نباش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

مانع شدن مانع کار یا پیشرفت شدن عقب انداختن کسی مثال Don't let fear hold you back from chasing your dreams. She felt like her lack of confidence ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد غذا: وقتی بو و طعم تند و نامطبوعی داشته باشه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

احساس سرگشتگی و سردرگمی کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشتی کردن با مساله ای یا حقیقتی کنار آمدن آشتی دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیله

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقط محض اطمینان من فقط محض خاطر من مثال Just for my benefit, could you explain that concept one more time? فقط برای این که من متوجه بشم ممکنه دوباره ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرف هایی را دوباره/چندباره زدن مثال Go back the to our previous chat so I don't have to repeat myself به چت قبلیمون مراجعه کن تا مجبور نباشم دوباره ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در فوتبال گل زدن را score و گل خوردن را concede میگن مثال My team scored two goals and conceded one

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میشه " نمونه عالی" یا " الگو" ترجمه اش کرد. مثال "This textbook is an exemplar of clear and concise writing.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممکنه شاید برای تاکید بیشتر بر عدم قطعیت possibly به کار رفته است مثال It may possibly be raining later today.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان صفت برای یه شخص به کار میره که به صورت افراطی رفتاری رو نشون میده و غیرعادی رفتار می کنه که آزاردهنده است. بسته به موضوع بحث می تونه جوگیر، ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتفاق بدی که نمیشه فراموشش کرد، مثل استخوان توی زخمه و توی ذهنت می مونه و هر از گاهی تداعی میشه، میشه سوهان روح کسی بودن معنی کرد مثال Accusing her ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی فوق العاده عمل می کنه ( بسیار موثر و اثربخش ) مثال The new stain remover works wonders

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

tenting a building فرآیند کاور کشیدن روی یک ساختمون برای سم پاشی علیه آفات و حشرات

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک سبک آوازخوانی خاص

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تندتر پیش رفتن تندتر کاری را انجام دادن کاری را با عجله بیشتر انجام دادن مثال To meet the deadline, we need to go faster on this project. Dinner's ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی چیزی چرخیدن و کاوش کردن navigate the website/code

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توی چیزی چرخیدن ( اینستاگرام، شبکه های مجازی، گالری گوشی، یک مقاله ) ، چک کردن و نگاه انداختن به شبکه های مجازی مثل اینستاگرام مثال When I'm bored, ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بصورت لحظه ای و آنلاین بصورت همزمان مثال The stock market data is streamed in real - time, allowing traders to make quick decisions based on up - t ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

سخت گرفتن به کسی و نامهربان رفتار کردن مثال My boss is always hard on me about meeting deadlines. I try not to be too hard on my students, but I wa ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کار درستی نکردی، کار خوبی نکردی، حرکتت قشنگ نبود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانیش میشه در نظر گرفته می شود، معادل be considered مثال The measurements were taken to be accurate within a margin of error. Her silence ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در طی گذر زمان با گذشت زمان اشاره به چیزی که به مروز زمان و در یک دروه زمانی رخ داده یا تغییر کرده مثال Through time, I've become more confident in ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای برداشتن چیزی دستت را دراز کنی مثال Could you please reach that book on the top shelf for me?

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ریاضیات، به مساله ای که منتهی به جواب یکتا می شود گفته می شود. این یکی از شروط حل یک مساله در ریاضیات است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری که ساده و سرراست نیست، کار دشوار و نیازمند وقت گذاشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حل یک معادله ریاضی، به معنای جواب غیربدیهی ( غیرصفر ) هست

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانی hold داشتن یا دارا بودن هست. معادل have یا posses مثال I hold a master's degree in economics. من ارشد اقتصاد دارم She holds a lot of ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در والیبال معنی سرویس زدن میده server کسی که سرویس می زنه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گروه نظامی نیابتی گروه نظامی که توسط کشوری دیگری حمایت مالی و نظامی و کنترل می شود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمایت شدن، پشتیبانی شدن، تحت حمایت واقع شدن مثال Ukraine is backed by the US

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی که هیکل تنومند و عضلانی داره مثال He has a stocky build, just like a rugby player

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خویشاوندی که مدت زیادی میشه باهاش در تماس و ارتباط نیستی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به خاطر این که توی زحمت افتادی به خاطر این که اذیت شدی مثال I know it was a long journey to get here, so please accept this small gift for your tro ...

پیشنهاد
١

با چیزی کنار اومدن و پذیرفتن مثال He struggled to come to terms with what happened when he got raped.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنای غلت زدن توی تخت هم معنی میده، وقتی کسی نمی تونه بخوابه و از این پهلو به اون پهلو میشه مثال I couldn't sleep, so I spent the night tossing a ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آخر شب یا خیلی دیر ( زمانی که از نیمه شب هم گذشته )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیاده گویی ( معمولا با احساسات، شکایت یا صدای بلند همراه هست )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شانه بالا انداختن ( به معنای نمی دانم معمولا ) مثال When I asked about his plans for the weekend, he just shrugged

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غبارآلود یا مه آلود مثال It's hazy outside مبهم مثال hazy memory hazy future

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باید برم ( کار دارم )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الان صداش می کنم وقتی شخصی با کسی کار داره این عبارت به کار میره و به معنای صدا کردن هست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

میگن که، معروفه که ( برای به کار بردن یک نقل قول معروف ) مثلا میگن سلام گرگ بی طمع نیست مثال They say don't meet your heroes

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حدسی که شانسی درست از آب در میاد ( پیشبینی که بر اساس علم و تحلیل نیست، از روی شانس درست از آب درمیاد )

پیشنهاد
٠

تهیه دارو از داروخانه بر اساس نسخه دارو گرفتن