پیشنهادهای محمدشفیعی (٣٠٩)
بارورسازی ابرها
احساس خوبی بکسی دادن حال کسی را خوب کردن
Monogamy is better than the bigamy
رویکرد مسالمت آمیز
هماهنگ کنندگی بدلکاری
ابر بدهکاران بانکی
خطوط عابر پیاده
تزریقات داخل وریدی
عفونت های جلدی
بزرگداشت و تجلیل از مقام معلم
ترکیبات آلی
ترکیبات وصفی
عهدنامه مودت مبحث حقوقی
رئیس دپارتمان داوری
سناتور جمهوری خواه
انتخابات شوراها
انقلاب سفید انقلابی بر پایه دوری از خشونت و خونریزی
اصلاحات ارضی
اصلاحات پیشنهادی
شب عروج
احضار روح
بیماری های لاعلاج
روزنامه های وزین
اصطلاحات جامعه شناسی
میزان رطوبت حجمی در آب و خاک
کنتور حجم در نفت
جرم حجمی
همگرایی حجمی در معدن
تریاس میانی در نفت
نشانه میانی مبحث عمران و معماری
نشانه میانی مبحثی در معماری
نوعی از آشپزی محبوب در خاورمیانه
بزرگراه اطلاعاتی خاورمیانه
طرح ابتکاری صلح خاورمیانه بین اسرائیل فلسطین و دیگر ملل عرب زبان
معاهده صلح ۱۹۷۹ بین اسرائیل و مصر
توقف مذاکرات صلح
آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته
شدت و تلخی ناامیدی
۱_آبلیمو و مشروب الکلی ۲_لیموی تلخ
بسیج کردن نیروها
خواری
تثبیت اقتصاد
ترکیب وصفی اجلی که مدت و زمانش مقدر شده و مشخص باشد
نام سریالی طنز با بازی رضا عطاران
Deliberate council. Prompt in action مشورت آگاهانه سپس اقدام سریع
خود آزاری عامدانه
هدف گیری سنجیده و باقصد قبلی
بی تفاوتی سنجیده شده
شلیک عمدی یا آگاهانه
زیرنویس نامحبوب
I'm expert in launching new business for not havesمتخصص راه اندازی کار برای ندارها هستم
Spectators stand and acclaim تماشاگران ایستاده تشویق میکنند
He has been on the wagon for some days but he fell off it last night 🌙 چند روزی زوی گاری بود اما دیشب از گاری افتاد توبه شکست
He liked to remarry. but lastly settled for the monogamy دوس داشت تجدید فراش کنه اما نهایتش به تک همسری رضایت داد
Hope raining will not be as usual for these years امیدوارم بارندگی طبق معمول این سالها نباشه
When possible better than When required عند الاستطاعه بهتره تا عند المطالبه
Opponent رقیب هماورد
I suppose a vain of lunacy runs and rules حدسم اینه که یه رگ دیوونگی ساری و جاریه در خونه هم اتاقیمin my roommate's
Health competition is on the agenda for the classmates رقابت سالم برای همکلاسی ها در دستور کار است
Bring together مونتاژ کردن
Lack of focus causes fugitive and unfounded ideas نتیجه عدم تمرکز ایده های بی پایه و اساس
Word of honor قول شرف Conditional freedom آزادی مشروط
ضرب و شتم شدید
سارس
خشکسالی سخت
Physical illness
One who treats ailments by massage and manipulation
Opting out procedure رویه انصرافی
انصراف دادن
Administrator
School of both sex Male and female
محتوی واگیردار
بچه اندازی مسری موردی در دامداری
توزیع های واگیر مبحث در آمار
Easily spreading by contact بآسانی باتماس همه گیر میشهyawning can be contagious خمیازه هم میتونه سرایت کنه به اطرافیانhaving cold is a contagious dis ...
A prominent clergy figure چهره برجسته مذهبی
شخصیت برجسته سیاسی
گوش برجسته ( بَلبَلی ) منظور گوش فیلی است
Associated with social prominent people معاشرت با افراد برجسته اجتماعی
Holding company
گدازه های آتشفشانی
معنی تحت الفظی میشه خم شدن به عقب که کاریست بسیار سخت و کنایه از تلاش و کوشش بسیار برای نیل به هدف است
فرصت طلب
فاصله گذاری اجتماعی یاد دوران کرونا بخیر نباشه
آموزش رانندگی
ضریب خمش پذیری در عمران و ساختمان
طوفان مستقیم
بازگشت سرمایه
برگشتن به تنظیمات کارخانه
تنظیمات مربوط
راندمان پایین
موشک مافوق صوت
سفالکاری منقوش
کمد دیواری نامیزان ( لرزان )
جواب رک و راست
تعیین تکلیف کردن روشن کردن تکلیف
Arranged in order of time or date
Talk with excessive pride 😤
Becoming one
معنی لغوی میشه هفت خفیف اما اسم یک برند سیگار خارجی که قبلا هم در بازار ایران بود ودر هفت مرحله تولیدمیشد و خفیف و سبک بود
ان ربک لبالمرصاد
Hot debates are pursued مذاکرات داغ دنبال میشن
لری کهگیلویه وِرَ یعنی شعور بی وِرَ یعنی بی شعور
Strengthen Growing up
The skier tried to regain his balance but he did nt اسکی سوار موفق به بازیابی تعادلش نشد علیرغم سعی اش
Appropriate
Happy Optimistic
تشخیص نهایی
Easy to see through شفاف
Where some thing is obtained
Alone Without others
توزیع کردن
You can not flee from your responsibilities نمیتونی از مسوولیتهات فرارکنی
طریقت و روش جوینده
راه و روش و طریقت عارفان
تغییر ایجاد کردن
سرنخ اساسی
افسر بخش
موضوع و مشکل ناشناخته
Exaggerate مبالغه کردن
Bellman
Not verified
Guess
دارای علامت و نشان شیر مثل کالایی که علامت شیر مشخصه برند آن میبود
Uncanny
بهترین خلق اشاره به پیامبر اسلام محمد مصطفی ص
شبیه ماهی
شخصی که طبیعت و نهادش اصیل و مرجع باشد
مانند شخصی غریب
مردم بد ذات
به همراهی
در جا پلیمرشدن
Marvelous Fabulous
تایمر ماندگار برق و الکترونیک
استمرار دید از اصول لازم در سینما است
پایداری تطابق رنگها که این مورد در نساجی و پارچه بافی از مسائل لازمه است
لذت مداوم
احساس مداوم
خواستگاری مداوم
عوامل پایدار
Persistent unbelievable coughs confined him in his home سرفه های مداوم باورنکردنی اونو تو خونه اش حبس کرد
Your soil has been impoverished by the persistent planting of different crops خاک فقیر شده بعلت کاشت مکرر محصولات مختلف ) بی خاصیت شده (
من اشتباه کردم جمله دوستمون هم درست بود
دوستمون باید مینوشتl am qualified to go abroad
Quality is more essential than quantity کیفیت لازم تره تا کمیت
Spinning چرخیدن
The burden of responsibility for the company is weighing on his shoulders بار مسوولیت سنگینی میکنه روی دوش او
Traveller مسافر هرروزه
I was just given concerning news about brutal behavior in the orphanage اینجا صفت است و معنی نگران کننده میدهد
Warring countries have initiated the negotiations concerning peace کلمه مورد نظر معنی درباره میده اینجا
Let's terminate this agreement once and for all بیا یکبار برای همیشه این توافق را خاتمه دهیمbecuse it's just a torn paper
It costs too much
A little glimpse doesn't bother anyone
Never came to his mind
Disasters coming each one on the heels of another
It came to my mind
گربه وحشی گربینه هم کلمه بدی نیست اگه وجود داشت
Circle of our friends includes only reputable ones حلقه دوستان ما جای خوشنامان است
موجه
باعقل جور درمیاد
Release of new series exclusively on our channel
شبه جزیره قطب جنوب
صفحه قطب جنوب
The werewolf had undergne significant changes
Overlook از قلم انداختن
سنجیدنی
درخت کاج پاندروسا
Ponder definitely not to keep your positive manners buried
Evaluate _deliberate _consider
Efficiency
صفحه بیرونی
بیرونی هدایت شده
الکترون لایه بیرونی
Dictatorship must be removed from every where
ما لرهای بهبهان و کهگیلویه میگیم ترتلیس میشی
شیب زیرین کناره
بخش زیرین
قیمتهایی که زیر قیمت بازار ارائه می شوند به قصد شکستن بازار . همون که میگن آتیش زدم به مالم
بعضیا داغشو می پسندن
یک شخصی یا دیگری
مقداری کم
برخی مواقع
In good and healthy form
Terminator نابودگر
بعد از کلمهwhetherبایدto می نوشتم که جا افتاد
Conformity تصدیق تطابق
Something that causes delay or resistance
I'm in a dilemma whether study my lessons or write my essay. معضل و دوراهی
Difficulty مشکل سخت . دوراهی
A man s belly is his enemy
It doesn't make sense باعقل جور در نمی آید
Meaningless چرت و بی معنی مثلا میگن یارو شعر میگه چرت میگه
جای من پشت میز کجاست
کی میپزه؟
کی هزینه آن را میپردازه؟
What to me?
کی اومد؟یا کیا اومدن؟
تو درحال اشاره کردن به چه کسانی هستی
چه کسانی مرجع شما هستند
Avoid fleeing your responsibility دوری کن از فرار از مسولیتت
که اینطور نیست
که به نمایش در می آید
What a pleasure
سوسوزن_درخشنده
به طور درخشان
از شادی برق زد
A gleam of hope shone in our hearts درخشش بارقه امید
Get rid of strangers who have a gleam in their eyes دوری کن از غریبه هایی که چشمانشان درخشش دارند
Glint درخشش
Mullah
Reduce to the poverty فقیر کردن بی خاصیت کردن
Misrepresent بد نشان دادن
مالک اشیای رهاشده
اعلام رهاکردن چیزی
No pain. no gain نابرده رنج گنج میسر نشود
Reduce unpleasantness تسکین دادن راحت کردن کاستن ناخوشایندی ها
Assess ارزیابی کردن
Evaluateارزیابی کردن
On the verge of worker's day. We went to visit the exemplary worker'
Audience حضار
هرگاه شرایط ایجاب میکند
وقتی او داشت در ایران تور برگزار میکرد
عبادت تو
لباست را ستایش میکنم
Went in person and resolved the issue حضوری رفتم مورد را حل کردم
بزن به چاک
او از حرفهای شما رنجید
مال شما بخوبی مال او نیست
دایره لغت شما محدود است
ظرفیت خازنی بدن
حالت خم شدن بدن
حمایت بدنی
من در باره. . . .
It's absurd to underestimate the importance of raising children کم اهمیت شمردن تربیت کودکان نامعقول است
Loser بازنده
Dowry is on demand مهریه عندالمطالبه است
من مریضتم
همینی ام که میبینید
I'm baffled
حالم ازت بهم میخوره
من فولم از غذا
من ورشکست شدم
من فقط تو را اذیت میکنم
Recline by this fireplace and make sure you are doing well
The corpse was found lying on its side جسد به پهلو درازکشیده یافت شد
Quran is a miracle for sure
Spinning چرخیدن
Divert your landline number to your mobile phone تلفن ثابت را به موبایل دایورت کردن تغییر دادن
Convert my account to a savings account تغییر حساب به پس انداز
A promise made. Is a debt to be paid قولی که داده میشه قرضیه که باید ادا بشه
بسرعت درس راقاپیدنBright pupils seized the le ssons quickly.
Your reputation preceded you آوازه ات پیچیده ( یعنی زودتر از خودت اومد )
He inherited poverty from his parents that they had inherited from their own parents وارث فقر
Give _grant_donate
My daughter is competent to choose a field in the entrance exam. مجاز به انتخاب رشته
We continue to stand for our blue teamاینجا معنی طرفدار بودن U. N stands for united Nations اینجا معنی نشانه بودن میدهد
Stunning picture تصویر مدهوش کننده
Cross out the circle of deceitful friends حلقه دوستان دغل را خط بزن ( ول کن )
Unfortunately
OH signifies surprise اه دلالت دارد بر تعجب
Signify معنی دادن
Beckon اشاره کردن
Take serious steps to carry out the ongoing works قدمهای جدی بردارید برای انجام دادن کارهای جاری
Bring together =مونتاژ کردن Gather together =جمع آوری کردن
Assemble جمع آوری
Calling ghost احضار روح
In accordance to the powers that granted to me as a representative of municipality. I declare you husband and wife
Confirm تاییدکردن
Your exemplary page encourages everyone to follow through the web
Not allowing راه ندادن به
Worthy of imitation سزاوار تقلید
From this date onward ازین تاریخ به بعد
The two bullies always pick on the smaller and weaker kids دوتا قلدرخان همیشه بچه های کوچکتر و ضعیفتر را اذیت میکنن
کله خر
Prior to پیش ازاینکه
قرضی
No entreaty التماس نکن!
Exhaust تمام کردن
Impose تحمیل کردن وادارکردن
Do sustain your optimism during this crisis. This is the last thing I can say about. آخرین چیزی که میتونم درباره اش بگم اینه که در طول بحران خوش بینی ...
در سریال ومپایر دایریز دیمن به استفان پیام میدهElina is AWOL. need help
My nonchalant behavior toward his retirement caused my family made another decision رفتار سهل انگارانه من نسبت به بازنشستگی او باعث شد خانواده ام تصم ...
فوق دیپلم associate
Some objects contract when cold and expand when warmبعض اجسام با سرما منقبض وبا گرما منبسط میشن
The contract between you and your Afghan workers must be implemented before their departure to their country قرارداد بین تو و کارگران افغانت باید قبل ...
Peter was reluctant to speak about his uncle who had long since departed پیتر بی میل بود برای صحبت درباره عمویش که مدتها پیش رهسپار ( خانه ابدی ) شده ...
The messengers came to redeem nations from the sins پیامبران برای نجات ملت ها از گناهان آمدند. اینجا معنی کلمه نجات دادن میشه. I try to redeem the m ...
Thrifty اقتصادی
Go and bring رفتن و آوردن همچنین کلمه دیگری میشه گفت retrieve
Fetch رفتن و آوردن
سو استفاده misuse
اabandonment the only way to solve the problems. . . . . . my friend said دوستم گفت رها کردن تنها راه حل مشکلاته
My new Buick was sent to the factory because of steering defect. بیوک تازه من به دلیل نقص فرمان به کارخانه عودت داده شد
Launch a website راه اندازی یه وبسایت
My son was sent to compulsory military service this June پسرم همین ماه ژوئن به خدمت سربازی اجباری اعزام شد
Give up تسلیم شدن
Attempt تلاش و کوشش
Commit means appropriate اختصاص دادن Commit a crimeمرتکب جرمی شدن
Commit means appoint اختصاص دادن Commit a crime مرتکب جرمی شدن
Fulfilling needs برآورده کردن احتیاجات
Economical اقتصادی
Be able to purchase something توانایی خریدن چیزی
Continue doing sth ادامه دادن به انجام عملی
Demanded مطلوب خواسته شده
Desired subscriber is not reachable مشترک مورد نظر در دسترس نیست