پیشنهادهای Raziyeh (٥٠)
دلگرمی
اقدام قانونی
a crackling fireplace شومینه ی جلزو ولز کنان.
هرچند وقت
گذشته ی کسی را شخم زدن
سقوط: a trip from tip to downfall in less than a month. سقوط از عرش به فرش در کمتر از یک ماه
مانور دادن بر سر موضوعی یا چیزی
مقابله به مثل
an article, a documentary, etc. that deliberately tries to make somebody/something look bad by presenting information about them that appears to be t ...
دستور سکوت ( به انگلیسی: Gag order ) نوعی دستور حقوقی است که معمولاً از طریق دادگاه یا دولت ها اعلام می شود و از طریق آن، اطلاعات یا نظرات در مورد مو ...
در جریان بودن
پف زیر چشم
بی آبرو کردن بدون اینکه اثری از خود به جا بگذارد.
watch sb from the wings When one actor is on stage, another may be able to watch him from the wings - the unseen space at the side of the stage. The ...
In the final paragraph, he delivered his real counterpunch جواب دندان شکن، سیلی
متوجه، حواس جمع
Cambridge: the first sentence or paragraph of a news article that gives the main point or points of the story: The lede reads: “More than four out of ...
پرونده حقوقی افترا
ضدضربه
not showing your hand. she didn't show her hand. She rejected.
:Journalism a. Also called: catchline a short phrase or title used to indicate the story content of newspaper or magazine copy b. the line of type ca ...
این منطقه در جنوب غربی بابل قرار داره و محله ای با حدود چهل هزار نفر جمعیته که جاده اصلی آمل بابل از این محله می گذره.
یک اصطلاح قدیمی هست که به مرور زمان مفهومش عوض شد:به معنی به نفع کسی قدم برداشتن و متحد شدن. ضد حمله به خصوص در برابر انتقادات.
رشته مو
to start to behave in a way that is not socially acceptable: This time, you've really crossed the line. فراتر از عرف رفتار کردن. پارا فراتر بردن.
نگاه جنسی به کسی داشتن.
بیش از نیاز،
باعرضه
اطلاعات اضافه دادن بیش از اندازه اطلاعات دادن Definition ( expr. ) telling too much information Examples He was definitely giving too much away whe ...
آتش خشم کسی را خاموش کردن.
تمدید قرارداد
rack up massive expenses هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی گذاشتن
تاب آوردن the family had to stretch when its rent was raised from $86 to $92 a month
لخت و پتی
شخصی که اهل تلکه کردن و سرکیسه کردن دیگران است.
نمایش بازی. فیلم بازی کردن ( = از سر دورویی حرف زدن )
فردی را سرجای خود نشاندن
پیگیر نسبت به چیزی
پراکنده گویی.
صندلی های تک نفره که پشتی بلند و نشیمن کوتاهی دارند.
خانه های دوبلکس
claim of value
راستی آزمایی کردن. Helping us get this story right could provide an opportunity to do something about the situation
to keep written records of the finances of a business or other enterprise . Can you do my books for me? بایگانی کردن حساب های مالی شرکت یا سازمان
حافظه نهادی
حساب کاربری صفحه ی شخصی ( پیج اینترنتی )
در نقش صفت : سرخوشانه، سرخوش .
یخ زدن ( از تعجب و شوکه ) He felt boxed in
period. این کلمه به معنی نقطه سرخط هست. ولی وقتی آخر یک جمله گفته میشه به معنی ختم کلام هم میتونه باشه
بایگانی